|
|
برایم مداد بیاور مداد سیاه
میخواهم روی چهرهام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا! یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم! نخ و سوزن هم بده، برای زبانم میخواهم ... بدوزمش به سق ... اینگونه فریادم بی صداتر است! قیچی یادت نرود، میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم! پودر رختشویی هم لازم دارم برای شستشوی مغزی! مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت. میدانی که؟ باید واقعبین بود ! صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر! میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب، برچسب فاحشه میزنندم بغضم را در گلو خفه کنم یک کپی از هویتم را هم میخواهم برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد، فحش و تحقیر تقدیمم میکنند، به یاد بیاورم که کیستم! ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی میفروختند برایم بخر ... تا در غذا بریزم ترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم ! سر آخر اگر پولی برایت ماند برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند، بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم: من یک انسانم من هنوز یک انسانم من هر روز یک انسانم! شعری از غاده السمان |
شور آفرین ایرج عبادی مرا از عمق معابد تنهایی از دیوار و سنگ و سنگواره و سنگ چین دیروز رها کن! اینجا اینهمه سبز ر یخته در گلدان احساست آسفالت و کارخانه و خیابان را در آپارتمانهای نا مهربان می پیچد و کنار سبز ترین سبزی حادثه عشق تنت بید مجنون را ورق می زند! این گیسوی سبز رها در یورش لامپ های پروانه آغوش رهای موج خواستن را در نور و آب پرتاب می کند نگاهی که پرندگان را بال میرنند بال بالی در بال همیشه ی پرواز از کدام قبله ی بی شن و ماسه آمده ای آ ف ت ا ب که نام طلوع و شراب هزار ساله را مانی؟ بوسه و بودا را روی میز می چینی یک دو سه یعنی که همسفر سفر پیچ های سفالین عمرم شده ای! اینهمه چشمک نورانی ریخته در گنبد و مناره های شب ریخته در من و ریخته در عطر تو طلای عشقت نمی شود اینمه شب ، یلدای شور آفرین لحظه های توامان دست ماه و قلب ستاره پشه بندبستر رویا را آذین می زند اینجا نهالی از درخت باستانی یکی شدن جوانه را می نویسد تا گذار دستهای زرد و خشک را در کوچه ها سبز و سبز تر کند! یلدای 88 سنندج |
سفر ایرج عبادی سفری باید کرد بروم ار لب چشمه ی عشقی که درین نزدیکی ست کوزه ای پر بکنم دستهایم را از آب ریاحین سحر غسل دهم اسب خود را دور از باغچه تنهایی با ساده ترین برگ زمین زین بزنم بروم از چمن زاری که خار ندارد گلهاش نبزه ای بر گیرم و به اندازه گلگونی امید ز اجساد اقاقی خنجری شکل دهم باغ من هیچ گلش قرمز نیست بروم تا دل این آبی ژرف و به چینم گل بی باور فروردین را چشمهایی لب جو غمگینند بروم پای سپیدار پری زاد شفق و بیارم با خود هیات شادی را بروم تا به کبوتر که در آن فاصله هاست عرضحالی بدهم و بگویم به پوپک ، قاصد هیچ آگه هستی باغ ما نیز پرپر شده است. تیر ماه 51 تهران |
بازم دلم گرفته یاد ایوم قدیم کردم یاد بچگیا یاد ماهی قرمز و اون فواره ها یاد قصه های مادربزرگ که کجاها ما رو میبرد ولی افسوس که عمرش به دنیا نیست انگار یهو دلم هوای کوچه های خاکی اون اسمون ابی شبای پر ستاره اون روزگاری که غصه نداره افتاد دل رفت و رفت تا رسید به اونجایی که عشق حرمتی داشت سفره هامون کوچیک بود ولی نون تو سفره برکتی داشت اگه غصه ای تو دلا بود میرفت کینه رو جاش نمیذاشت دلم یاد عاشقای سر به زیر نصیحت پدر بزرگ که میگفت اگه داشتی دستی بگیر یاد اون لحظه که داشت میمرد دستشو گرفتم گفتم تو رو خدا بابا نمیر دلم یاد اون رفیقای قدیمی که دیگه شبیهشونو نمیبینیم یادش بخیر که اون روزا عشق حرمتی داشت قصه شیرین و فرهاد تو دل مردم جایی داشت بهار که از راه میرسید با دستاش تو باغچه گل اقاقی میکاشت یادش بخیر قدیما وقتی دلت میگرفت یه گرامافونی بود رو طاقچه کنار قران مجید دیوان حافظی بود نگات به صورت پدر که می افتاد رو لباش خنده ای بود ولی افسوس که دیگه گذشته ها گذشته هر کی رفت بر نگشته دلکم دیگه بسه تو هم بیدار شو کجای کاری انگار توی بیداری خوابی |
|
|
خاطره ....
|
برق در ایران باستان کشف شده بود!
برای نخستین بار، آن زمان که پیرمردی نقاش... تصویری از چشم های تو کشید!!! |
اکنون ساعت 11:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)