گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم گفتم به از ترنجی لیکن به دست نایی گفتا تو از کجایی که آشفته مینمایی گفتم منم غریبی از شهر آشنایی گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری گفتم بر آستانت دارم سر گدایی گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کاو بندهپرور آید هــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــی هــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــی {پپوله} |
با احترام به سهراب سپهری
با توام ای سهراب ؛ ای به پاکی چون آب ...
یادته گفتی بهم : " تا شقایق زنده است زندگی باید کرد" ؟ نیستی سهراب ببینی که شقایق هم مرد ؛ دیگه با چی کسی رو دلخوش کرد؟ یادته گفتی بهم : " اومدی سراغ من نرم و آهسته بیا که مبادا ترکی بردارهچینی نازک تنهایی تو" ! اومدم آهسته ، نرمتر از یک پر قو ! خسته از دوری راه ،خسته و چشم به راه ! یادته گفتی بهم : " عاشقی یعنی دچار" ؟ فکر کنم شدم دچار !!! تو خودت گفتی : " چه تنهاست ماهی اگه دچار دریا باشه" ! آره تنها باشه ،یار غمها باشه ! یادته میگفتی : " گاه گاهی قفسی میسازم ، میفروشم به شما تا بهآواز شقایق که در آن زندانی ست دل تنهایی تان تازه شود "! دیگه حتی اون شقایق کهاسیر قفسه ، سهراب ،سائل یک نفسه نیست که تازگی بده این دل تنهایی من ! پس کجاست اون قفس شقایقت ؟ منو با خودت ببر به قایقت ! راست میگفتی ، کاش مردمدانه های دلشان پیدا بود !!!!! آره ، کاش که دلشون شیدا بود ! من به دنبال یهچیز بهتری ام، سهراب ! تو خودت گفتی بهم : “بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق ، تر است “! |
پاییز پاییز آمدست که خود را ببارمت پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت" بر باد می دهم همه بود خویش را یعنی تو را به دست خودت می سپارمت ... باران بشو،ببار به کاغذ،سخن بگو وقتی که در میان خودم می فشارمت پایان تو رسیده گل کاغذی من حتی اگر خاک شوم تا بکارمت اصرار می کنی که مرا زود تر بگو گاهی چنان سریع که جا می گذارمت پاییز من،عزیز غم انگیز بر گریز یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!! مهدی موسوی |
|
ای که دنیایش تو هستی قلب پرمهرم شکستی آمدی جایم گرفتی در کنار او نشستی کاش... من جای تو بودم قصه می گوید برایت از امید و آرزوها می نشیند رو به رویت با نگاهی پرتمنا کاش... من جای تو بودم می نشینی در کنارش آن شب خوب عروسی شادی از آوای تبریک آن سرور و دیده بوسی کاش... من جای تو بودم گوگوش |
تقدیم به همه دانشجویان دیروز امروز و فردا به مناسبت 16 آذر روز دانشجو ... یار دبستانی من با من و همراه منی چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی هک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه ترکه بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش خوب اگه خوب بد اگه بد مرده دلهای آدماش دست و من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه یار دبستانی من... |
|
|
|
|
اکنون ساعت 04:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)