پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم برای تقدیم به عزیزانتان یا برای دل خودتان (http://p30city.net/showthread.php?t=1851)

khanomee 08-08-2010 05:12 PM

یك عشق ... یك آغاز
روزهای بارانی
دلهای طوفانی
رویای یك عاشق
درگیر غم تنهایی
شبهای بی وسعت
احساس بی حرمت
تنهایی ِ یك دل
بی تابی ِ همدل
حاشای یك خواهش
هنگامه ی نوازش
تندیس كوهی غم
درگیر پردازش
بازار تنهایی
تقدیم رسوایی
مغمومی ِ واژه
در شعر شیدایی
یك آسمان دوری
یک دل تنهایی
تكرار یك بازی
دلهای ناراضی
اما سكوتی سرد
اعدام همرازی
آغاز یك تبعید
تبعید ِ پر تردید
یك راه پر چالش
تا خانه ی خورشید
یك عشق... یك آغاز
تصمیم یك پرواز
از نو شبِ تاریك

khanomee 08-08-2010 05:13 PM

تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!
کدام نشاه دویده است از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند،
به رقص می آیند،
سرود میخوانند!
چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟
ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

”فریدون مشیری”

مهدی 08-08-2010 08:38 PM

ای فرستاده ی خوبی ، کوله بارت مهربونی
ای غزلواره ی ایثار ، تا ابد با من می مونی

با غروب خاطراتت ، در طلوع من نشستی
با پریدنم پریدی ، با شکستنم شکستی

آرزوهات واسه من ، بی ریا پاک و صمیمی
تو همون همسفر من ، تو همون عشق قدیمی

از همون نقطه ی آغاز ، اتّکای من تو بودی
بعد هر زخود شکستن ، ابتدای من تو بودی

همسر خوب و عزیزم ، ای بت عاطفه سرشار
ای فرستاده ی خوبی ، ای غزل واره ی ایثار

همسر خوب و عزیزم ، ای بت عاطفه سرشار
ای فرستاده ی خوبی ، ای غزل واره ی ایثار




تقدیم به همسر مهربانم

مهدی 08-08-2010 08:56 PM

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

این که میگویند آن خوشتر ز حسن
یار ما این دارد و آن نیز هم

یادباد آن کو بقصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

دوستان در پرده میگویم سخن
گفته خواهد شد بدستان نیز هم

چون سر آمد دولت شبهای وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم

هر دو عالم یک فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم

اعتمادی نیست بر کار جهان
بلکه بر گردون گردان نیز هم

محتسب داند که حافظ عاشق است
و آصف ملک سلیمان نیز هم



تقدیم به دوست خوبم امید خان

مهدی 08-08-2010 09:10 PM

باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی

باید تورو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه
دل گیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور
آخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
پیدات کنم حتی اگه پروازمو پرپر کنی
محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
باید تورو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنها تر نشی
راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

تقدیم به دخترخاله عزیز

273 08-08-2010 09:29 PM

چو مهمان خراباتي به عزت باش با رندان
که درد سر کشي جانا گرت مستي خمار آرد
شب صحبت غنيمت دان که بعد از روزگار ما


بسي گردش کند گردون بسي ليل و نهار آرد

عسل تلخ 08-09-2010 07:40 AM

خواب را
از چشم‌هایم می‌توانی شُست
چشم‌هایت
نَم نَم باران اگر باشد.

shokofe 08-10-2010 08:37 AM

گفتم رخ تو بهار خندان منست
گفت آن تو نيز باغ وبستان منست
گفتم لب شكرين تو مال منست
گفت از تو دريغ نيست گر جان منست:53:

عسل تلخ 08-10-2010 09:12 AM

با تو آغاز ميکنم خوب من به نام تو
می نويسم قصه ای تازه از الهام تو
ای شروع دلپذير مثل خورشيد بی نظير
به تو تقديم ميکنم عشق را از من بپذير
ای قشنگترين بهانه واسه گفتن ترانه
در اين غربت شبانه با صداقت عاشقانه
من يک عشق جاودانه به تو تقديم ميکنم
قلبم را با اين ترانه به تو تقديم می کنم
ای طلوع ماندگار گل هميشه بهار
به تو تقديم ميکنم هر چه هست در روزگار
گفته ها ناگفته ها هر چه هست در باورم
به تو تقديم ميکنم آرزوی آخرم

عسل تلخ 08-10-2010 10:59 AM

احتمالاً بوی تنهایی است
اینکه هرجا می‌روم
در جیب‌هایم هست.


اکنون ساعت 02:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)