تو عهد کرده ای که به خون نشانی مرا
من جهد میکنم که به عهدت وفا کنی |
گفتا چه عزم داری گفتم وفا و ياری
گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت |
گفتم غم تو دارم ، گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو ، گفتا اگر برآید |
ماه من پرده از آن چهره ی زیبا بردار
تا فلک لاف نیاید که چه ماهی دارد |
فدای پیرهن چاک ماه رویان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز |
پس جامه برون کردم مستانه جنون کردم
در حلقه آن مستان در ميمنه بنشستم |
هر چه از دو نان به منت خواستی
در تن افزودی و از جان کاستی |
زرد شدست باغ جان از غم هجر چون خزان
کی برسد بهار تو تا بنماييش نما |
مرا امید وصال تو زنده می دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک |
هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود
کجاست مرد که با ما سر سفر دارد |
اکنون ساعت 02:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)