دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی |
یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی |
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند |
دریاب که ایام گل و صبح جوانی
چون برق کند جلوه و چون باد گریزد |
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال من پرنده پر نمیزند |
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم |
مهربانی از میان خلق دامن چیده است از تکلف، آشنایی برطرف گردیده است |
تو بدری و خورشید تو را بنده شدهست
تا بندهٔ تو شدهست تابنده شدهست |
تا از خودی خود نبریدند عزیزان چون نی به مقامی نرسیدند عزیزان |
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد |
اکنون ساعت 10:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)