درد عشق ار چه دل از خلق نهان میدارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست |
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود |
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی |
یاد باد آن که صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود |
دوش باد از سر کویش به گلستان بگذشت
ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد |
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است |
تا توانی دلی به دست آور
که دل شکستن هنر نمیباشد |
اکنون ساعت 08:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)