آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت
در میان روی نرگس بوستان افروز را |
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب |
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا |
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد |
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما |
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم |
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما |
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی |
یارب که داد آینه آن بت پرست را
کو دید حسن خویش و زما برد دست را |
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد |
اکنون ساعت 08:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)