behnam5555 |
12-17-2010 12:54 PM |
گفته های مادر ترزا
سقط جنین در رحم مادر قتل است...بچه هدیه خداست٬ اگر او را نمی خواهید٬ او را به من بدهید.
بزرگترین معضل صلح٬ سقط جنین است٬ زیرا اگر مادر حاضر می شود که فرزند خودرا بکشد٬ چه چیزی بین من و شما باقیمانده تا همدیگر را نکشیم٬ هیچ چیز.
این فلاکت است که تصمیم بگیریم
که بچه ای بایستی بمیرد و شما هر چه دوست دارید انجام دهید.
|
behnam5555 |
12-17-2010 12:56 PM |
عقرب
روزی مردی عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند، تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد اما عقرب
انگشت او را نیش زد. مرد باز هم سعی کرد عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
رهگذری او را دید و پرسید : چرا عقربی را که نیش می زند نجات میدهی؟ مرد پاسخ داد: این طبیعت
عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من اینست که عشق بورزم. چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم
فقط به این دلیل که عقرب طبیعتاً نیش میزند؟
|
behnam5555 |
12-17-2010 12:59 PM |
احساس
ـ بهترین و زیباترین چیزها در زندگی دیده یا حتی لمس نمی شوند چون ما باید آنها را با قلب خودمان احساس کنیم.
ـ آنکه مرا می پروراند وبه اوج میرساند ٬ همان مرا تخریب می کند !
ـ صمیمانه بدان در هر نا امیدی ٬ امیدها ی بسیاری نهفته است .
ـ عشقی که به دیگران ارزانی میداریم تنها عشقی است که برایمان باقی می ماند .
ـ ارزش یک احساس به شدت آن نیست به مدت آن است .
ـ ما به اطرافمان آنطوری که هست نگاه نمی کنیم ٬ آنطوری که هستیم نگاه می کنیم .
ـ ثروت ما داشته های ما نیست ٬ ثروت آن چیزی است که با نداشته های خود می سازیم .
ـ تا زمانی که قلبی به عشق ما می تپد ما زنده هستیم ٬حتی اگر قلب خودمان تپشی نداشته باشد.
ـ زمان و چگونگی مرگ را نمی توان انتخاب کرد اما چگونگی زندگی کردن را می توان ...
ـ اگر برای موفق شدن هیچ مانعی وجود نداشت ٬ انسان لذت پاداش گرفتن را از دست می داد.
|
behnam5555 |
12-17-2010 01:00 PM |
غرور
غم عالم فراوان است و من يك غنچه دل دارم
چه سان در شيشه ي ساعت كنم ريگ بيابان را
صائب تبريزي
|
behnam5555 |
12-17-2010 01:07 PM |
فلسفه غسل دادن مردگان و فلسفه غسل مس میت چیست؟ فلسفه غسل دادن مردگان و غسل كردن كسی كه مردهای را لمس كرده چیست؟ چرا هرگاه كسی بمیرد، در شرع مقدس اسلام لازم است او را به طرز خاصی شست و شو دهند و اگر پیش از غسل دادن، كسی دست به بدن او بزند واجب است او نیز غسل نماید؟
فلسفه قسمتی از احكام فرعی اسلام برای ما روشن نیست؛ ولی با گذشت زمان و تكامل عقل بشر و پیشرفت علوم، فلسفه قسمتهای مهمی روشن شده و درآینده نیز ممكن است اسرار قسمتهای دیگر واضح و روشن گردد.
درباره مطلب مورد سؤال میتوان گفت:
یكی از اسرار لزوم «غسل مس میت» این است كه تمام اقوام و ملل همان طور كه احترام زنده را لازم میدانند، برای مردگان نیز احترام خاصی قایل میشوند.
گرچه اسلام بسیاری از تشریفات ملل و اقوام گذشته را درباره مردگان كه جنبه خرافی داشته حذف كرده، ولی احترام ساده و بیآلایش را به صورت «غسل و كفن و دفن» برای مردگان لازم میداند؛ روی این حساب، موضوع غسل میت و سایر تشریفات مردگان، یك نوع احترام بیآلایش نسبت به مردگان است.
به عبارت دیگر: اسلام برای انسان ارزش فوقالعادهای قایل است و ارزش او را با وسایل و بیانات گوناگون بالا برده، حتی این موضوع شامل حال پس از مرگ هم میشود و از نظر قوانین اسلام هیچ كس مجاز نیست به مرده مسلمانی اهانت كند، حتی نمیتواند به قبر او نیز اهانت نماید.
«غسل مس میت» بهترین و سادهترین طرز شستوشو و دفع میكروبهای احتمالی خواهد بود.
موضوع غسل و كفن و دفن مردگان نیز یك نوع احترام به مقام انسان است؛ احترامی كه جنبه خرافی ندارد.
علاوه بر این، چون از نظر اسلام مرگ پایان زندگی نیست، بلكه دروازهای نسبت به جهان و زندگی دیگر و نزول در جوار رحمت الهی است، از این جهت دستور میدهد كه بایستی مردگان را نظیف و پاكیزه كنند و با لباسی ساده و پاك به خاك سپارند تا این عمل رمز بقای حیات حقیقی و امتداد زندگی باشد
«این است فلسفه غسل میت».
غسل مس میت
پیش از آن كه به اصل پاسخ بپردازیم، لازم است چند نكته را تذكر دهیم:
1- بازماندگان مرده در اثر از دست دادن فرد عزیزی از افراد خانواده خود احساسات و عواطف و برافروختهای خواهند داشت و لذا نمیتوانند یكباره رابطه خود را با او قطع شده ببینند. آنها در اثر انس و علاقهای كه نسبت به او داشتهاند، حتی بعد از مرگ میخواهند او را ببوسند و در آغوش پر مهرشان بگیرند.
2- این نكته نیز كاملا روشن است كه معمولا بدن افراد مرده در اثر بیماری و بر اثر مسمومیتهای مختلف و از دست دادن قدرت دفاعی، آلوده به انواع میكروبهاست و نزدیك شدن به او خطرهای فراوانی از نظر بهداشتی به دنبال دارد.
3- اسلام هیچ گاه با عواطف و احساسات انسان از در ستیزه و مبارزه در نیامده، انگیزههای طبیعی افراد را نادیده نگرفته، بلكه عواطف و احساسات را در مسیر خاصی هدایت و راهنمایی نموده است.
با توجه به نكات فوق میتوان نتیجه گرفت:
اسلام برای آن كه همه افراد - مخصوصا بازماندگان مرده -
را از آلودگی به انواع میكروبها و ابتلا به امراض گوناگون كه از پیكر بیجان ممكن است به آنها سرایت كند، باز دارد و در عین حال با تحریم تماس با مرده، با عواطف و احساسات برافروخته آنها مبارزه نكرده باشد، مشكل قانونی برای آنها به وجود آورده است؛ یعنی دستور داده هر كسی به بدن مرده دست بزند و یا به هر نحوی بدنش با میت تماس پیدا كند، باید تمام بدنش را شست و شو داده و غسل نماید. شكی نیست كه این مشكل قانونی در عین آن كه تا حدود زیادی تماس زندگان را با مردگان محدود میكند و آنها را از ابتلا به انواع امراض احتمالی باز میدارد، عواطف و احساسات آنها را نیز نادیده نگرفته است؛ و هرگاه این مشكل قانونی، مؤثر در برقراری تماس، با مرده نگردید، «غسل مس میت» خود بهترین و سادهترین طرز شستوشو و دفع میكروبهای احتمالی خواهد بود.
ممكن است بعضی اشكال كنند كه اگر غسل مس میت ایجاد مشكل قانونی و برای جلوگیری از آلودگی و ابتلا به امراض است، پس
چرا بعد از غسل دادن مرده، دست زدن و تماس پیدا كردن با بدن او موجب غسل نمیشود؟
پاسخ آن روشن است، زیرا غسل دادن مرده با آب مخلوط با سدر و آب مخلوط با كافور و با آب خالص، خود عامل مؤثری برای ضدعفونی و تمیز كردن مرده است و لااقل برای مدتی آن خطراتی كه پیش از غسل وجود داشته، موجود نخواهد بود. بدیهی است در این صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق، میت را در مدت كوتاهی به خاك میسپارند و احتمال بروز میكروبهای جدید و سرایت آن به انسان منتفی خواهد بود.
آنچه درباره غسل مردگان و غسل مس میت گفته شد، گوشهای از فلسفه این احكام است؛ ممكن است نكات دیگری وجود داشته باشد كه هنوز از نظر ما مخفی و پنهان است.
|
behnam5555 |
12-17-2010 01:16 PM |
نقش زنان وطنی در پیشرفت شوهرانشان
میگویند زنها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند ...
ساعد مراغهای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:
زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم.
اما وی با بیاعتنایی تمام سری جنباند و گفت: "خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!"
گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم. آن هم با قیافهایی حق به جانب.
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت: "خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!"
شدیم معاون وزارت امور خارجه که خانم باز گفت: "خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو ...؟!"
شدیم وزیر امور خارجه و گفت: "فلانی نخست وزیر است ... خاک بر سرت کنند!!!"
القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت:
"خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی!!!"
|
behnam5555 |
12-17-2010 01:19 PM |
" توبه من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
(حميد مصدق )
|
behnam5555 |
12-17-2010 01:23 PM |
جواب فروغ به حمید مصدق
من به تو خنديدمچون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت
(فروغ فرخ زاد)
|
behnam5555 |
12-17-2010 01:27 PM |
سالهاست که نه دستی به قلم ،آشنا شده و نه قلمی به دست آلوده .
چگونه بنویسم ؟ با کدامین واژه ؟با واژه تکرار یا با تکرار واژه ها؟
توبه را چه کنم ؟ فقط نگو "توبه کردم که دگر توبه مستی نکنم ".
.
.
آه ... "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت "
منٍ من ، کودک درونم ، جسور وبی پروا ،سرکش و بی مدارا
مشتاق رهائی از تکرار بی فردا ست .
اما نه ، امیدی هست ؛ برای نجات از تکرار ، نور هست
نوری که امتدادپرتوهایش نگاه ما را همیشه به منبع آن می کشاند
صد حیف ؛
که با نگاه به آن می رسیم وهیچگاه سوار بر پرتو آن نشدیم ، معراج نکردیم ؛
تا عشق ، کمال مطلق و پری وش عریان را با دل وجان حس کنیم .
" چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکو تر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد"
|
behnam5555 |
12-18-2010 07:08 PM |
خزيمة و پادشاه روم
(خزيمة ابرش ) پادشاه عرب بدون مشورت پادشاه روم كه از دوستان صميمى وى بود كارى انجام نمى داد رسول را به نزد او فرستاد، و از او درباره فرزندانش مشورت و نظر خواست او در نامه اش نوشت : من براى هر يك از دختران و پسران خويش مالى زياد و ثروتى فراوان قرار دادم كه بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در اين كار چيست ؟
پادشاه روم جواب فرستاد كه : ثروت ، معشوق بى وفاست و دوام ندارد، بهترين خدمت به فرزندان اين است كه ، آنان را از مكارم اخلاق و خويهاى پسنديده برخوردار كنيد، تا در دنيا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.
نمونه معارف 1/64 - جوامع الحكايات ص 270.
|
اکنون ساعت 12:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)