از آن هجران کند با من مدارا
که بی او زیستن کم مردنی نیست |
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم |
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با ما هرچه کرد آن آشنا کرد |
دود آه سینهٔ نالان من
سوخت این افسردگان خام را |
امروز ما را گر کشی بیجرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد |
در چین طره تو دل بی حفاظ من
هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد |
در شب قدر ار صبوحی کرده ایم عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود |
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است گو خون جگر ریز که معذور نماندست |
تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
این قدر دانم که از شعر ترش خون می چکید |
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید |
اکنون ساعت 11:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)