پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 08-13-2011 11:49 AM


دروغ


جز تو کسی نيست که از تنهايی ها به او پنها ببرم
و در سختی ها ازاو کمک بخواهم
پناهم ده و ياريم کن

تا چنان باشم که می پسندی
و چنان زندگی کنم که شايسته دوستی و بندگی توست
امين يا رب العالمين
در ميان شما کيست که صد گوسفند داشته باشد و يکی از انها گم شود،
که ان نود ونه را در صحرا وا نگذارد و از پی ان گم شده نرود تا ان را بيابد.
انجيا لوقا(باب ۱۵ ايه ۴)
بزرگترين دروغ دنيا چيست؟
اين است:
د ر لحظه مشخصی از زندگی مان،اختيارمان را بر زندگی خود از دست می دهيم
و از ان پس سرنوشت بر زندگی ما فرمانروا خواهد شد.
اين بزرگترين دروغ دنياست
و همچنان که می رفتند،او (عيسی مسيح) وارد دهکده ای شد.
زنی به نام مرتاه او را به خانه اش مهمان کرد.
مرتاه خواهری به نام مريم داشت که پيش عيسا نشسته بود وبه سخن او گوش می سپرد.
اما مرتاه که گرفتار خدمت به او بود بر اشفت
پس به کنار عيسا امد و گفت :
مولای من:ايا اهميت نمی دهی که من را در خدمت گذاری به تو تنها گذا رد؟
به خواهرم بفر ما که بيا يد و مرا در کمک کند!
عيسی پاسخ داد:


مرتاه!مرتاه!
تو خود را مضطرب و نگران چيزهای زيادی می کنی.
اما مريم بخش بهتر را برگزيده است.
و اين از او گرفته نخواهد شد.
انجيل لوقا(باب ۱۰ ايه ۳۸ـ۴۲)


behnam5555 08-13-2011 02:51 PM

نجس ترین چیز دنیا !!!
گویند ( من نمیگم ) روزی پادشاهی اینسوال برایش پیش می آید و می خواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برایهمین کار وزیرش را مامور میکند که برود و این نجس ترین نجس ترینها را پیدا کند و درصورتی که آنرا پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به او بدهد. وزیرهم عازم سفر می شود و پس از یکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که با توجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ همین مدفوع آدمیزاد اشرف باشد. عازم دیار خود می شود در نزدیکی های شهر چوپانی را می بیند و به خود می گوید بگذار ازاو هم سؤال کنم شاید جواب تازه ای داشت بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید منجواب را می دانم اما یک شرط دارد و وزیر نشنیده شرط را می پذیرد چوپان هم می گوید توباید مدفوع خودت را بخوری وزیر آنچنان عصبانی می شود که می خواهد چوپان را بکشد ولیچوپان به او می گوید تو می توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی من را بکش. خلاصه وزیر بهخاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می کند و آن کار را انجام می دهد سپس چوپان به او می گوید:
" کثیف ترین و نجس ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می کردی نجس ترین است بخوری.

behnam5555 08-13-2011 02:53 PM

وضعیت شما در جهان
بد نیست به نکته‌هاى زیر هم توجه کنید: اگر امروز صبح سالم از خواب برخاستید، قدر سلامتى خود را بدانید زیرا یک میلیون نفر تا یک هفته دیگر زنده نخواهند بود. اگر تاکنون از آسیب‌هاى جنگ، تنهایى در سلول زندان، عذاب شکنجه، یا گرسنگى در امان بوده‌اید، وضعیت شما از وضعیت ٥٠٠ میلیون نفر در دنیا بهتر است. اگر می‌توانید بدون ترس از زندانى شدن یا مرگ، وارد مسجد (یا کلیسا) شوید، وضع شما از ٣ میلیون نفر در دنیا بهتر است. اگر در یخچال شما خوراکى و غذا وجود دارد، اگر کفش و لباس دارید، اگر تختخواب و سرپناهى دارید، در این صورت شما از ٧٥٪ مردم جهان ثروتمندتر هستید. اگر در بانکى حساب دارید، و اگر در جیب‌تان پول دارید، شما به ٨٪ مردم دنیا که چنین شرایطى دارند تعلق دارید. اگر شما این نوشته را می‌خوانید، از سه خوشبختى بهره‌مند هستید: 1- یک کسى به فکر شما بوده است. 2- شما به ٢٠٠ میلیون نفرى که قادر به خواندن نیستند تعلّق ندارید. 3- و ... شما جزو ١٪ از مردم دنیا هستید که کامپیوتر دارند. به قول یکنفر: طورى کار کنید که انگار نیازى به پول ندارید، طورى عشق بورزید که انگار هرگز آزرده خاطر نشده‌اید، طورى برقصید که انگار هیچکس شما را نمی‌بیند، طورى آواز بخوانید که انگار هیچکس صداى شما را نمی‌شنود، و بالاخره طورى زندگى کنید که انگار زمین، بهشت است

behnam5555 08-13-2011 02:56 PM


بخون به دردت می خوره

اگر به جای اسلحه با معلم به جنگ دنیا می رفتیم ، همه دشمنان نابود می شدند . بیسمارک



به ارزش نگاه دوست را هنگامی پی می بری که در بند دشمن و بدسگالان باشی . اُرد بزرگ



ابله همیشه دنبال ابله بزرگتر می گردد که او را تحسین کند . بوالو


با خرد ، به سرچشمه پاکی بیاندیش . آدمی گاهی مبدا را اشتباه می گیرد ، برسان زمانی که رودها را سر چشمه دریاها می نامد ، حال آنکه ابرها از دریاها برمی خیزند و رودها و چشمه ها را لبریز می کنند . اُرد بزرگ



به‌ موقع‌ از جا برخاستن‌ و در دوره‌ جوانی‌ تاهل‌ اختیار کردن‌، کاری‌ است‌ که‌ هرگز کسی‌ از انجام‌ آن‌ پشیمان‌نخواهد شد. بوستر


تنها با از خودگذشتگی برای دیگر آدمیان می توان جاودانه شد . اُرد بزرگ


برای شب پیری در روز جوانی باید چراغی تهیه کرد . بلو تارک


هرگز هنگام گام برداشتن به سوی آرمان بزرگ ، نگاهت به آنانی که دستمزد خویش را پیشاپیش می خواهند نباشد ! تنها به توانایی های خود اندیشه کن . اُرد بزرگ


حکمت درختی است که ریشه آن در قلب است و میوه آن در زبان . بطلمیوس


از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی خردمند


اندرز جوان باید کوتاه ، تازه و داستان وار باشد . اُرد بزرگ


بخیل برای ثروت خود نگهبان است و برای ارث انباردار . بزرگمهر

رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی خردمند


زبان عضویست که وزنش اندک و کم ولى عبادت و گناهش بسیار بزرگ است » .زبان با یک تهمت نابجا ، یا یک دروغ ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى گناهى را بریزد ، یا مال و جان بى تقصیرى را بر باد دهد .و زبان مى تواند با گفتار الهى بین دو نفر را اصلاح نموده ، آبروى مسلمانى را حفظ کند ، و مال و عرض مؤمنى را از خطر برهاند آرى ! این است طاعت بزرگ او . غزالی طوسی


آموزش اندیشه کردن : در مدارس ؛ اندک نشانی از آن نمی توان یافت ؛ حتی در دانشگاه ها ؛حتی در میان شناخته ترین فیلسوفان ؛ آری می بینم که منطق به عنوان یک نظریه ؛ کار و تکنیک ؛ دارد به سستی می گراید . فردریش نیچه



بازده خرد برای اهل معنا ، کلام سکرآور است . ارد بزرگ



انسان دانا به جای آنکه در انتظار رسیدن یک فرصت خوب در زندگی باشد خود آن را به وجود می آورد . فرانسیس بیکن


سفر ، نای روان است برای اندیشه و آرمان بزرگ فردا . اُرد بزرگ



وفاداری به حال است که وفاداری به آینده را آماده می سازد . فنلون


کاهلی خشم بدن را در پی دارد و چه زود با لرزش و تلاتم آن را بروز می دهد . اُرد بزرگ



با شوهر خود نیز مثل‌ یک‌ کتاب‌ رفتار کنید. فصلهای‌ خسته‌کننده‌ آن‌ را اصلا نخوانید . سونی‌ اسمارت


برای آنکه پرواز کنی ، پیکر خویش را به حال خود رها مکن . اُرد بزرگ



من اندیش? خود را در معرض این فکر مسخره رندانه قرار نمی دهم که هرچه بر سر آدمی می آید ، خیر و صلاح اوست ، بلکه بر آنم که هر کسی از پیشامد به بهترین وجه استفاده کند ، مانند انسان خوب و فرزانه ای عمل کرده است . کمبرلند


بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد . فردوسی خردمند



تاریکی در زندگی ماندگار و ابدی نیست ، برسان روشنایی . اُرد بزرگ

بایستی با روح خود آشنا شده و سعادت را در اعماق روح و قلب خود جستجو کنیم . فیثاغورث


انسان خردمند ، تار و پودهای اصلی زندگی را می یابد . اُرد بزرگ


مرا اندکی دوست بدار ولی طولانی . کریستوف مارلو


بسیاری بخاطر برآیند هنجارهای درونی اشان بین نمای سپید و پاکی در اشتباهند . اُرد بزرگ


چشمان زیبای اشکبار از لبخند زیباتر است . کامپ پل


آه ؛ ای مجنون مهربان ؛ زرتشت ! ای شیدای اعتماد ! تو همیشه همین سان بوده ای . تو همیشه با اعتماد به هر چیز هراسناک نزدیک شده ای . تو همیشه می خواهی هر غولی را بنوازی. هرم نفسی گرم و کمی موی نرم بر پنجه ؛ همین بس تا تو یکباره آمادهء عاشق شدن و به دام انداختن اش شوی . عشق خطری است در کمین تنهاترین کس. عشق به هر چیزی که زنده باشد و بس ! براستی ؛ خنده آور است جنون و فروتنی من در عشق ! . فردریش نیچه


ره آورد سفر در درون آدمی ، به جز خرد و پیشرفت نیست . اُرد بزرگ


انسان عاقل همیشه از بدگوییهایی که از او می‌شود استفاده می‌کند . ژرژ بانه



رهایی و آزادی ، برآیند پرستش خرد است و دانایی . اُرد بزرگ


اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری . فردوسی خردمند


اگر به موفقیت خود واقعا ایمان داشته باشید حتما پیروز خواهید شد. داوید شوارتز


جام عمر را جز با می دلدادگی به خرد و دانش پر مکن . اُرد بزرگ


اگر ما به معایب کوچک خود اعتراف می کنیم برای آن است که به طرف خود بفهمانیم که از معایب بزرگتری بری هستیم . فنلون


کسی که همسر و کودک خویش را رها می کند ، در پی خفت ابدیست . اُرد بزرگ


آنچه ناگزیر و حتمی الوقوع است مرا خشمناک نمی کند. عشق به سرنوشت در اعماق دل من نهفته است . فردریش نیچه


هشدار ! تنها به عزم نیاز اگر به معبد درون شوید ، هرگز هیچ نیابید . جبران خلیل جبران


شخص باید لایق ستایش باشد ولی از آن بگریزد . فنلون


انسان چیزی است که بر او چیره می باید شد . فردریش نیچه


تهمت و دروغ را دشمن سفارش می دهد و منافق می سازد و عوام فریب آن را پخش می کند و عامی آن را می پذیرد . علی شریعتی


انسان نمی تواند از غرایز خود فرار کند ، وقتی از خطر جانی دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد . فردریش نیچه


اشخاصی که بدبختانه به لذات شدید و حاد خو گرفته اند دیگر از لذات معتدل حظ نمیبرند و همواره با اضطراب دنبال شادی و نشاط میگردند . فنلون


ستایشگر همیشه بر ستایش شونده در حال پیشی گرفتن است . او یاد می کند و دلدار برآورده می سازد . اُرد بزرگ


همین قدر که برای بدست آوردن آرزوئی اراده کنیم ، یک گام بلند در راه نیل بدان برداشته ایم . سی فوستر


خودستایی مایل است که بوسیل? شما اعتماد به خود را بیاموزد . وی از نگاههای شما تغذیه می کند و در دستهای شما تعریف و تمجید نسبت به خود را می بلعد . نیچه



برای دلهره شبانگاهان ، نسیم گرما بخش خرد را همراه کن . اُرد بزرگ



اگر بزرگی و عظمت را آرزو می کنی آن را فراموش کن و دنبال حقیقت برو ، آنگاه به هر دو خواهی رسید ، هم حقیقت و هم عظمت ... سنگا


خموشی ، دری به سوی نگاه ژرف تر است . اُرد بزرگ

behnam5555 08-13-2011 02:59 PM

داستاني بسيار زيبا و واقعي

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به يک اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امکان نداشت. مخصوصاً اين که پسر کوچکى در رديف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين کلاس بود. هميشه لباس هاى کثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور مي يافت، خانم تامپسون تصميم گرفت به پرونده تحصيلى سال هاى قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت درس نخواندن او پي ببرد و بتواند کمکش کند.معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تکاليفش را خيلى خوب انجام مي دهد و رفتار خوبى دارد. "رضايت کامل".
معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسيهايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان ناپذير مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است.
معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن مي کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرايط محيطى او در خانه تغيير نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد.
معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمي دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش مي برد.
خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از اين که دير به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى که داخل يک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هديه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته تدى را باز کرد يک دستبند کهنه که چند نگينش افتاده بود و يک شيشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. اين امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نيز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بيرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را مي داديد.
خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشينش رفت و براى دقايقى طولانى گريه کرد. از آن روز به بعد، او آدم ديگرى شد و در کنار تدريس خواندن، نوشتن، رياضيات و علوم، به آموزش "زندگي" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ويژه اى نيز به تدى مي کرد.
پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بيشتر تشويق مي کرد او هم سريعتر پاسخ مي داد. به سرعت او يکى از با هوش ترين بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به يک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترين دانش آموزش شده بود.
يکسال بعد، خانم تامپسون يادداشتى از تدى دريافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترين معلّمى هستيد که من در عمرم داشته ام.
شش سال بعد، يادداشت ديگرى از تدى به خانم تامپسون رسيد. او نوشته بود که دبيرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترين معلمى هستيد که در تمام عمرم داشته ام.
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه ديگرى دريافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصيل مي شود. باز هم تأکيد کرده بود که خانم تامپسون بهترين معلم دوران زندگيش بوده است.
چهار سال ديگر هم گذشت و باز نامه اى ديگر رسيد. اين بار تدى توضيح داده بود که پس از دريافت ليسانس تصميم گرفته به تحصيل ادامه دهد و اين کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترين و بهترين معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا اين بار، نام تدى در پايان نامه کمى طولاني تر شده بود: دکتر تئودور استودارد.
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه ديگرى رسيد. تدى در اين نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و مي خواهند با هم ازدواج کنند. او توضيح داده بود که پدرش چند سال پيش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کليسا، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته مي شود بنشيند. خانم تامپسون بدون معطلى پذيرفت و حدس بزنيد چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگين ها به دست کرد و علاوه بر آن، يک شيشه از همان عطرى که تدى برايش آورده بود خريد و روز عروسى به خودش زد.
تدى وقتى در کليسا خانم تامپسون را ديد او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: خانم تامپسون از اين که به من اعتماد کرديد از شما متشکرم. به خاطر اين که باعث شديد من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر اين که به من نشان داديد که مي توانم تغيير کنم از شما متشکرم.
خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: تدى، تو اشتباه مي کنى. اين تو بودى که به من آموختى که مي توانم تغيير کنم. من قبل از آن روزى که تو بيرون مدرسه با من صحبت کردى، بلد نبودم چگونه تدريس کنم.
بد نيست بدانيد که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آيوا يك استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى اين دانشگاه نيز به نام او نامگذارى شده است !

همين امروز گرمابخش قلب يک نفر شويد... وجود فرشته ها را باور داشته باشيد
و مطمئن باشيد که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت

behnam5555 08-13-2011 03:00 PM


دعاي كوروش در حق سرزمين ايران


اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشكسالي حفظ كند .در همايش سيزدهمين اجلاس سراسري اعضاء هيئت مديره هاي كانون هاي سراسر كشور ، پائيز ۱۳۸۲ ، از طرف كانون محترم اصفهان ، ماكت كتيبه لوح منشور آزادي ( حقوق ) بشر ، پادشاه باستاني ايران ، به همراه صفحاتي از ترجمه لوح ، تقديم حضار گرديد . كه به جهت اهميت موضوع ، ذيلا تقديم مي گردد .
هر چند در روايات و معلومات اسلامي ، به نقل برخي از مفسرين ، مراد « از ذو القرنين » در قران مجيد ، به احتمالي ، شخص كوروش بوده است . لكن بدون شك ، نامبرده ، بزرگترين و برترين اعلاميه حقوق بشر دوران باستان را اعلام و اجرا كرده است .
در خصوص ترجمه عبارت متن كتبيه كوروش ، در كتاب « سرزمين جاويد » ،
تاليف ، ماژيران موله – هرتزفلد – گيرشمن ،
نويسنگان در اين كتاب ، ادغان دارند كه ، منشور آزادي كوروش ( در حدود ۲۵۴۳ سال قبل ) به مراتب از اعلاميه حقوق بشر انقلابيون فرانسه در قرن ۱۷ ميلادي و اعلاميه حقوق بشر قرن ۲۰ ميلادي سازمان ملل متحد ، برتر و معنويت بيشتري دارد .
منشور و اعلاميه كوروش ، در سال ۵۳۹ قبل از ميلاد ، بعد از تسخير و فتح شهر بابل صادر شده است . كوروش بعد از خاتمه زمستان در اولين روز بهار ، در بابل تاجگذاري كرد . شرح كامل تاج گذاري كوروش و حوادث آن دوران ، به صورت مفصل توسط « گزنفون » سردار و مرد جنگي و فيلسوف و مورخ يوناني ظبط و بيان شده است .
كوروش بعد از تاجگذاري ، در معبد مردوك خداي بزرگ بابل ، منشور آزادي نوع بشر را قرائت نمود .
متن سخنراني و كتبيه كوروش تا اين اواخر نامعلوم بود . تا اينكه اكتشافات در بين النهرين از ويرانه قديم شهر « اور » كتبيه اي بدست آمد و بعد از ترجمه معلوم شد ، همان متن منشور آزادي نوع بشر ، كوروش ميباشد .
اين كتيبه سنگي اينك در كتابخانه ملي انگلستان نگهداري ميشود ،
بدون ترديد ، از قديمترين و مهمترين اسناد حقوق بشر ، در تاريخ باستان مي باشد .
در اين كتبيه كوروش خود را معرفي نموده و اسم پدر ، جد اول ، دوم و سوم خويش را نام مي برد و اعلام مي دارد كه پادشاه ايران و پادشاه بابل و پادشاه جهات اربعه ( كشورهاي اطراف ايران ) مي باشد ، آنگاه در مقام بيان حقوق بشر و منشور آزادي خويش اعلام مي دارد :
ترجمه عين كتبيه :
اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم :
كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد
دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .
من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،
هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد
و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد
و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،
كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت
و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر
بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايد
من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيرد
و بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد .
من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرسد
و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،
مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،
و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ،
مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند .
من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد ،
مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است
و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران
من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند
و حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند
و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .
و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .

كوروش

behnam5555 08-13-2011 03:06 PM

آهاي دزد!

http://www.goodexperience.com/blog/a...gull-video.gif

اين يك مرغ دريايي است كه عادت كرده از يكي از مغازه هاي محلي در اسكاتلند چيپس بدزدد!
اين مرغ دريايي صبر مي كند تا مغازه دار حواسش به مشتري ها پرت شود و در يك فرصت مناسب يك بسته چيپس كش مي رود.
به محض آنكه اين پرنده به بيرون از مغازه مي رود بسته چيپس را پاره مي كند و انبوهي از مرغ هاي دريايي سر آن مي ريزند.
اين مرغ دريايي عادت ناخوشايند خود يعني دزدي از اين مغازه در شهر آبردين در شمال اسكاتلند را از حدود دو ماه قبل آغاز كرده و اولين بار با يك بسته چيپس پنير دار از خود پذيرايي كرده است. از آن موقع تا به حال اين كار عادت اين پرنده شده است و جالب است كه او دائما همان نوع چيپس را انتخاب مي كند.
در اين ميان مردم محل پول اين چيپس ها را به مغازه دار مي دهند چون از نظر آنها كار اين مرغ دريايي خيلي بامزه است!


behnam5555 08-13-2011 03:14 PM


با همه بی سر و سامانی ام


با همه ی بي سرو ساماني ام
باز به دنبال پريشاني ام
طاقت فرسودگي ام هيچ نيست
در پي ويران شدن آني ام
آمده ام تا تو صدايم کني
عاشق آن لحظه ی توفاني ام
دل خوش گرماي کسي نيستم
آمده ام تا تو بسوزاني ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمي عشق بنوشاني ام
ماهي برگشته ز دريا شدم
تا که بگيري و بميراني ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دير زماني است که باراني ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی يک صحبت طولاني ام
ها به کجا مي کشي ام خوب من
ها نکشاني به پشيماني ام

"محمد علي بهمني"



behnam5555 08-13-2011 04:34 PM

مسواک دوربين دار

http://www.salek.ir/uploads/usb-toot...ipityThumb.jpg






ين روزها کار و بار پروفسور ديوانه ما سکه است ، اصلا همه برای خودشان يکپا پروفسورند ، مثلا اين مسواک دوربين دار را نگاه کنيد. اين مسواک که به پورت USB کامپيوتر متصل می شوند با داشتن يک دوربين کوچک و يک LED می تواند تصاويری با رزولوشن 300 پيکسل از دندانها ارائه دهد. دوربين همچنين دارای زوم و فوکوس اتوماتيک يا دستی ست. دوربين مسواکی به قيمت حدود 60 دلار در اينجا عرضه می شود. فکر کنم اين دوربين اختراع خيلی بدی نباشد و حداقل کار دندان پزشکان را برای معاينه دندانها راحت می کند.

behnam5555 08-13-2011 04:36 PM




قديمی ترين عکس تهران

http://www.salek.ir/uploads/2qsxq45.jpg
اين عکس ظاهرا قديمی ترين عکسی ست که از تهران وجود دارد. تاريخ عکس سال 1250 و مربوط به خيابان ميرداماد تهران است.


اکنون ساعت 10:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)