ای که به عشق او زدی خنده به چاک سینهام
شکر خدا که دوختم جیب دریدهٔ تو را |
اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد |
در قیمت دهانت نقد روان سپردم
یعنی به هیچ دادم جان گرانبها را |
آن قدر مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان مرود |
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست |
تا ز میخانه دمی نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
دلم را بود از آن پیمان گسل امید یاریها |
این تویی یا مشتری یا زهره یا مه یا پری
یا مراد هر دو عالم حاصل جان شد مرا |
آسمان کشـتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم |
مایده از آسمان در میرسید
بیشری و بیع و بیگفت و شنید |
اکنون ساعت 12:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)