تو گرچه زندهای امروز لیک در گوری
چون تن به گور فرو رفت جان ز گور برست |
تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای |
یارب از تاب زلف هندوی او چه قیامت ز هندوان برخاست |
|
مایهٔ عشق بینصیبی دان
هر که گوید جز این سمر گوییست |
تا چند زمین نهاد بودن |
نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست |
تا زلف تو همچو مار میپیچد جان بی دل و بی قرار میپیچد |
دارم امید عاطفتی از جانب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست |
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس |
اکنون ساعت 06:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)