آسمان کشتی ارباب هنر می شکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم |
میکند حافظ دعایی بشنو آمینی بگو
روزی ما باد لعل شکرافشان شما |
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد |
دادهاند اندرین هوا جانها
چون شکستند از آن هوا عشاق |
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع |
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار |
رفته گیر از برم وز آتش و آب دل و چشم
گونهام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر |
رسم به عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد |
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست |
اکنون ساعت 06:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)