ببالید کوه آبها بر دمید
سر رستنی سوی بالا کشید |
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمی کند |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگدستان کی زان دهن برآید |
دل به امید روی او همدم جان نمی شود
جانه به هوای کوی او خدمت تن نمی کند |
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما |
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند |
دل ترا دادم توکل بر خدای دادگر
روی کردم سوی تو تا بر سرم تقدیر چیست |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما |
اکنون ساعت 08:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)