پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

mohammad.90 04-04-2012 10:57 PM

:53:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 257610)
سلااااااااااااااااااااام به بهترین دوستا و فامیل های دنیا
دوستون دارم قیامت!
دلم هم هر روز بیشتر از دیروز براتون تنگ میشه!:d
آنا تو یه شرایطی گیر کردم اصلا اجتماع نقیضین!
تمام بخش هاش!
اینقدر دلم می خواد دربارش باهاتون می حرفیدم! بخدا پر دلم حرفه!
اول بگم خاله های گلم، ایشالا حالتون عالی باشه ناراحتیتونو نبینیم!
پسردایی مهدی خوشحالم باز اینجایی!
دایی ممد مث همیشه من شیفته این صداقت پست هاتم! ایشالا ارشد و دکترا و از اینا هرچی می خوای و خیرته قسمتت بشه!
بعد زن بگیری، بعد خدا یه پسمل خوشل تپل بهت بده اما دختر هم بده که بدونی هردوتاش عزیزه!
مهرگان گیان! بَــــــــــــــــــــــــه! دوست گل! رفیق بامرام! خوشحالم شنبه می بینمت!
مهبا خانوم مهربون چطوری؟
ادمین که اومد یه حالی به همه داد با این واترقیدگی ها!
آقا محمد و هاژی سهراب هم ایشالا خوبن
باغبون گل های بهشتی باغت پرگل!
ترنم گیان شدیدا مواظب استفاده از عناوین از قبل استفاده شده باش مخصوصا اگه مال من باشه!
پسردایی ایول هوامو داشتی!:cool:
مهربان خانوم، فرگل خانوم، غزل بانو، آریانا، آناهیتا ساراخانوم، افسانه خانوم و بقیه دوستان گل اگه اسمشون اینجا نیست، یادشون تو دلمون هست!:cool:
آنا خیلی شرایط افتضاحی دارم!
فقط هم می تونم با مامانم دربارش بحرفم!
راحت این ترمو بدرسیم تموم شه خودش بسی مایه ی مسرته!
فقط برام دعا کنین همه چی درست پیش بره!
چیز بدی نیست ها! خیلی هم خوبه! شاید هم خودتون حدس زده باشین، اما داره یکم قروقاطی اتفاق می افته منم نمی خوام رفتار غلطی این وسط از من سر بزنه
هرچند باورم نمیشه این منم نگران اینطور موضوعیم، اما باورم میشه نگران خونواده ام! نگران فامیلم
پس برام دعا کنین
میام براتون دربارش میگم
شما بهترین دوستامین
التماس دعا:53::53::53::53::53::53::53:
:cool::cool::cool::cool:

:53:سلام صبا خانوم انشاالله موفق باشی و مشکلتون حل بشه :53:
:cool: ما بیشتر

ترنم 04-04-2012 11:45 PM

سلام
انشاالله صبا گیان بهترین اتتفاق برات بیفته و انطور که دوست داری ماجرا پیش بره
اون جمله شدیدا به خاطر تونوشتم

انا خاله رزیتا چطوری
دکتر شکوفه تو که گفتی ترسیدی از من:dپس چرا پست نمیزاری

نمیدانم چرابه قول اقا مهدی حرفام تاریخ گذشته میزنم
میخوام بیام بگم یادم میره{قاط}

shokofe 04-04-2012 11:55 PM

:dاز بس ترسیدم هنگ کردم یادم رفت بنویسم ترنم جان

حالتان خوبه؟ کیفتان کوکه؟
صبا جون ایشالا خواستگار اومده دیگه؟;)


bigbang 04-05-2012 12:17 AM

سلام به همه دوستان عزیز
از این که بلاخره بعد عید همتون اینجا تو فروم هستید احساس خوشحالی میکنم
--------------------------------------------------------------------------------------------
صبا خانوم انشاءالله که اتفاق بدی نمی افته شما هم توکل کن به خدا ما هم برات آرزوی سعادت و خوشبختی میکنیم و این که مرسی برای آرزوهای خوبتون
منتها خدا بعضی ها رو میزنه
من از اونهایی هستم که خدا منو زده تا از خدا نخورید نمیدونید ضربه هاش چه دردی دارن پس برای من دیگه این مسائل خیلی وقته از بین رفته باهاش کنار اومدم
هر کی یک سرنوشتی داره ، من هم داستان خودمو تا آخرش خوندم
تو کتاب زندگی من یه ورق پاره هست که جاشو هیچی پر نمیکنه
دکترا و فوق لیسانس و درس و شغل تنها چیزها و آرزوهایی هستن که تو این دنیا دارم اگه اینا رو هم خدا ازم بگیره دیگه لطف کرده همراش جانمون رو هم بگیره
دلم به چیزی خوش نیست غیر کتاب و مطالب جالب و هنر و ..............اینا
من برای شما آرزوی آینده ای که خودتون آرزوش رو دارید میکنم
هر از چند گاهی به یاد جاهلیت گذشتم (عاشقی!) نقبی میزنم میگم دلم میخواد پسر داشته باشم منتها بعدش یادم میاد کی هستم
آدم فراموشکاریم فراموش میکنم کی هستم فراموش میکنم داستان خودم رو الکی جوگیر میشم یادم میره کی هستم ای بابا ..............نمیخواستم ضد حال بزنم اگه تو روز پست بزنم نمیزارم اینطوری ناراحتی بشه ولی خوب حرف دلمه نمیتونم به چیز دیگه وانمود کنم شبها گاهی اوقات خیلی ناراحت میشم این شب هم مثل یکی از اون شبهاست زیاد حرفام رو جدی نگیرید اینها گذری هست دوباره حالم برمیگرده :)
-------------------------------------------------------------------------------------
دلم امشب یک دل سیر ویلن میخواد
از اون ویلن های سنتی
قدیمی
برم برای خودم چایی بریزم یکم فروم بگردم ببنیم چیچی پست زدین شاید دوباره اومدم اینجا چرت و پرت گفتم :d

ترنم 04-05-2012 12:38 AM

من نمیدونم چــــــــــــــــــــــــرا همه انقد تلخ نگاه به غشق میکنن

اقا بیگ بنگ چرا جاهلیت{قاط}
بزنم بشد به قول صبا
مطمئن باش یه جایه کارت میلنگیده
که الان داری بهش میگی جاهلیت_:2:

----------------------------------------------
این چند بتره اسم ارشدو میاری هی میخوام هیچی نگم نمیشه
انا بخدا ارشد هیچی نداره
منم قبل از این که قبول شم یکی از دوستام که ارشد خونده بود همینو بهم گفت
من بهش گفتم چون خوندی اینجوری میگی
میگفت اینجوری فک کن
بزار بری ببین به حرف من میرسی یا نه
بخدا شاید باورت نشه دقیقا به این حرف رسیدم
نه تنها من همه بچه های خوابگاه
حتی همون ماهای اول خیلی به فکر انصراف میوفتن
و بعضیام میدن بعضیام استادا باهاشون حرف میزنننمیدن
منم خودم یکی از همینایی بودم که میخواستم انصراف بدم
اما من اون دوستم یه هفته تمام برام حرف زد تا قبول کردم انصراف ندم
اما این حالت برایه اکثر بچه ها پیش میاد و طبیعیه
اما چرا
چون فک میکنی ارشد یه چیز خیلی خاصیه با کلی درس و تکلیف مثل کارشناسی
اما بخدا تقریبا دو ترمه دارم درس میخونم اما حتی یک کامه جدید یاد نگرفتم
تمام علم رشتتو تو دوره کارشناسی یاد میگیری
راه رسم مقاله و پایان نامه نویسیم خودت یاد میگیری
استاد راهنماتم هیچی بهت نمیگه

اما با همه این تفاسیر ارزو مینم انشاالله حتما قبول شی
بفهمی واقعا هیچی نداره

به چیز جالبم از استاد راهنمام پرسیدم گفتم دکتری که بهتره از دوره ارشد
خندید گفت از ارشد افتضاح تره:)


_______________________
ازمن بعید بود سخنرانی بکنم:d

bigbang 04-05-2012 01:12 AM

در مورد لنگیدن حق با شماست ترنم خانوم منتها من بدموقعی فهمیدم که میلنگم :d ایکاش زودتر میفهمیدم یا یکی راهنماییم میکرد چقدر خوب بود اگر من واقعاً با فامیلها و آشناهام راحت بودم و میتونستم باهاشون مشورت کنم
با پدر و مادر گاهی اوقات نمیشه چون میخوان دلسوزی کنن میزنن همه چی رو خراب میکنن البته این تجربه من هست ! خلاصه آقا من اصلاً یه مورد خاص هستم
حرفهای منو به حساب این نزارید که حالا اصلاً عشق و عاشقی بده
این برمیگرده به تجربه شخصی آدم
ولش کن دیگه نمیخوام خاله زنک بازی در بیارم ناسلامتی مردی هستیم واسه خودمونا !
------------------------------------------------------------------
درمورد ارشد خوب مهم رشته و مدرک هست دیگه مثلاً الان کارشناسی حالا خیلی داره بهمون خوش میگذره تمام جو دانشگاهمون اصلاً خراب هست همه بچه ها ناراحت هستن
میدونم تو ارشد هم زیاد تفاوت نمیکنه ولی خوب علاقه هست دیگه آدم وقتی یه چیز رو بخواد با جون و دل براش تلاش میکنه و من هم میخوام ، میخوام اگر خدا طلبید حتی برای دکترا هم اقدام کنم میخوام از همه تواناییهام در جهت رشد خودم بهره ببرم
یه شغلی داشته باشم سرم به کار خودم باشه تو لاک خودم باشم
نه رنجی نه ناراحتی اینقدر سرم شلوغ بشه که اصلاً دیگه فرصتی برای فکر کردن نداشته باشم دیوانگی هست نه ؟
ولی بابام میگه به یه سنی که میرسی دیگه همش دوست داری اینطوری باشی
یعنی سرت رو به یه چیزی گرم میکنی تا فکر نکنی تا فکرت مشغول نشه !
دوست دارم اصلاً بحرفم آقاجان
دیدین تو این فیلمها مزارع گندم رو نشون میدن وقتی باد میاد شروع به حرکت میکنن
یا مثلاً یه آهنگ زیبا یک ملودی ، یا یک لحظه سرد ( نمیدونم منظورم وقتی میگم سرد رو میتوجه میشید >؟ لزوماً ربطی به هوا نداره مثل وقتی که حس خوشبختی میکنه یک سردی لذت بخش وجودت رو میگیره برای من که اینطوری هست !) برای همه ما این لحظات به وجو میاد لحظاتی که دهنمون قفل میشه و نمیتونیم صحبت کنیم
چی میشد تا آخر عمرمون همینطوری بود هر لحظه زیبایی میدیدیم هر لحظه چیزهای قشنگ میدیدیم و زندگی برای ما مثل همون لحظات در جریان بود
رها بودیم از بند و قفس ، راحت صادقانه لذت میبردیم از لحظه لحظه این زنده بودن
آدمهایی که این طرز تفکر رو دارن همیشه ذهنشون رو به یک چیزی مشغول میکنن
دوست دارم تو آسموم باشم بال داشته باشم یک جور فرار
همه ما فراری هستیم از بعضی چیزها هر چقدر هم که سخت باشیم باز هم فراری هستیم فرار میکنیم نمیتونیم جلوی بعضی چیزها وایسیم
چون هزینه ایستادن زیاده
به خاطر همین فرار میکنیم
من هم الان حس فرار دارم فرار از گذشته فرار از احساس فرار از همه اون چیزهایی من رو میرنجونن حتی فرار از خودم
میخوام بدوم با سرعت اونقدر که دور بشم
دور بشم از خودم دور بشم از دنیای خودم دور بشم از همه چیز وقتی دور شدم دیگه پشت سرم رو هم نگاه نکنم فقط دور باشم دور دور
تحصیل -کتاب -مدرک- پول- درآمد- شغل -آهنگ ، فیلم ، غذا ................
همه اینها رو تو کوله پشتی خودم میزارم و میدوم
گاهی اوقات کوله ام رو که سبک میکنم سبکتر و راحتتر و سریعتر فرار میکنم
الان هم تا اینجا که چرت و پرتای منو خوندید خسته نباشید واقعاً :d
و این که خلاصه حس الفراره دیگه !


ترنم 04-05-2012 01:29 AM

اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ،

ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم

و اگر سختیها ی زندگی نبود ،

چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم

مهربان جون 04-05-2012 09:33 AM

{قیژه}{قیژه}
اخییییییییییییییی راحت شدم
بابا این یارانه چی بود افتاد به جون ماااااااااااا مردم ازشلوغی {قاط}

ترنم 04-05-2012 01:02 PM

قهوه خونه صفحاتش از مرز 500 صفحه گذشت;)

Saba_Baran90 04-05-2012 07:28 PM

آقا محمد ممنون:cool:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe (پست 257627)
صبا جون ایشالا خواستگار اومده دیگه؟;)

خاله جون من نمی دونم چرا هیچی برامن عادی اتفاق نمی افته!
نمی تونم مث بقیه دوس داشته باشم
همش به فکر چیزاییم تو دوست داشتن که هیچوقت کسی به فکرشون نیست
چیزایی که نمیشه گفتشون
چیزایی که اگه بگیش دیگه اسمش دوست داشتن نیست
از اون حد اعلی میاد پائین میشه یه اتفاق عادی مث همه چیزایی که برای بقیه اتفاق می افته
راستش امروز چیزی که ازش می ترسیدم اتفاق افتاد
دیگه نشد! البته فکر کنم
قسمت!
دوست داشتن یعنی حرفهای نگفته طرفتو بشنوی نه فقط چیزایی که از زبونش می شنوی برات مهم باشه
حکمی که همیشه برای یه آدم غیرعادی صادر میشه تنهاییه
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
اینا رو که دارم میگم بغضم گرفته و خیلی دارم سعی می کنم اشکم درنیاد که نفهمن چمه
البته مامانم می دونه اما خب!
بعضی وقتها کاریش نمیشه کرد: نمیشه!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 257634)
صبا خانوم انشاءالله که اتفاق بدی نمی افته شما هم توکل کن به خدا ما هم برات آرزوی سعادت و خوشبختی میکنیم و این که مرسی برای آرزوهای خوبتون
منتها خدا بعضی ها رو میزنه
من از اونهایی هستم که خدا منو زده تا از خدا نخورید نمیدونید ضربه هاش چه دردی دارن پس برای من دیگه این مسائل خیلی وقته از بین رفته باهاش کنار اومدم
هر کی یک سرنوشتی داره ، من هم داستان خودمو تا آخرش خوندم
تو کتاب زندگی من یه ورق پاره هست که جاشو هیچی پر نمیکنه
دکترا و فوق لیسانس و درس و شغل تنها چیزها و آرزوهایی هستن که تو این دنیا دارم اگه اینا رو هم خدا ازم بگیره دیگه لطف کرده همراش جانمون رو هم بگیره
دلم به چیزی خوش نیست غیر کتاب و مطالب جالب و هنر و ..............اینا
من برای شما آرزوی آینده ای که خودتون آرزوش رو دارید میکنم
هر از چند گاهی به یاد جاهلیت گذشتم (عاشقی!) نقبی میزنم میگم دلم میخواد پسر داشته باشم منتها بعدش یادم میاد کی هستم
آدم فراموشکاریم فراموش میکنم کی هستم فراموش میکنم داستان خودم رو الکی جوگیر میشم یادم میره کی هستم ای بابا ..............نمیخواستم ضد حال بزنم اگه تو روز پست بزنم نمیزارم اینطوری ناراحتی بشه ولی خوب حرف دلمه نمیتونم به چیز دیگه وانمود کنم شبها گاهی اوقات خیلی ناراحت میشم این شب هم مثل یکی از اون شبهاست زیاد حرفام رو جدی نگیرید اینها گذری هست دوباره حالم برمیگرده :)

دایی ممد باز ممنون که با حوصله جوابمو دادی
دوست خیلی خوبی هستی
نمی دونم چی بگم که اشکم درنیاد
فقط می دونم دیگه نا ندارم
البته این بار فکر نمی کردم قرار باشه بازم به این نتیجه برسم اما قسمت!


SOHRAB_HAZHII 04-05-2012 09:08 PM

سلام بروبکس حالتون خوبه ایشالا

امیدوارم که بعد از تعطیلات نوروز به زندگی عادی

خودتون بر گشته باشید

م________________ن حاضرم

مهدی 04-05-2012 09:35 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257573)
سلام
اقا مهدی چه خبره یواشتر تا مام بهت برسی

دلت بسوزه اقا مهدی

اقامهدی از الان به مدت یک ماه باید به جایه همه پست بدی
وهمه پستام جواب بدی با نقل قول
یه کمم تمیز کاری کن مورچه نزنه به خاطر شیرینی و اجیلی که عید خوردیم:d

سلام
ترمز ندارم ترنم خانوم :d
دل چیست؟ خوردنیست؟
این جملهات به من حس کزت بودن در اینجا داد :24:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 257610)
سلااااااااااااااااااااام به بهترین دوستا و فامیل های دنیا
دوستون دارم قیامت!
دلم هم هر روز بیشتر از دیروز براتون تنگ میشه!:d

سلام دخترعمه عزیز
از جملات غیر خانوادگی استفاده کردی ؟ یا فعل معکوس بید؟
ایالله آنچه موجب خرسندی و خیریت در آینده اش پیش بیاید
دیگر حدس موضوعی که میگی آسان است
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257624)
سلام
دکتر شکوفه تو که گفتی ترسیدی از من:dپس چرا پست نمیزاری
نمیدانم چرابه قول اقا مهدی حرفام تاریخ گذشته میزنم
میخوام بیام بگم یادم میره

می تونی از دکتر شکوفه کمک بگیری تا یادت نره
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe (پست 257627)
:dاز بس ترسیدم هنگ کردم یادم رفت بنویسم ترنم جان


خوب نیست دکتر از مراجعه کننده اش بترسه :d
نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 257634)
سلام به همه دوستان عزیز
از این که بلاخره بعد عید همتون اینجا تو فروم هستید احساس خوشحالی میکنم

دایی محمد اینجور اتفاقا خیلی زیاد میفته
و هر کس فک میکنه خاص خودشه و دیگران اینجور مشکلات ندارند یا اون اتفاق شدت زیادتری برای خودش داشته
اینقدر اتفاقات خوبی هستند که میشه بهشون فکر کرد و چه بسا اگه به اتفاقات خوب با دید مثبت نگاه کنی زندگی هم شیرین میشود و البته مشکلات و غم و غصه هم جزیی از همین زندگی هستند
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257636)
من نمیدونم چــــــــــــــــــــــــرا همه انقد تلخ نگاه به غشق میکنن

همش یکی هستند فقط اسم مدرک هست که فرق میکنه و متاسفانه چیز جدیدتری یاد نمیدن و....
ولی هیچ وقت انصراف نده و نزار فکرش هم به ذهنت خطور کنه حداقل حداقل یک مدرکی داری به نام فوق لیسانس
نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 257637)
در مورد لنگیدن حق با شماست ترنم خانوم منتها من بدموقعی فهمیدم که میلنگم :d ایکاش زودتر میفهمیدم یا یکی راهنماییم میکرد چقدر خوب بود اگر من واقعاً با فامیلها و آشناهام راحت بودم و میتونستم باهاشون مشورت کنم

ادامه صحبت قبلی
دایی محمد همیشه همینجوری بوده همیشه می خواهیم به یک چیزی برسیم و از چیزهای خوب اطافمون غافل میشیم چون مشکلات باعث میشه فکرمون به سوی منفی بره
مثلا فردا با دید مثبت نگاه کن و خوب به اطراف نگاه کن به درخت سبزه سنگفرش پیاده رو و ...
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257638)
اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ،
ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم
و اگر سختیها ی زندگی نبود ،
چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم

قیامته
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257694)
قهوه خونه صفحاتش از مرز 500 صفحه گذشت;)

دختر عمه 5000 مین پست پاتوق رو نوشت
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 257732)
دایی ممد باز ممنون که با حوصله جوابمو دادی
دوست خیلی خوبی هستی
نمی دونم چی بگم که اشکم درنیاد
فقط می دونم دیگه نا ندارم
البته این بار فکر نمی کردم قرار باشه بازم به این نتیجه برسم اما قسمت!


تعبیر قیامتی از دوست داشتن کردی :)
حاج سهراب خوش آمدی


Saba_Baran90 04-05-2012 10:26 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 257779)
سلام دخترعمه عزیز
از جملات غیر خانوادگی استفاده کردی ؟ یا فعل معکوس بید؟
ایالله آنچه موجب خرسندی و خیریت در آینده اش پیش بیاید
دیگر حدس موضوعی که میگی آسان است

ای وای راست میگین ها!
از دهنم در رفت!
پدر.... بسوزه!
حواس برا آدم نمی ذاره که!
آینده! خودمونیم ها! این کلمه عجب ترسناکه!
پسردایی بعضی ها تو دوست داشتن به فکر به دست آوردن اند، اما من از به دست نیاوردن و از دست دادن می ترسم
کاش همه می تونستن ببینن به جای اینکه فقط بخوان بشنون
نمی دونم آینده چی میشه اما حالم خیلی گرفته!
جایی نوشته بود:
ترک کردن آدمها هم آدابی دارد
اگر آداب ماندن نمیدانید لااقل درست ترکشان کنید ترک برندارند!

و باز هم من برای nامین بار تو زندگیم به این نتیجه رسیدم که :

از بختیاری ماست آنچه را که می خواهیم یا به دست نمی آید یا از دست می گریزد!

و بازهم تنها چاره ای که دارم اینه که مثل همیشه شونه بالا بندازم که اشکم پائین نیاد و بگم :قسمت!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 257779)
دختر عمه 5000 مین پست پاتوق رو نوشت
تعبیر قیامتی از دوست داشتن کردی :)

راست میگین ها!
دقت نکرده بودم!
قربونت پسردایی!
من اگه کسی رو دوست داشته باشم، هرچند اگه دوستم هم نداشته باشه می تونم دوسش داشته باشم، اما هرچی بیشتر احساس کنم کمتر می تونم بگم
اگه بخوام کسی رو، بدونم می خواد شادم حتی اگه به زبون نیاره
اما برای خیلی ها به زبون آوردن مهمه!
فکر کردم یکم گریه کنم خالی شم، اما انگار که سرکیسه شل شده!
دیگه اشکام بند نمیاد!
البته نه رو صورتم، می افتن توی دلم!
قسمت!


shokofe 04-05-2012 10:29 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 257732)

خاله جون من نمی دونم چرا هیچی برامن عادی اتفاق نمی افته!
نمی تونم مث بقیه دوس داشته باشم
همش به فکر چیزاییم تو دوست داشتن که هیچوقت کسی به فکرشون نیست
چیزایی که نمیشه گفتشون
چیزایی که اگه بگیش دیگه اسمش دوست داشتن نیست
از اون حد اعلی میاد پائین میشه یه اتفاق عادی مث همه چیزایی که برای بقیه اتفاق می افته
راستش امروز چیزی که ازش می ترسیدم اتفاق افتاد
دیگه نشد! البته فکر کنم
قسمت!
دوست داشتن یعنی حرفهای نگفته طرفتو بشنوی نه فقط چیزایی که از زبونش می شنوی برات مهم باشه
حکمی که همیشه برای یه آدم غیرعادی صادر میشه تنهاییه
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
اینا رو که دارم میگم بغضم گرفته و خیلی دارم سعی می کنم اشکم درنیاد که نفهمن چمه
البته مامانم می دونه اما خب!
بعضی وقتها کاریش نمیشه کرد: نمیشه!


صبا جون عزیزم فقط میتونم بهت بگم میفهمم چی میگی
با تمام وجود حرفتو درک کردم
مخصوصا" این قسمتش
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
عیب نداره عزیزم تا بوده همین بوده نه تو اولین نفرش هستی که برات پیش میاد نه آخریش و این ادامه داره
فقط تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که:
این نیز بگذرد

Saba_Baran90 04-05-2012 11:00 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe (پست 257830)

صبا جون عزیزم فقط میتونم بهت بگم میفهمم چی میگی
با تمام وجود حرفتو درک کردم
مخصوصا" این قسمتش
کاش چیزایی که قراره تموم بشن هیچوقت تو زندگی آدم شروع نشن
عیب نداره عزیزم تا بوده همین بوده نه تو اولین نفرش هستی که برات پیش میاد نه آخریش و این ادامه داره
فقط تنها چیزی که میتونم بهت بگم اینه که:
این نیز بگذرد

خاله جون ممنون که حرفیدی باهام
کاش می تونستم همه چیو بهتون بگم
من از ترس نداشتن و از دست دادن نگفتم، اما با سکوتم فریاد زدم
ولی برای کسی که شنیدنو فقط با گوش سر بلد بود!
رویای شیرینی بود!
اما دارن صدام می زنن!
باید بیدار شم!

ترنم 04-05-2012 11:16 PM

اخی صبای ناز
انقد گرفته نبینم ابجی گلمو_:2:

باهمه حرفات موافقم
مخصوصا اینو
بعضی ها تو دوست داشتن به فکر به دست آوردن اند، اما من از به دست نیاوردن و از دست دادن می ترسم
منم فقط مثل شکوفه میتونم بگم میفهمم چی میگی
و چی میخوای و میخوای به چی برسی
اما این اتفاقات زندگی لازمشه و کاریشم نمیشه کرد:)

shokofe 04-06-2012 01:58 AM

shokofe+, ‏ترنم, ‏دانه کولانه, ‏amir ahmadi, ‏alexesromi, ‏امیر عباس انصاری, ‏sharareh1

ساعت 2:58بامداد جمعه چه سایتی داریم :d
همه شب زنده دار


ترنم 04-06-2012 03:12 AM

هے ڪافه چے! میزهایت را تڪــ نفره ڪن
نمے بینے
همه تنهاییم؟





http://static.cloob.com//public/user...a0ec9813a0-300


------------------------------------
نبودی شکوفه بعدش اقا شروینم اومد

bigbang 04-06-2012 03:34 AM

چه خبر بوده دیشب ما نبودیم !
همه اومده بودین که !
زپلشکینا. آقا حیف که به خاطر مسائل شیلترینگ نمیشه خیلی چیزها رو تو سایت گذاشت وگرنه یه چیز دسته اول داغ داغ داشتم میذاشتم واستون از خنده منفجر بشین !
:d دیشب قبل از این که بخوابم اینقدر خندیدم شیکم درد گرفتم
یک گروه معروفی هست کارهای عجیب و وحشی بازی میکنه ( مجموعه تلویزیونی کله خرها jacka.... خودتون بقیشو برید دیگه) این ایرانی های مهاجر هم یه چیزی شبیه اون ساختن حالا شما تو اینترنت سرچ کنید شاید دو سه تا لینک گیرتون اومد ما از شبکه پرایوت از دوستامون این لینکها فرستاده میشن بعضیهاش تو ایرانه :24:
مثلاً فکر کن چه کارهای دیوانه کننده ای میتونی انجام بدی ! ته حرکت بازی !
----------------------------------------------------------------------------------
خلاصه عید هم تموم شده ما هم این هفته اول کامل داریم به بیخیالی طی میکنیم خدا آخر عاقبت این ترم رو واقعاً به خیر کنه !
حالا جدای از این مسائل چه جالب هست که هممون شنبه باید بریم دوباره دانشگاه
وای خدا خوردن و خوابیدن چه حالی میده ! حالا دوباره باید بریم دانشگاه
شاغل باشی خوب میری یه کاری رو انجام میدی تکلیفت با خودت مشخصه
دانشجو تو مملکت ما برده استاد هست یکدفعه اراده میکنه میگه امتحان امتحان هم میگیره اینم ولش این جمعه رو هم استفاده کنیم حسابی تا دانشگاهمون شروع نشده
حالا نه این که همش خورده و خوابیده باشم ها ولی زیاد هم درس نخوندم
عیده دیگه از کسی توقعی نیست !

امیر عباس انصاری 04-06-2012 03:54 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257899)
هے ڪافه چے! میزهایت را تڪــ نفره ڪن
نمے بینے
همه تنهاییم؟





http://static.cloob.com//public/user...a0ec9813a0-300


------------------------------------
نبودی شکوفه بعدش اقا شروینم اومد

بابا شاعر:)

هی کافه چی
میزها رو جمع کن فرش بنداز پشتی بذار
بیزحمت دوتا دیزی هم بدی خانم ترنم و آقای بیگ بنگ... مهمون من{داش مشتی}
چقدر من دست و دلبازم:d

Saba_Baran90 04-06-2012 10:41 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257846)
اخی صبای ناز
انقد گرفته نبینم ابجی گلمو_:2:
باهمه حرفات موافقم
مخصوصا اینو
بعضی ها تو دوست داشتن به فکر به دست آوردن اند، اما من از به دست نیاوردن و از دست دادن می ترسم
منم فقط مثل شکوفه میتونم بگم میفهمم چی میگی
و چی میخوای و میخوای به چی برسی
اما این اتفاقات زندگی لازمشه و کاریشم نمیشه کرد:)

می دونی ترنم جون نمی دونم چرا باید به بعضی ها یادآوری کرد که در برابر حرف هاشون مسئولند!
که اگه نمی تونن پاش وایسن، خب نگن!
من وقتی شنیدم این حرفو همش می زدم تو سر خودم و همش به خودش میگفتم چرا گفتی!
اونم فکر کرد می خوام بزنم تو ذوقش اما نفهمید من از چی می ترسیدم که گفتم چرا گفتی!
هنوز هم از همون که تو ذوقش خورده ناراحته
و من از اینکه صدامو نشنید!
از اینکه فردا دانشگاه شروع میشه می رم با دونفر دربارش می حرفم خوشحالم
اما از اینکه باید وانمود کنم از این پیله تنهایی در اومدم ناراحتم!

این ترم آخریه نمی دونم این چه بازی ای بود!
بازم میگم: قسمت!

ترنم 04-06-2012 01:11 PM

سلام
به به اقا امیر عباس مزین کردی قهوه خونه رو
دست گلت درد نکنه دیزی رو امروز جمعه ای نهار زدم تو رگ:)

اما صبا جون من خیلی خوشم میاد خیلی راحت احساساتو میگی
من به اینت حسودیم میشه
من نمیتونم
و این خیلی اذیتم میکنه_:2:

Afsaneh_roj 04-06-2012 01:40 PM

{پپوله}سلام و صد سلام به تمامی دوستان خوب پی سی . امیدوارم سال خوبی رو آغاز کرده باشید ..با اجازه ی دوستان ما هم دیروز برگشتیم .. فعلا کمی هم خسته هستیم . اومدم یه پست حاضری بزنم :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 256170)
سلام بر همگی :53:

امیدوارم این یک روز مونده به عید حال همگی خوب باشه

دلم براتون تنگ شده بود خیلی اما امکان اینکه بیام اینجا رو نداشتم


از لطف همه ممنونم سپاس که به یادم بودید

سفر آبجی افسانه هم بسلامتی و بی خطر باشه ایشالا

همه تون رو دوس دارم و برام خیلی عزیز هستین

سعی میکنم فردا بیام برای زدن آخرین پست سال نود

یادتان باشد که مهبا همیشه ی همیشه به اندازه ی تمام قطره های باران

برایتان آرزوهای خوب دارد

:53::53::53::53::53::53::53::53:

سلام به آبجی مهبای گل خودم . از این که به فکرم بودی .خوشحالم . اینجا که کسی یادی از ما نمی کنه _:2:برایت بهترین آرزوها رو دارم {پپوله}

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 256820)


سلام سلام آبجی افسانه سال نو شما هم مجددا مبارک :53:

فقط مواظب باشین رژینا و عرشیا کرمانشاه رو به آتیش نکشن :d

ایشالا بهتون خیلی خوش بگذره {پپوله}



مرسی مهبا جونم .ایشاالله سال خوبی داشته باشی
. اگه بچه ها رو به حال خودشون میزاشتیم حتما این کار رو می کردن ..
به مامانم سپردم دیگه بشکه نفت نگهداری نکنه . :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهربان جون (پست 256976)
سلام
سال نو مبارک
من عضو جدیدم امیدوارم منم بپذیرین تو جمعتون:)

مهربان جون خوش اومدی

shokofe 04-06-2012 02:10 PM

سلام به همگی
افسانه جون خوش اومدی
راستی چقدر دیر اومدی؟ مگه شما کار و زندگی درس و مدرسه ندارین؟;)

Saba_Baran90 04-06-2012 02:22 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257925)
اما صبا جون من خیلی خوشم میاد خیلی راحت احساساتو میگی
من به اینت حسودیم میشه
من نمیتونم
و این خیلی اذیتم میکنه_:2:

ترنم جون فایده نداره
جایی که باید می گفتم نتونستم بگم!
کاش میشد همشو براتون تعریف کنم بعد ازتون بخوام بگین من مقصرم یانه!
خیلی اوضاع گندیه!

Afsaneh_roj 04-06-2012 02:33 PM

تعطیلات طولانی
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe (پست 257948)
سلام به همگی
افسانه جون خوش اومدی
راستی چقدر دیر اومدی؟ مگه شما کار و زندگی درس و مدرسه ندارین؟;)

سلام شکوفه خانوم .
مدرسه رو که اجازه گرفته بودم .
کار رو هم که همسرم گوشیش رو خاموش کرده بود . ولی از طرف شرکت به داداشم زنگ زده بودن و گفته بودن که اصفهان چرا 20 روزه تعطیله ؟؟؟؟
( آخه همسرم با یه چند تا شرکت تهران همکاری می کنه که داداشم هم تو یکی از شرکت کار می کنه ) که ما هم زنگ زدیم گفتیم که تعطیلات نوروزیه دیگه . ولی دیگه سالی یه بار اینها رو هم داره :d جای همگی خالی خیلی خوب بود

ترنم 04-06-2012 02:35 PM

ناراحت نباش صبایی
دقیقا همینجوریه همیشه
اون موقعی که باید حرف بزنی
نمیشه بزنی یا نمیتونی بزنی یا اگکه نبزنی گند میخوره وسط هم چی
اما گاهی سکوت نعمت بزرگیه:)

رزیتا 04-06-2012 02:42 PM

سلام سلام

خداروشکر حالمان بد نیست:p
ممنونم از همه بابت احوال پرسیتون
و تشکر ویژه از مهدی:53: و شکوفه:53:


نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 257624)

انا خاله رزیتا چطوری

آنا خاله ترنم خوبم:d
بگو احساستو نترس من اینجام:53::)

افسانه جون خیلی خیلی خوش اومدی
ای بابا همه کلی ازت خداحافظی کردن
و چون میدونستیم که تا 16 مسافرت هستی نگرانت نبودیم
انشااله که سفر خوش گذشته باشه
...................

صبا جون غمتو نبینم خاله
مطمئنم که تو مقصر نیستی
ببین عزیزم اگه کاری بخواد انجام بشه میشه حتی اگه هزاران مشکل سر راه باشه
و اگه خدا مصلحت ندونه حتی اگه به ظاهر همه چی روبراه باشه دقیقه نود ممکنه نشه

گاه گمان نمی کنی ، ولی می شود ..

گاه نمی شود که نمی شود که نمی شود ..

گاه هزار دوره دعا اجابت نمی شود ..

گاه نگفته ، قرعه به نام تو می شود..

گاه گدایی و بخت با تو یار نیست ..

گاه تمام شهر ، گدای تو می شود ..

ضمناً دوست داشتن ارزشش خیلی بالاتر از این حرفهاست
و اگه واقعی باشه با همچین چیز ساده ای کمرنگ نمیشه
و قطعا طرف مقابل احساس پاک تو رو درک میکنه و از خواستش کوتاه نمیاد

پس خودتو سرزنش نکن عزیزم:53:

Saba_Baran90 04-06-2012 02:44 PM

دیگه راستشو بخوای از فکر کردن خسته ام
بدم هم میاد بیام اینجا حال شما رو بگیرم اما بغیر از اینجا جای دیگه ای به ذهنم نمیرسه بحرفم
کاش میشد بعدازظهر می رفتیم یه امامزاده ای جایی زیارت!
دو روزه یک بند اشک تو چشمه
قهرمان سنگین وزن هم نمی تونه سنگینی بغض و بدون حق اشک ریختن تحمل کنه!
دیگه دارم رسما هذیون می گم
************************************
من می نویسم و تو نمی خوانی
اما مخاطب که تو باشی مدیونم اگر ننویسم!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 257978)
صبا جون غمتو نبینم خاله
مطمئنم که تو مقصر نیستی
ببین عزیزم اگه کاری بخواد انجام بشه میشه حتی اگه هزاران مشکل سر راه باشه
و اگه خدا مصلحت ندونه حتی اگه به ظاهر همه چی روبراه باشه دقیقه نود ممکنه نشه

گاه گمان نمی کنی ، ولی می شود ..

گاه نمی شود که نمی شود که نمی شود ..

گاه هزار دوره دعا اجابت نمی شود ..

گاه نگفته ، قرعه به نام تو می شود..

گاه گدایی و بخت با تو یار نیست ..

گاه تمام شهر ، گدای تو می شود ..

ضمناً دوست داشتن ارزشش خیلی بالاتر از این حرفهاست
و اگه واقعی باشه با همچین چیز ساده ای کمرنگ نمیشه
و قطعا طرف مقابل احساس پاک تو رو درک میکنه و از خواستش کوتاه نمیاد
پس خودتو سرزنش نکن عزیزم:53:

ممنون خاله جون
خیلی آرامش بخش بود حرفاتون
از بی خبری می ترسم خاله
وقتی بیخرم اینطوری فکر میکنم
شایدم اشتباه کنم
بخدا بین این همه چرا و اگه شاید چنان گیر کردم که برای گذروندن هر لحظه ام گیر می کنم به کدوم طرف فکر کنم
راست میگین
اگه واقعی باشه باید به این راحتی ها از بین نره
التماس دعا خاله جون
********************************

تو را طلب نمی کنم
نه اینکه بی نیازم
صبورم!

مهرگان 04-06-2012 04:46 PM

سلام به همه آقایون و خانوم های گل گلاب :)

امیدوازم که حالتون بهاری و لباتون خندان باشه :)


آقا مهدی سیاست جدیدی در بخش انگلیش گایز اتخاذ نمودم ! خوشحال میشم بدونم نطرتون چیه، دوستان لطفا شما هم بیاید ! خوش میگذره !

مخلصدم صبا، دلم کلی برا دانشکده تنگ شده، البته خودم میدانم بعد از دو روز باز هم ازش زده میشم !
راسی صبی تو چجو آن میشی؟
یه ی هو آن میشی، بعد یه ی هو میپری بیرون ! تعجب کردی؟ ;)

Afsaneh_roj 04-06-2012 10:46 PM

سلام و شب بخیر بر دوستان خوووووووووووب:53:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 257980)
دیگه راستشو بخوای از فکر کردن خسته ام
بدم هم میاد بیام اینجا حال شما رو بگیرم اما بغیر از اینجا جای دیگه ای به ذهنم نمیرسه بحرفم
کاش میشد بعدازظهر می رفتیم یه امامزاده ای جایی زیارت!
دو روزه یک بند اشک تو چشمه
قهرمان سنگین وزن هم نمی تونه سنگینی بغض و بدون حق اشک ریختن تحمل کنه!
دیگه دارم رسما هذیون می گم
************************************
من می نویسم و تو نمی خوانی
اما مخاطب که تو باشی مدیونم اگر ننویسم!

ممنون خاله جون


خیلی آرامش بخش بود حرفاتون


از بی خبری می ترسم خاله


وقتی بیخرم اینطوری فکر میکنم


شایدم اشتباه کنم


بخدا بین این همه چرا و اگه شاید چنان گیر کردم که برای گذروندن هر لحظه ام گیر می کنم به کدوم طرف فکر کنم


راست میگین


اگه واقعی باشه باید به این راحتی ها از بین نره


التماس دعا خاله جون


********************************


تو را طلب نمی کنم



نه اینکه بی نیازم


صبورم!





صبا جان غمگین نبینمت اول سالی ....... ایشاالله هر چی هست به خوبی تموم بشه :53:

مهدی 04-06-2012 11:13 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهرگان (پست 258006)
آقا مهدی سیاست جدیدی در بخش انگلیش گایز اتخاذ نمودم ! خوشحال میشم بدونم نطرتون چیه، دوستان لطفا شما هم بیاید ! خوش میگذره !


سلام به همه دوستان :53:

سیاست اتخاذ شده جدید بسیار عالی هست و باعث بازدید بیشتر دوستان می شود چون بخشی هم فارسی میگذارید.
خیلی عالی است
خسته نباشید دستتان درد نکنه :)

من فارسی هم بزور صحبت میکنم:d وگرنه خیلی دلم میخواست بیام بنویسم
البته یک نرم افزار آموزش زبان انگلیسی دانلود کردم نصبش کنم بینم چجور هستش اونوقت تو همین بخش انگلیسی آپلود میکنم تا همه استفاده ببرند.

**************

دختر عمه صبا خیلی از حرفها را دوستان گفتند و من تکرار نمیکنم
فقط اگر تمرکز داشته باشی( فکر و خیال منفی نکنی) هم میتونی تصمیمی درست بگیری هم کمتر ناراحت باشی
اما اگر با ناراحتی به مسائل نگاه کنی تمرکز کافی نداری و ممکنه تصمیمات خوبی نگیری
منظور رو خوب رساندم یا نه؟
...........

**************
افسانه خانوم رسیدن بخیر
شما تا 16 فروردین مرخصی داشتید یک روز هم ارفاق بقیش غیبت براتون رد میشه :21:

*************

مقدم حاج امیر عباس خان انصاری را ویژه گرامی میداریم باشد که مجددا بیشتر و زود به زود سری به این جا بزنند
**************
جواب بقیه رو هم نمیدم :21:


Afsaneh_roj 04-06-2012 11:19 PM

غیبت طولانی
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 258043)
سلام به همه دوستان :53:

**************
افسانه خانوم رسیدن بخیر
شما تا 16 فروردین مرخصی داشتید یک روز هم ارفاق بقیش غیبت براتون رد میشه :21:

*************

سلام و شب بخیر خدمت شما .
ممنون از خوشامد گوییتون.
تازه اگه بهمون زنگ نمی زدن فکر کنم تازه امشب بر می گشتیم .
ولی خالا این غیبته رو ندید بگیرید . تا تابستون . قول میدم تکرار نشه :d

ترنم 04-07-2012 01:29 AM

بترس از سکوتـــــــی که علامتـــــ رضاء نیستــــــــــــــ !!



--------------------------------


سلام بچه ها
خوبین
خوش اومدی افسانه جون:)

هی روزگار
فردا صبح راهی دیار غربت کردستانم:p

Saba_Baran90 04-07-2012 11:32 AM

افسانه خانوم ممنون
خوبم خدا رو شکر
حل شد

ترنم گیان جمله ات قیامته!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 258043)
سلام به همه دوستان :53:
دختر عمه صبا خیلی از حرفها را دوستان گفتند و من تکرار نمیکنم
فقط اگر تمرکز داشته باشی( فکر و خیال منفی نکنی) هم میتونی تصمیمی درست بگیری هم کمتر ناراحت باشی
اما اگر با ناراحتی به مسائل نگاه کنی تمرکز کافی نداری و ممکنه تصمیمات خوبی نگیری
منظور رو خوب رساندم یا نه؟

آره پسردایی راست میگین
فهمیدم
آدم اگه زیادی ناراحت باشه حق رو به دیگران میده
من دیروز فکر می کردم مقصرم
اما امروز که حالم خوب بود و پیش بچه هام به این نتیجه رسیدم که کاری کردم درست بوده
دیشب هم بهم ثابت شد
خدا رو شکر که دوست ها و بزرگترهای خوبی مثل شما رو اینجا دارم که با وجودتون اگه من فقط یه ذره خوب باشم اشتباه کردن خیلی سخته!
این تعریف دوست خوبه
ایشالا با یه چیز شاد براتون جبران کنم
دوستون دارم تک تکتونو

Afsaneh_roj 04-07-2012 03:14 PM

سلام و عصر بخیر خدمت دوستان .:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 258108)
افسانه خانوم ممنون
خوبم خدا رو شکر
حل شد


خوبه . خدا رو شکر . انشاالله همیشه شاد باشی:53:

بژی 04-07-2012 03:31 PM

:cool: سلام خدمت سروران گرامی عصر بخیر من تاز به انجمن ÷یوستم خیلی خوشحالم که درمیان برو بچ کرمانشاه وکردستان هستم{شیت شدن}

Saba_Baran90 04-07-2012 04:00 PM

آقا رضا خوش اومدی
افسانه خانوم بازم ممنون
راستش حل شد اما اون تصویر قشنگی که تو ذهنم بود شکست
من سخت فراموش می کنم
حالا حس می کنم خیلی قوی تر از دیروزم
مرسی

ترنم 04-07-2012 06:18 PM

سلام
خوبین
من الان در دیار غربت کردستانم:21:

صبا خیلی خوشحالم;)

من باید پوست این غزل و مینا جیگیلی و بکنم
چون بحث کردن تو قهوه خونه رو راه انداختن وخودشون در رفتن

shokofe 04-07-2012 09:06 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 258043)
**************
جواب بقیه رو هم نمیدم :21:

چه معنی داره جواب ندی؟{قاط}:d


اکنون ساعت 12:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)