دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما |
آن که ناوک بر دل من زیر چشمی میزند
قوت جان حافظش در خنده زیر لب است |
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب |
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده ی سر در کمند را |
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است |
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت |
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشم شود سیل و از مژه روانه |
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد |
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود |
اکنون ساعت 11:50 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)