پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

shokofe 08-18-2010 10:24 AM

اي دل مباش يكدم خالي زعشق ومستي
وانگه برو كه رستي از نيستي وهستي

Omid7 08-18-2010 10:32 AM

حسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله گون باد
هر دل که ز عشق توست خالی
از حلقه وصل تو برون باد

shokofe 08-18-2010 10:39 AM

گرچه ياران غافلند از ياد من
از من ايشان را هزاران ياد باد
مبتلا گشتم در اين بندوبلا
كوشش ان حق گزاران ياد باد

Omid7 08-18-2010 10:42 AM

ملامتگوی بیحاصل نداند درد سعدی را
مگر وقتی که در کویی به رویی مبتلا ماند

shokofe 08-18-2010 10:52 AM

سعديا دي رفت وفردا همچنان موجود نيست
در ميان اين و ان فرصت شمار امروز را

Omid7 08-18-2010 10:57 AM

فرصت شمار صحبت كز اين دوراهه منزل
گر بگذريم ديگر نتوان به رسيدن

shokofe 08-18-2010 11:04 AM

دگر زمنزل جانان سفر مكن درويش
كه سير معنوي وكنج خانقاهت بس

Omid7 08-18-2010 11:06 AM

شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

shokofe 08-18-2010 11:12 AM

ز خون كه رفت شب دوش از سراچه چشم
شديم در نظر شبروان خواب خجل

Omid7 08-18-2010 11:20 AM

تو مست خواب نوشین تا بامداد و بر من
شب‌ها رود که گویی هرگز سحر نباشد

topic_sun 08-18-2010 11:27 AM

به یاد لعل تو وچشم مست میگونت
زجام غم می لعلی که می خورم خون است

Omid7 08-18-2010 11:35 AM

ز شادی همه عالم شدست بیگانه
دلم که با غم تو گشت آشنا ای دوست

topic_sun 08-18-2010 12:33 PM

بین شما،همیشه دلم تنگ تنگ بود
این دل چقدر جای شما را گرفته است؟!

مهدی 08-18-2010 01:42 PM

همیشه تن آباد با تاج و تخت
ز درد و غم آزاد و پیروز بخت

shokofe 08-18-2010 07:23 PM

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت

نی حال دل سوخته دل بتوان گفت


غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

مهدی 08-18-2010 07:30 PM

ایام زمانه از کسی دارد ننگ
کو در غم ایام نشیند دل تنگ

می خور تو در آبگینه با ناله چنگ
زان پیش که آبگینه آید بر سنگ

shokofe 08-18-2010 07:55 PM

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت

مهدی 08-18-2010 08:02 PM

چو گل به دامن از این باغ می‌بری حافظ
چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری

shokofe 08-18-2010 08:04 PM

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

مهدی 08-18-2010 08:07 PM

وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل
حریم درگه پیر مغان پناهت بس

shokofe 08-18-2010 08:08 PM

نوای چنگ بدانسان زند صلای صبوح
که پیر صومعه راه در مغان گیرد

مهدی 08-18-2010 08:17 PM

بر سر کوی غمت جان مرا صومعه ایست
گر نباشد قدمش بر که لبنان چه شود

shokofe 08-18-2010 08:22 PM

به طاعت قرب ایزد می‌توان یافت
قدم در نه گرت هست استطاعت

بدین دستور تاریخ وفاتش
برون آر از حروف قرب طاعت

مهدی 08-18-2010 08:27 PM

قرب شش سال هست بلکه فزون
تا دلم پر غمست و جان پر خون

shokofe 08-18-2010 08:30 PM

آنکه میلش سوی حق‌بینی و حق‌گویی بود

سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت

مهدی 08-18-2010 08:32 PM

بر عمر خویش گریم یا بر وفات تو
واکنون صفات خویش کنم یاصفات تو

shokofe 08-18-2010 08:34 PM

این مدت عمر ما چو گل ده روز است

خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود

مهدی 08-18-2010 08:36 PM

این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد

shokofe 08-18-2010 08:42 PM

بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا
پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا

مهدی 08-18-2010 08:46 PM

چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است

shokofe 08-18-2010 08:48 PM

ایام شباب است شراب اولیتر

با سبز خطان بادهٔ ناب اولیتر

مهدی 08-18-2010 08:52 PM

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد

shokofe 08-18-2010 09:03 PM

هفتصد و پنجاه و چار از هجرت خیرالبشر

مهر را جوزا مکان و ماه را خوشه وطن

مهدی 08-18-2010 09:06 PM

هزاربار خرد با تو بیش گفت که دل
به حب این وطن عاریت نباید داد

shokofe 08-18-2010 09:14 PM

نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد
نی لذت مستی‌اش الم می‌ارزد


نه هفت هزار ساله شادی جهان
این محنت هفت روزه غم می‌ارزد

مهدی 08-18-2010 09:23 PM

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

shokofe 08-18-2010 09:33 PM

حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

مهدی 08-18-2010 10:12 PM

اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست

shokofe 08-18-2010 10:15 PM

عصمت نهفته رخ به سراپرده‌ات مقیم
دولت گشاده‌رخت بقا زیر کندلان

گردون برای خیمه خورشید فلکه‌ات
از کوه و ابر ساخته نازیر و سایه‌بان

مهدی 08-18-2010 10:40 PM

همی پژمراند رخ ارغوان
کند تیره دیدار روشن‌روان


اکنون ساعت 03:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)