ممنون دانه جان بسيار زيبا بود... دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست گر دردمند عشق بنالد غریب نیست دانند عاقلان که مجانین عشق را پروای قول ناصح و پند ادیب نیست هر کو شراب عشق نخوردیست و درد درد آنست کز حیات جهانش نصیب نیست در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست گر دوست واقفست که بر من چه میرود باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست بگریست چشم دشمن من بر حدیث من فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست ز خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست. ... .. |
من بیخود و تو بیخود ما را که برد خانه
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی جان را چه خوشی باشد بیصحبت جانانه هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه ای لولی بربط زن تو مستتری یا من ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه چون کشتی بیلنگر کژ میشد و مژ میشد وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه گفتم که رفیقی کن با من که منم خویشت گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه من بیدل و دستارم در خانه خمارم یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه در حلقه لنگانی میباید لنگیدن این پند ننوشیدی از خواجه علیانه سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی برخاست فغان آخر از استن حنانه شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه دوستان بسیار عزیزم شعر را خواندید من هر گاه این شعر را می خوانم یا به یاد می آورم مولانا را کودک هشتاد ساله ای می بینم که این شعر را سروده است یعنی تجربه و زبردستی یک مرد هشتاد ساله و خلوص و بی غشی کودکی نوباوه بخصوص وقتی می گوید چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد این احساس را از بدوی که این شعر را دیدم با خود دارم یعنی از سن یازده دوازده سالگی یک بار دیگر با این بینش بخوانیدش و نظر خود را لطفا بگویید آیا با من هم عقیده هستید یا خیر یا علی مدد |
من مست و تو ديوانه ما را که برد خانه؟!...گاهي يک بيت از مولانا ساعتها فکر منو به خودش مشغول ميکنه ، راستي چرا ما مانند او ديگه نداريم.... گفتم که رفيقی کن با من که منت خويشم گفتا که بنشناسم من خويش ز بيگانه غزلی شیوا ودلربا از مولانا با نوائی شنيــدنی از آرشان... |
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم ز سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم ؟ |
سـحرگـه ره روي در سرزميني هميگـفـت اين معـما با قريني که اي صوفي شراب آن گه شود صاف کـه در شيشـه برآرد اربـعيني خدا زان خرقـه بيزار اسـت صد بار کـه صد بت باشدش در آسـتيني مروت گر چه نامي بينشان اسـت نيازي عرضـه کـن بر نازنيني ثوابـت باشد اي داراي خرمـن اگر رحـمي کني بر خوشـه چيني نـميبينـم نـشاط عيش در کس نـه درمان دلي نـه درد ديني درونها تيره شد باشد کـه از غيب چراغي برکـند خـلوت نـشيني گر انگـشـت سـليماني نـباشد چـه خاصيت دهد نقـش نـگيني اگر چـه رسم خوبان تندخوييسـت چـه باشد گر بـسازد با غـميني ره ميخانـه بـنـما تا بـپرسـم مال خويش را از پيش بيني نـه حافـظ را حضور درس خـلوت نـه دانشـمـند را علـم اليقيني ظاهرا کلام حافظ مقيد به زمان و مکان نيست، اين خلوتنشين غيبی کجاست که چراغ راهمان سالهاست که خاموش مانده..... ... |
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکدهی عشق را زیارت کرد مقام اصلی ما گوشهی خرابات است خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد نماز در خم آن ابروان محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز نظر به دردکشان از سر حقارت کرد به روی یار نظر کن ز دیده منت دار که کار دیده نظر از سر بصارت کرد حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد ... |
خرم آنروز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم از پی جانان بروم دلم از ظلمت زندان سکندر بگرفت رخت بردارم و تا ملک سلیمان بروم |
دانم اي زيبا روزي بر مزارم بنشيني
سر كني آه و زاري گوشه غم بگزيني من به اميد وصالت عمر خود دادم بر باد تا تو اكنون اين چنين بر خاك ماتم بنشيني |
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد |
|
اکنون ساعت 06:38 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)