دوری از من اما چه نزدیك دلهایمان
تو و من دوریم اما دستانت در دستان من است |
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است |
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفه تر برانگیزد |
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همی گفت که کوکوکوکو |
ولی تو تالب معشوق و جام می خواهی
طمع مدار که کار دگر توانی کرد |
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
و از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد |
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند |
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد |
اکنون ساعت 08:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)