شب تاريک و بيم موج و گردابی چنين هايل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها |
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت |
تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در این عمل طلب از می فروش کن |
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست |
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه |
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم |
همچو گرد این تن خاکی نتواند برخاست
از سر کوی تو زان رو که عظیم افتادست |
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو |
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست |
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری |
اکنون ساعت 10:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)