بر سر آنم که گر زدست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید ج |
جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم
صانع خدائی کین وجود آورد بیرون از عدم // ق |
قبله امروز جز شهنشه نیست هر که آید به در بگو ره نیست ش |
شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد من
عشــــــــــــق هزارساله را بر تو گواه می کند // ن |
نه محقق بود ، نه دانشمند
چارپایی ، بر او کتابی چند آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هیزمست یا دفتر و |
وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به //خ |
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکاف فراوان به دام ما افتد ز |
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدارا //پ |
پادشاهی که طرح ظلم افکند
پای دیوار ملک خویش بکند سعدی ش |
شبل الاسد به صید دلم حمله کرد و من
گر لاغرم و گرنه شکار غضنفرم |
اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)