کرجیهای ارس
بلبلی بودم و گشتم به غلط عاشق خس بلبل و عشق خس و خار غلط باشد و بس ای دریغا که خسی را به غلط خواندم گل بدتر آنکه گلی را به غلط خوانی خس صید شاهین نظربخت بلندی دارد لاشه باشد که بود درخور صید کرکس ره به منزل نبرد راه ضلالت پیمای گرچه صدبار به گوشآیدآواز جرس عرصه ی جلوه مادرخور جولان تو نیست نسبت ما تو شد نسبت سیمرغ و مگس عشق را حرمت میخانه نگهدار که نیست محرم این حرم قدس هوادار هوس نیست در آب کرج لطف و صفایی یارب فرجی تا برسم به کرجی های ارس یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ چون هوای چمن از یاد اسیران قفس شهریا را چه غمت هست که غمخوارانت نیست غمگسار تو سرشک شب تنهایی وبس |
شعر آهنگ شبگرد من مستم و مدهوشم ، شبگرد قدح نوشم از طایفه بی خبرانم ، دیوانه با نام و نشانم من قصه نمیدانم،افسانه نمیخوانم دردی کش میخانه عشقم ،در حلقه صاحب نظرانم مرا می ز جام وفا باید ای می فروشان مرا خانه میخانه ها باید ای باده نوشانم من از انچه رسوا کند نام عاشق نترسم و زان می که اتش زند کام عاشق نترسم بیا ای عشق افسونگر، فراموشم مکن دیگر تو ای روان من ،شور جان من،امید من در جهان من به زندگانی،تویی که جاودانی دانلود آهنگ بسیار زیبای شبگرد کوروس سرهنگ زاده http://www.4shared.com/get/xUqBDdI0/SARHANG_ZADEH.html |
مانند پرنده ای باش که روی شاخه سست و ضعیف می نشیند |
كارون.... فریدون توللی
|
|
سالی که نبودی پیشم اینگونه گذشت:
هواش از زمستان سردتر درختاش از پایییزش زردتر و خورشیدش از تابستان سوزان تر بود. اما حالا که پیشمی همه فصلا بهارن بهار یعنی تو خنده تو بهار من دوستت دارم. |
آن دم که با تو ام ای آنکه زنده از نفس توست جان من آن دم که با توام، همه عالم ازان من آن دم که با توام، پُرم از شعر و از شراب میریزد آبشار غزل از زبان من آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها سیمرغ کی رسد به بلندآسمان من بنگر طلوع خندهی خورشید بر لبم زان روشنی که کاشتی ای باغبان من! با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟ خود خواندهای به گوش من این، مهربان من .. .. . |
هر كه دلارام دید از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص هر كه در این دام رفت یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم پرده برانداختی كار به اتمام رفت ماه نتابد به روز چیست كه در خانه تافت سرو نروید به بام كیست كه بر بام رفت مشعلهای بر فروخت پرتو خورشید عشق خرمن خاصان بسوخت خانهگه عام رفت عارف مجموع را در پس دیوار صبر طاقت صبرش نبود ننگ شد و نام رفت گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دم است باقی ایام رفت هر كه هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان چو برود خام رفت ما قدم از سر كنیم در طلب دوستان راه به جایی نبرد هر كه به اقدام رفت همت سعدی به عشق میل نكردی ولی می چو فرو شد به كام عقل به ناكام رفت سعدی:53: |
معناي عشق |
اکنون ساعت 02:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)