یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم بخور |
رونق عهد شباب است دگر بستان را
میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را |
ای خوشا دولت آن مست که در پای حریف
سـر و دسـتــار نـدانـد کـــه کـــدام انـدازد |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
ای که در کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش |
شراب خورده و خوی کرده میروی به چمن
که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت |
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر خاک ره پیر مغان خواهد بود |
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست |
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی |
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است |
اکنون ساعت 08:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)