پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   ادبیات طنز (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=54)
-   -   شعر طنز ، ضرب المثل، جوک، لطیفه، اس ام اس و ..... (http://p30city.net/showthread.php?t=761)

ابریشم 09-02-2010 05:20 PM

شعرطنزلیلی ومجنون
دید مجنون دختری مست و ملنگ
در خیابان با جوانانی مشنگ
خوب دقت کرد در سیمای او
دید آن دختر بُود لیلای او
با دلی پردرد گفتا این چنین
حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)
من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی
نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی
عصرها اطراف میدان ونک
می پلاسی با جوانان ونک
خرمن مو را چرا آتش زدی؟
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟
چشم قیس عامری روشن شده
دختری چون تو مثال زن شده
دامن چین چین گلدارت چه شد؟
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟
ابروی همچون هلالت هم پرید؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟
قلب تو چون آینه شفاف بود
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود
دیگر آن لیلای سابق نیستی
مثل سابق صاف و عاشق نیستی
قبلنا عشق تو صاف و ساده بود
مهر مجنون در دلت افتاده بود
تو مرا بهر خودم می خواستی
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟
زهرماری هم که گویا خورده ای
آبروی هرچه دختر برده ای
رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان
سورۀ یاسین درِ‌ ِگوشم نخوان
تو چه داری تا شوم من چاکرت؟
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟
ریش و پشم تو رسیده روی ناف
هستی از عقل و درایت هم معاف
آن طرف اما جوان و خوشگل است
بچه پولدار است گرچه که ول است
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی
خانه ات دشت و بیابان خداست
خانۀ او لااقل آن بالاهاست
با چنین اوضاع و احوالت یقین
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین
او ولی با این همه پول و پله
خوشۀ سه می شود سویش یله
گرچه راحت هست از درک و شعور
پول می ریزد به پای من چه جور
عشق بی مایه فطیر است ای بشر
گرچه باشی همچو یک قرص قمر
عاشق بی پول می خواهم چکار
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار
راست می گویند، تو دیوانه ای
با اصول عاشقی بیگانه ای
این همه اشعار می گویی که چه؟
دربیابان راه می پویی که چه؟
بازگرد امروز سوی کوه و دشت
دورۀ عشاق تاریخی گذشت
تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده
قید فرهاد جـُلمبر! را زده
ویس هم داده به رامین این پیام
بین ما هرچه که بوده شد تمام
پس ببین مجنون شده دنیا عوض
راه تهرن را نکن هرروزه گز
اکس پارتی کرده ما را هوشیار
گرچه بعدش می شود آدم خمار
بیخیال من برو کشکت بساب
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب
گفت با «جاوید» مجنون این چنین:
حال و روز لیلی ما را ببین
بشکند این «‌ دست شور بی نمک»
کرده ما را دختر قرتی اَنک
حال که قرتی شده لیلای من
نیست دیگر عاشق و شیدای من
می روم من هم پی ( کیسی ) دگر
تا رود از کله ام عشقش به در
فکر کرده تحفه اش آورده است
یا که قیس عامری یک برده است
آی آقای نظامی شد تمام
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام
خط بزن شعری که در کردی زما
چون شده لیلای شعرت بی وفا


ابریشم 09-02-2010 05:21 PM

نشنو از نی بشنو از ما چون حکایت می کنیم
نشنوی از ما دهانت را عنایت می کنیم
فکر کردی ما به این تازه کفایت می کنیم
بشنوی از نی به نیزارت سرایت می کنیم
یعنی آن نی را به آنجایت هدایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

صحبت از دوران حال و یا زمان شاه نیست
بحث گرگ و گله و گوساله و روباه نیست
حرف ما این است فعلن در طویله کاه نیست
« ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست »
ما که در هر حال احساس رضایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

اول از ملای ده قدری سواد آموختیم
آیت الکرسی و حرز و اِن یکاد آموختیم
بعد هم رفتیم حوزه اجتهاد آموختیم
ناگهان دیدیم انصافن زیاد آموختیم
تا نریزد علممان بیرون رعایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

تا کنون هر چه به ما گفتند ما گفتیم چشم
ابتدا گفتند از هر در درآ گفتیم چشم
بعد گفتند از در پشتی بیا گفتیم چشم
عاقبت گفتند آی یابو کجا ؟! گفتیم چشم
پیروی همواره از خط ولایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

ای خروس بی محل تا چندت آخر ادعاست
هی نگو آنچه به جا ماند زما تنها صداست
« صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست »
قدقد بیخود نکن اول ببین تخمت کجاست
ما سخن در باب غیرت از کنایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

آدمی در کیش ما جز کشک و دوغ و ماست نیست
بهتر از ما هرکسی گوید که در دنیاست نیست
هر کسی با ماست هست و هر کسی بر ماست نیست
صادق و مادق ندارد هر که با ما راست نیست
ما سگ ولگرد او را هم هدایت می کنیم !!
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

کعبه و مسجد کجا ، دیر و کلیسا و کنشت
طینت ما را خدا از تربتی دیگر سرشت
میروند اهل جهان جمله جهنم ما بهشت
چون بهشتش را خدا تنها به نام ما نوشت
ما حدیث از خود در آورده روایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

حالیا عمراً کسی هر کار می خواهد کند
با دوتا کرنر بخواهد حال ما را بد کند با خطای غیر شرعی راه ما را سد کند
توپ خود را راحت از دروازه ما رد کند
گل زند هر کس به ما از او شکایت می کنیم
« قاطعانه تیم ملی را حمایت می کنیم »

مهدی 09-04-2010 08:12 PM

کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
 

به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!

و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!


:24::24::24::24::24::24::24::24:

ابریشم 09-06-2010 10:23 PM

http://www.gtalk.ir/images/icons/%287%29.gif وصف الحال مردها پس از فوت همسر!
http://www.seemorgh.com/DesktopModul...iles/72762.jpg


مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند

بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !


خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !

دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند


چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند

خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند


روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند

دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند !


در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !!

بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند !


بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت

بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــی کنند


دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال

جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر می کنند


کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگر نیَند !

از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــی کنند !!

مهدی 09-10-2010 02:12 PM

کل کل بین دختر و پسرا
 
خانم :
به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن
و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا
شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر درب
پیت برای غمو زندگی آفرید !
برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را
مساوی تر از سهم من آفرید



پاسخ آقا:
به ‌نام خداوند مردآفرین که بر
حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید جدا
از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد به
من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت
و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات
نشسته مداوم تو را در کمین

فرانک 09-15-2010 11:12 AM

از بهر چه بشکن میزنی؟
 
پاسبان مردی به راهی دید و گفتا کیستی ؟

گفت : فردی بی خیال و فارغ و آزاده ام

گفت : از بهر چهمی رقصی و بشکن می زنی ؟

گفت : چون دارای شور و شوق فوق العاده ام

گفت : اهل خاک پاک اصفهانی یا اراک ؟

گفت : اهلشهر آباد و خوش آباده ام

گفت : خیلی شاد هستی ، باده لابدخورده ای

گفت : هم از باده خور بیزارم ، هم از باده ام

گفت : از جام وصال نازنینی سرخوشی ؟

گفت : از شهوتپرستی هم دگر افتاده ام

گفت : پس شاید قماری کرده ای ، پولی بردهای

گفت : من در راه برد و باخت پا ننهاده ام

گفت : پولی از دکان یا خانه ای کش رفته ای ؟

گفت : دزدی هم نمی چسبد به وضع ساده ام

گفت : آخر هیچ سرگرمی نداریروز و شب ؟

گفت : سرگرم نمازو سجده و سجاده ام

گفت : لابد ثروتی داری و دلشادی به پول ؟

گفت : من مستضعف و مسکین مادر زاده ام

گفت : آیا راستی آهی نداری در بساط ؟

گفت : خود پیداستاین از وصله ی لباده ام

گفت : گویا کارمند ساد ه ای یا کارگر ؟

گفت : بیکارم ولی از بهر کار آماده ام

گفت : بیکاری وبی پولی ؟ پس این شادی ز چیست ؟!

گفت : یک زن داشتم ، اینک طلاقشداده ام


فرانک 09-15-2010 11:50 AM

بي تو On line شبي باز از آن Room گذشتم
همه تن چشم شدم . دنبال ID ي تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از Case وجودم
شدم آن User ديوانه که بودم
وسط صفحه Room , Desktop ياد تو درخشيد
Ding صد پنجره پيچيد
شکلکي زرد بخنديد
يادم آمد که شبي با هم از آن Chat بگذشتيم
Room گشوديم و در آن PM دلخواسته گشتيم
لحظه اي بي خط و پيغام نشستيم
تو و Yahoo و Ding و دنگ
همه دلداده به يک Talk بد آهنگ
Windows و Hard و Mother Board
آريا دست برآورده به Keyboard
تو همه راز جهان ريخته در طرز سلامت
من بدنبال معناي کلامت
يادم آمد که به من گفتي از اين عشق حذر کن
لحظه اي چند بر اين Room نظر کن
Chat آئينه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به Email ي نگران است
باش فردا که PM ات با دگران است
تا فراموش کني چندي از اين Log Out , Room کن
باز گفتم حذر از Chat ندانم
ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که Email ام به تمناي تو پر زد
مثل Spam تو Inbox تو نشستم
تو Delet کردي ولي من نرميدم نه گسستم
باز گفتم که تو يک Hacker و من User مستم
تا به دام تو درافتم Room ها رو گشتم و گشتم
تو مرا Hack بنمودي . نرميدم . نگسستم
..........
Room ي از پايه فرو ريخت
Hacker ي Ignor تلخي زد و بگريخت
Hard بر مهر تو خنديد
PC از عشق تو هنگيد
..........
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهاي دگرهم
نگرفتي دگر از User آزرده خبر هم
نکني دگر از آن Room گذر هم
بي تو اما به چه حالي من از آن Room گذشتم

ابریشم 09-18-2010 11:15 PM

روزگارم خوش نيست http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/20.gif
ژتوني دارم ، خرده پولي ، سر سوزن هوشي
دوستاني دارم بهتر از شمر و يزيد http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/19.gif
دوستاني هم چون من مشروط
و اتاقي كه كه همين نزديكي است ،پشت آن كوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پيشه ام گپ زدن است.
گاه گاهي هم مي نويسم تكليف،مي سپارم به شما
تا به يك نمره ناقابل بيست كه در آن زنداني است،
دلتان تازه شود - چه خيالي - چه خيالي
مي دانم كه گپ زدن بيهوده است.
خوب مي دانم دانشم كم عمق است.
اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مُهرم ميز
عشق از پنجره ها مي گيرم.
همه ذرات مُخ من متبلور شده است.
دزسهايم را وقتي مي خوانم http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/26.gif
كه خروس مي كشد خميازه http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/37.gif
مرغ و ماهي خوابند.

استاد از من پرسيد : چند نمره ز من مي خواهي ؟

من از او پرسيدم : دل خوش سيري چند ؟ http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/105.gif
پدرم استاتيك را از بر داشت و كوئيز هم مي داد.
خوب يادم هست
مدرسه باغ آزادي بود.
درس ها را آن روز حفظ مي كردم در خواب
امتحان چيزي بود مثل آب خوردن.
درس بي رنجش مي خواندم.
نمره بي خواهش مي آوردم.
تا معلم پارازيت مي انداخت همه غش مي كردند http://www.persianblog.ir/editor/images/smilies/4.gif
و كلاس چقدر زيبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل يك بازي بود.
كم كمك دور شديم از آنجا ، بار خود را بستيم.
عاقبت رفتيم دانشگاه ، به محيط خس آموزش ،
رفتم از پله دانشكده بالا ، بارها افتادم.

در دانشكده اتوبوسي ديدم يك عدد صندلي خالي داشت.

من كسي را ديدم كه از داشتن يك نمره10دم دانشكده پشتك مي زد.
دختري ديدم كه به ترمينال نفرين مي كرد.
اتوبوسي ديدم پر از دانشجو و چه سنگين مي رفت.
اتوبوسي ديدم كسي از روزنه پنجره مي گفت «كمك»!
سفر سبز چمن تا كوكو،
بارش اشك پس از نمره تك،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجويان سر ته ديگ غذا،
جنگ نقليه با جمعيت منتظران،
حمله درس به مُخ،
حذف يك درس به فرماندهي رايانه،
فتح يك ترم به دست ترميم،
قتل يك نمره به دست استاد،
مثل يك لبخند در آخر ترم،
همه جا را ديدم.

اهل دانشگاهم!

اما نيستم دانشجو.
كارت من گمشده است.
من به مشروط شدن نزديكم،

آشنا هستم با سرنوشت همه دانشجويان،

نبضشان را مي گيرم
هذيانهاشان را مي فهمم،
من نديدم هرگز يك نمره20،
من نديدم كه كسي ترم آخر باشد
من در اين دانشگاه چقدر مضطربم.

من به يك نمره ناقابل10خشنودم

و به ليسانس قناعت دارم.
من نمي خندم اگر دوست من مي افتد.
من در اين دانشگاه در سراشيب كسالت هستم.
خوب مي دانم كي استاد كوئيز مي گيرد
اتوبوس كي مي آيد،
خوب مي دانم برگه حذف كجاست.
هر كجا هستم باشم،
تريا،نقليه،دانشكده از آن من است.
چه اهميت دارد، گاه مي رويد خار بي نظمي ها
رختها را بكنيم ، پي ورزش برويم،
توپ در يك قدمي است
و نگوييم كه افتادن مفهوم بدي است !
و نخوانيم كتابي كه در آن فرمول نيست.
و بدانيم اگر سلف نبود همگي مي مرديم!
و بدانيم اگر جزوه استاد نبود همه مي افتاديم!

و بدانيم اگر نقليه نبود همگي مي مانيم

و نترسيم از حذف و بدانيم اگر حذف نبود مي مانديم.
و نپرسيم كجاييم و چه كاري داريم
و نپرسيم كه در قيمه چرا گوشت نيست
و اگر هست چرا يخ زده است.
بد نگوييم به استاد اگر نمره تك آورديم.
كار ما نيست شناسايي مسئول غذا،
كار ما شايد اين است كه در حسرت يك صندلي خالي،
پيوسته شناور باشيم


مهدی 10-18-2010 09:33 PM

ضرب المثل های به روز شده
 
بیفستراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!

موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!

آب در "آب سرد کن" و ما تشنه لبان می گردیم!

آب که سر بالا میره، قورباغه "هوی متال" میخونه!!!

پرادو سواری دولا دولا نمیشه!

نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد

"کافی میت" نخورده و دهن سوخته!

اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!

گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!

پاتو از پارکتت درازتر نکن!

هری پاتر آخرش خوشه!

قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!

گیرم پاپی تو بود فاضل --- از فضل پاپی تو را چه حاصل
ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!

ادکلن آن است که خود ببوید --- نه آنکه فروشنده بگوید

ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!

بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!

یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom)

سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!

آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!


behnam5555 10-20-2010 10:06 PM



یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی




سطل آشغال :

وسیله ای ا ست موجود در خیابان ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می کند !

اوراقچی :

تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !

حراج :

اصطلاحی است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده

و با ماژیک قرمزروی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می کنند …!

رئیس :

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می روید خیلی زود می آید

و زمانی که شما زود به اداره می روید یا دیر می آید و یا مرخصی است …!

بزرگراه :

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش های ۲۰۱۰ !

شب امتحان :

شب التماس به درگاه خداوند !

شب توبه !

البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست

تحقیق :

Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !

بیرون هم که پروژه میفروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو !

گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !

وقتی هم میبری میگن : تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !

بعد از ۳۸۹۲۶۴۹۸۲۶۴۳۲ بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !

این قطعه رو ۸۹۳۶۲۴۹۳۸۲۶۴۹۳۲۸۶۴ روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه عمر :

قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته

تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !

قبولی در دانشگاه :

نتیجه ای است در کمال عدالت و انصاف

که هیچ ربطی به رتبه کسب شده توسط شما و تلاشتان ندارد !

سریال :

فیلمی است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین

شیوه های دزدی را به شما آموزش می دهد …!

تلفن همراه :

وسیله ای ۴ کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن ، عکس و فیلم گرفتن و نهایتا مخ زنی !

گرانی :

واژه ای است زاده توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است !!!

مترو :

سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع عرق گلاب !

عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!

سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده

و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد …

عذرخواهی :

از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم

از کلمه های :حالا بی خیال شو ، خیلی خب بابا ،

ای بابا خب بابا ، خودتو لوس نکن ! و … استفاده می شود!

خودپرداز :

دستگاهی است که همیشه خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد

و اگر صفی در کار نباشد ۹۷/۴۵ درصد اوقات خراب است !

اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری

یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :

دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !

اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان

شناسنامه بدی کارت ملی میخوان

جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان

گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟

کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟

هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟

ایرانسل :

خط تلفنی است جهت ایجاد مزاحمت و سر به سر دوست و آشنا گذاشتن !

برای کلاه برداران بسیار کاربرد دارد !

برای چخوس (Chokhos = زید) بازان بسیار بسیار کاربرد دارد !

از پذیرفتن خانم های بد حجاب معذوریم ! :

تابلویی که در همه جا نصب شده، جهت خنده و عوض کردن روحیه ی مردم !


اکنون ساعت 03:54 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)