پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   بیا با خدای مهربان حرف بزنیم (خسته ای؟ دلتنگی؟ سریع بیا اینجا) خدایم ای خدایم ، صدایت می کنم بشنو صدایم (http://p30city.net/showthread.php?t=3113)

GolBarg 08-28-2011 12:20 AM

تابستان 86 - تابستان 90
 
تابستان 86
من و دختر داییم برای بار اول به مشهد میرفتیم
تابستان خوبی نبود واسم..نبود...
به هر کی میگفتم ..بار اولته ..حتما امام رضا بی جوابت نمیزاره
پنجشنبه..دعای کمیل..شب عید غدیر
صحن امام رضا
من ومریم..بهترین دوست و حتی نزدیکتر از یه خواهر

http://siahe.razedel.ir/files/2011/07/1286668179_.jpg

برگشتم ..مامان گفت ...درست شده همه چیز... بی جوابم نزاشت..چقدر خوشحال بودم...

تابستان 90 ...دلم میخواد برم
_:2:

bigbang 08-28-2011 01:11 AM

خدایا این ماه رمضام بدترین ماه رمضان عمر من بود و از اینکه هیچ دست آوردی برای من نداشت ناراحت شده ام
من خیلی از تو دورم خیلی، خودت هم این را میدانی خدایا من در گناه غرق هستم و تنها راه نجات منی کجاست زمانی که از مرگ نمی ترسیدم کجاست زمانی که شوق پرواز داشتم کجاست آن سوز ها و اشکهایی که برای تو ریختم به خدا قسم قصور از من بود من بدترین مخلوق تو در زمینم من توبه میکنم باز میشکنم
من به ظاهر زاهد اما از درون ویرانم تو ماوای منی
خدایا غلط کردم من غلط کردم به خاطر حرفهایی که به تو دیروز زدم من بنده ناخلف تو هستم من را ببخش خدا !
تو من را دوست نداری میدانم ! میدونم خدا منو دوست نداری
خدایا غلط کردم ...! تو به سمت من آمدی من دست رد گذاشتم ! خاک بر سر من کنند! خاک بر سر من کنند که به هیچ بند شدم تکبر باد دماغم را پر کرد تو را فراموش کردم خدا من بدبختم اگر تو با من نباشی بدبختم خدا بیچاره ام خدا ، منو تنها نزار ! میرم خودمو میکشما شوخی نمیکنما ! خدایا امشب بد حسی در وجودم هست خدا میخوام بمیرم حس مردن دارم دلم برات تنگ شده خدا! کجایی صدامو بشنوی ! غلط کردم من به قبر جد و آبادم بخندم بخوام به خاطر نداشته هام تکبر کنم خاک بر سر منو تکبرم بیا پیشم یا منو بکش بدون تو نمیخوام زنده باشم خدا . دوست دارم خدا ، خودت میدونی هر چقدر نامرد باشم دوست دارم خدا ! بیا تنبیهم کن ، سرم بلا بیار اما ولم نکن منو بدختو ول نکن مدتهاست که گریه نکردم خدا مثل سنگ سرد شدم بشکن منو خوردم کن تو هر کاری بخوای میتونی بکنی بشکن منو میخوام با تو باشم !

GhaZaL.Mr 08-30-2011 10:29 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 222519)
منو تنها نزار ! میرم خودمو میکشما شوخی نمیکنما ! خدایا امشب بد حسی در وجودم هست خدا میخوام بمیرم حس مردن دارم دلم برات تنگ شده خدا! کجایی صدامو بشنوی !

دوست عزیزم.. خودکشی , آخرین نیس ! اولین مرحله تسلیم شدن و ناتوانیه . دنیا مجلسیه که تو خواسته و یا ناخواسته توش دعوت شدی.
حالا که دعوت شدی خوب برقص ... زندگی رو نفس بکش با تموم وجود .. و دوستش داشته باش..
یک روزی یک جایی خدای خوب و مهربون لبخند رو روی لبات نقاشی می کنه که حتی تصورشم نمی کنی...

یه روزی یه چیزی یه جایی یه کسی یه جوری

صبر داشته باش ...

صبر داشته باش

:63:



hossein 08-30-2011 10:36 PM

چرا اون چیزی رو که هر لحظه بهش فکر میکنی و از ذهنت بیرون نمیره و بیشتر باعث آزارت میشه و از خدا میخوای سالیان سال و هیچ وقت مادی نبوده ولی .......

GhaZaL.Mr 08-30-2011 10:46 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_rezaei (پست 222674)
چرا اون چیزی رو که هر لحظه بهش فکر میکنی و از ذهنت بیرون نمیره و بیشتر باعث آزارت میشه و از خدا میخوای سالیان سال و هیچ وقت مادی نبوده ولی .......

واقعا مال شما مادی نبوده هیشوخت ...؟
مال من که خیلی وختا .. مادی بوده ...
هووووم

hossein 08-30-2011 10:50 PM

نه مادی نبوده همینه که اذیتم میکنه

hossein 08-30-2011 10:51 PM

دلگير شبي در زد ، فتانه نمي خواهي ؟ بي قصّه دل خود را ، افسانه نمي خواهي ؟ بي حوصله دل گفتا ، شوريده مکن ما را /// گفتم به سر گنجي ، دردانه نمي خواهي ؟ http://www.parsiblog.com/IMGs/Design/Yar/Bull-2.png اي خدا دلگيرم ولي احساس غم نميکنم/ چون با توام پيش کسي سرم رو خم نميکنم -

GhaZaL.Mr 08-30-2011 10:55 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_rezaei (پست 222679)
نه مادی نبوده همینه که اذیتم میکنه

اون وختا که جیغ میکشیدم و ازش بابارو می خواستم .. فک می کردم بابا .. بابا هم یه نیاز مادیه ...
شما باید آدم خاصی باشید .. به این حرفتون غبطه می خورم .. چون درگیر مادیاتم بیشتر ..

hossein 08-30-2011 11:02 PM

مادیات بخشی از زندگیه که امروزه در هزاره سوم حرف اول رو میزنه
ولی مثل یه جاده فرعی میمونه که راه اصلی رو فراموش میکنی
من اگر با مادیات به آرامش برسم / مجازی هست
ولی دنبال اون جاده اصلی و پیدا کردن خودم میگردم
اما تا الان هر چی تلاش کردم بی فایده بوده و بیشتر ازش دور شدم
......

GhaZaL.Mr 08-30-2011 11:06 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط hossein_rezaei (پست 222684)
ولی دنبال اون جاده اصلی و پیدا کردن خودم میگردم
اما تا الان هر چی تلاش کردم بی فایده بوده و بیشتر ازش دور شدم......

چیزی بلد نیستم بخوام که تورو دلداری بدم / خدا به موقع میرسه .. فقط به این معتقدم


امیر عباس انصاری 09-01-2011 12:12 AM

خدایا
بیزحمت فقط همین یکبار ماه رمضون رو 11 ماه دیگه هم تمدید کن این بچه های فروم ما به آرزهاشون برسند!!!;)
آمین!!!:d

shokofe 09-12-2011 10:57 PM

معبود من بلایی بر سر من آوار شده که سختی آن مرا در هم شکسته
گرفتاریهایی به من رو کرده که تحملش برایم ممکن نیست
ای فتاحی که گره هر سختی به دست تو گشوده می شود
ای مهربانی که دشواریها به لطف تو آسان میشود
شر سلطان غم را از سر من کوتاه کن و در آسایش را به رویم باز کن

به در خواست من شیرینی اجابت بچشان
و مرا به خاطر چیرگی غم از انجام واجبات باز مدار
قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ داده لبریز از اندوه گشته
و تو به رفع گرفتاریهایم توانایی گر چه مستحق اجابت نیستم
دعایم را بشنو ای صاحب عرش عظیم


shokofe 09-13-2011 05:30 PM

خدا یا !
چرا مردم نمی دانند باران حاصل اشکی است
که عاشق از دو چشمانش به هنگام سکوت خویش می بارد ...
چرا مردم نمی دانند
که باران هدیه ابر است .... به هر که عاشق اشک است ...
]چرا مردم نمی دانند!!!!!!!_:2:

اهورا 09-14-2011 10:29 AM

مهرآفرینا!
سجاده ام را به سمت قبله نیاز می گشایم
تا ذره ذره وجودم را به معراج
نگاهت، پرواز دهم
می ایستم به قامت دربرابرت تاعظمتت راسپاس گویم
به رکوع می روم تا بزرگی ات را به یاد بیاورم
و به سجده می افتم تا بر بندگی ام مهر عشق بزنم…
چه آرامش پایان ناپذیری در نگاه توست
چه لحظه های مهرافروزی در ذکر یاد ت…
پروردگارا! دستان دعایم را
به عرش الهیت برسان ،
دلم را به حلاوت دوستیت
و چشمان باران زده ام رابه دیدارت
نورانی گردان .

ترنم 09-14-2011 11:57 AM

http://aminiasl.googlepages.com/Khodaya.jpg

اهورا 09-14-2011 12:04 PM

برو استکان چاییتو وردار بیار یکم بگپیم ...
خدا جون ... هنوز که هنوزِ وقتی به شکر کردن فکر می کنم کاری که فکر میکنم بیشتر از روی عادت یا شاید ترس از دست دادن یا لذت زیاد انجام میدم به نتیجه ای نمی رسم ...
وقتی خوب بهش فکر می کنم ... هیچ چیزی رو غیر از خودت نمی بینم ... و چیزی که خودِ توئه ... غرق در توئه و یا اصلا همون توئه چیو و به چه دلیل باید شکر کنه ... حتی گاهی فکر میکنم دین اولین گامِ جدایی از توئه ... آدما یه کاری کنن همو نرنجونن ... آزار ندن ... مزاحم نشن ... تجاوز به حق کسی نکنن ... واسه اینکه بتونن کناری هم زندگی کنن ... همین ... و بحثِ تو یه بحثِ دیگست ... که رضا و رضایت توش مطرح نیست ... بحثِ تو یه دردِ عمیقِ خوشایندِ که از جزء شدن ترسیده ...
راستشو بخوای اینم نیست ... اصلا هر باری که میام یه فکری کنم میبینم اینم نیست ... همیشه یه چیزیه که این نیست ...
تو رو دوست دارم ... و دلیلِ خاصی براش ندارم ...

ترنم 09-22-2011 12:48 AM

http://tandis-eshgh.persiangig.ir/image/2zsqws4.jpg

rosesefid 09-26-2011 10:50 AM

خدايا
يه نشونه فقط يه نشونه نشونم بده كه بدونم هنوز منو ميبيني.....
يه نشونه نشونم بده كه بفهمم خواسته هاي منم برات مهمه....
يه نشونه نشونم بده كه بفهمم وقتي باهات درد دل ميكنم صدامو ميشنوي ...
يه نشونه نشونم بده كه بفهمم وقتي كه خيلي تنهام و دستامو به سوي تو باز ميكنم كه بگيريشون دستاي منو ميبيني و ميگيري ....
يه نشونه نشونم بده تا اين دل خسته من آروم بگيره
يه نشونه نشونم بده كه اين بغض هميشگيم رو اين بار براي شادي رسيدن به آرزوهام بشكنم ........
خداي منتظرم!!

اهورا 09-26-2011 02:16 PM

خدایا امسال انقدر مشکلات داشتم و انقدر با محبت بهم کمک کردی که خودم هم باورم نمیشه ولی خدا جون دلم عشقبازی میخواد . آره به خدا دلم میخواد با هام عشقبازی کنی

ترنم 10-06-2011 02:46 AM

یــــاد آور سوره ی توبـــــــــه ای برایم !

بی بســــم الله آمدی و به توبـــــــه کردنم انداختــــــــــــــی . . .


...

http://static1.cloob.com//public/use...b81aa87bac-300

shokofe 10-31-2011 03:50 PM

خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت


من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند
و چشم هایش را می بندد و می گوید:
من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی


همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد_:2:
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند
گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه
حالا یادت آمد من کی هستم


خدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم
و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم


آمین



ترنم 11-06-2011 12:15 AM

http://www.friendfa.com/getfile/pid:...elamgerfta.jpg

دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم.شکنجه می شم ازخودم نمی تونم شکوه کنم.انگاری کوه غصه ها روسینه من اومده .آخ داره باورم میشه خنده به من نیومده.دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم.تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم.حتی صدای نفسم می گه که توی قفسم.دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترم.تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم.حتی صدای نفسم می گه که توی قفسم

ترنم 11-06-2011 12:18 AM

http://iranrooz.persiangig.ir/image/pic-love/gelaye.jpg

ترنم 11-06-2011 12:31 AM

گاهی اوقات...
از نردبان بالا میریم تا دستان خدا را بگیریم
غافل از اینکه خدا پایین ایستاده
نردبان را محکم گرفته که ما نیفتیم

ترنم 11-06-2011 12:31 AM

خدا جون چاکریم



http://s1.picofile.com/best2bist/god2.jpg

بسم الله الرحمن الرحیم
((عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک))
بسیاری گناهان از بنده ات و زیباترین بخشش از توست . . .
***********
جز خدا کیست که در سایه مهرش باشیم / رحمت اوست که پیوسته پناه من و توست . . .
************
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است . . .
************
خدایا
از آن روزیکه ما را آفریدی / به غیر از معصیت چیزی ندیدی


خداوندا بحق هشت و چارت / ز ما بگذر ، شتر دیدی ندیدی . . .
(باباطاهر)
(این دوبیتی جریان داره ! ، بعضی ها میگن که منظور از هشت و چهار
یعنی هشت+چهار= دوازده امام
بعضی ها میگن هشت + دو+چهار=چهارده معصوم)
***********


یا رب به کرم بر من درویش نگر / در من منگر در کرم خویش نگر
هر چند نیم لایق بخشایش تو / بر حال من خسته دلریش نگر . . .
************
هر جا که افتادم ز پا ، ناگه تو را کردم صدا
غافل که آندم هم مرا ، نوعی هدایت کرده ای . . .
*************
اگر شیری اگر ببری اگر کور / سرانجامت بود جا در ته گور


تنت در خاک باشد سفره گستر / بگردش موش و مار و عقرب و مور . . .


*************
به قبرستان گذر کردم کم وبیش / بدیدم قبر دولتمند و درویش


نه درویش بیکفن در خاک رفته / نه دولتمند برده یک کفن بیش . . .
**************
یارب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی
مو سیه ام سپید کردی به کرم / با موی سپید رو سیاهم مکنی . . .
***************
شبهای دراز بی عبادت چه کنم / طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است وگنه میبخشد / گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم . . .
http://www.persian-star.net/1387/11/21/(1).jpg





فرگل 11-06-2011 09:21 AM

من اگر مي خندم تنها به اجبار عكاس است وگرنه " من كجا و خنده كجا " !!!!!!!!!!!!!!!!!!

ترنم 11-16-2011 03:22 PM

روزهای بدی در زندگی آدم می رسد

که هیچ کسی حتی نمی پرسد:

" خوبی ؟ "

برای چنین روزهای بدی
نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری
به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی

و نامش چه زیباست ...
خدا ...

ترنم 11-16-2011 03:24 PM

خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!....


http://s1.picofile.com/file/68947424...7c478078_z.jpg

مهبا 11-17-2011 01:36 AM

آدمیزادی که ساختیش از گِل و این چیزا خیلی چیزِ عجیبیِ ... تو هر شرایطی خودشو سازگار می کنه ... یکم خم به ابروش میاره وبعدش یادش می ره ... ولی جایِ همه ی اینارو هم تو وجودش نگه می داره و کم کم یاد می گیره چطور فقط باید حملشون کنه بهشون احترام بذاره و یا نذاره ...
همین قدر که خودتو نشون نمی دی اونجوری که آدم دلخور شه که دیییییییییییگه نتونه بهت دل ببنده ... خودش خوبه ... ما هم توهم های خوبی از تو داریم ...

مهبا 11-17-2011 01:38 AM

خدا....

من از تو زنده ام و لطف توست.... هر نفسی که از سینه ام بیرون می آيد.

به جانی که از تودارم سوگند که از آغاز زندگیم دوستت داشته ام و نام بلندت را تا همیشه

در گنجینه ی قلبم حفظ خواهم کرد

مهبا 11-17-2011 01:41 AM

یا خدا

با توام ای همه مهر و همه صفا

آری یا خدا ، با توام

با تو که همه چیز منی و من هیچم

در عین هیچی به پر و بال تو می پیچم،

که اگر آنی تو از من غافل شوی

در ناکجا آباد برهوت هیچم و هیچم و هیچم

یا خدا ای تو سمیع و ای تو بصیر،

ای قادر و ای تو نصیر

با توام یا خدا ، دستان من خالی و تو ، عالم به احوال منی

غرق گناهم ای غفور! رحمی نما ،ای رحیم

ای ستار العیوب و ای غفار الذنوب ،

عین نیازم جود ، تو . من عبدم و معبود ، تو

من ژنده پوشی بی دلم ، جامی نداری بهر ما!؟

مهبا 11-17-2011 01:41 AM

مرا دریاب امشب در خیالم دامانت را باز کن تا تمام تنهائیهایم را گهواره باشد

در این نزدیکی پی کسی می گشتم که مرا بداند تا از دفتر ذهنم آرزویم را بخواند

چقدر گم بودم چقدر دور بودم تو در این نزدیکی بی آنکه من بدانم مرا در آغوش گرفته ای

بی آنکه بفهمم مرا نوازش می کنی ومن بی آنکه بدانم آرام می گیرم

مرا امروز دوباره در آغوش بگیر ...

مهبا 11-17-2011 01:43 AM

آنگاه که آرزوهایم را به روی دیوار نوشتم نمی دانستم چشم نامحرمی بدان نظارگر است

آنگاه که مشق سکوتم را خواستم بر دیواره های تاریک شب بنویسم طوفانی آمد و آرامش مرا به یغما برد و

آنگاه که درد بی کسی هایم را به رودخانه زلال صاف سپردم او با بی اعتنایی از کنار من گذشت

و آنگاه که فریادم را بر سر کو ها کشیدم تا بلکه آرام گیرم او نیز فریادم را پس داد و مرا قبول نکرد

حالا با توام با تویی که حرف و دلم و درد تنهایی هامو صدای فریادم را که از سوز و زخم دل است را از پشت دیوارها و فاصله ها می شنوی

تو چی تو هم می خواهی مرا تو این دنیای وانفسا تنها گذاری و مرا به حال خود رها کنی

خدای من من تنهام ، یارایی را برای یاری دهنده ام نیست دستم را بگیر

که احساس می کنم هر چه بیشتر برای رهایی از مرداب سختی ها و دلتنگی های این دنیا دست و پا می زنم

بیشتر در آن غرق می شوم و در آن فرو می روم

یا پر پروازم ده یا...

گفته بودی هر گاه تو را به دهنه پرتگاه بردم

هراس مکن چون یا تو را از پشت خواهم گرفت یا به تو پرپرواز خواهم داد

خدای من خدای من وقتش فرا رسیده پس چرا کاری نمی کنی

سنگ ریزه های زیر پایم در حال فرو ریختنند پس چرا یاریم نمی دهی .

bigbang 11-17-2011 09:47 PM

داششتم راه میرفتم مغرورانه باد به غبغب افتاده مثلاً خیلی برای خودم کسی شدم
بعد تو آمدی همچین پس گردنم زدی که 6-8 ام قاطی شد
خدایا نمیزنی میزنی بد میزنیا ! آخه قوربونت برم بچه رو که اول نمیزنن یه ندایی الهامی چیزی . همه هدایت میشن ما هم هدایت میشیم
خدایا مگر نمیدانی من تورا i love you ؟
میزنی >؟ همین >؟ قهری با من ؟
من میخوام تو جلگه مرام تو باشم و بزرگ شم . خدایا آخر مرامی ! همه از لطف تو میگن من از جباریتت تو هر چی بزنی بیشتر میخوامت . هر چی دست نیافتنی بشی بیشتر میام دنبالت . من پیدات میکنم . پیدات میکنم خدا .

dokhtare darya 11-18-2011 06:23 PM

درد و دل با خدا
 



گفتم: خسته‌ام
گفت: "لاتقنطوا من رحمة الله" از رحمت خدا ناامید نشید (زمر/53)



گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت:
"فاذکرونی اذکرکم" منو یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/152)

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: "
و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا" تو چه می‌دانی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: "
واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله" کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس/109)

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچک است... یک اشاره‌ کنی تمامه!
گفت:
"عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216)

گفتم: "انا عبدک الضعیف الذلیل..." اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: "
ان الله بالناس لرئوف رحیم" خدا نسبت به همه‌ی مردم (نسبت به همه) مهربان است (بقره/143)

گفتم: دلم گرفته
گفت:
"بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا" باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس/58)

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله
گفت:
"ان الله یحب المتوکلین" خدا آنهایی را که توکل می‌کنند دوست دارد (آل عمران/159)

گفتم: خیلی چاکریم! ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن!
گفت: "
و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره" بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا می‌کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنند (حج/۱۱)

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم؛
گفت:
"فانی قریب" من که نزدیکم (بقره/186)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد به تو نزدیک بشوم
گفت: "
و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال" هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)


مهبا 11-19-2011 12:18 AM

نمی دونم کجا خوندم شنیدم از کی بود ... که ما آدما راهِ درست رو می دونیم ولی به راهی که عادت داریم پیش می ریم ... در مورد هیشکی هم که درست نباشه، در موردِ من یکی درستِ ... آخه چقدر می تونم یه مسیر رو برمو برگردمو بازم برم؟؟؟ ولی این بار قسم می خورم راهِ درست رو نمی دونم ... فقط یه راهِ احمقانه بلدم که انتهاش یه دیوارِ سیمانیِ بلندِ ...
یکی بهم توصیه کرده بود توی زندگیت هدف داشته باش ... همیشه با این حرف مخالف بودم و شاید هنوز هم هستم، چطور باید هدفی تعیین کنم واسه جایی که نمی دونم چرا اینجا و چطور اومدم ... اما اون آدم بهتر بود بهم توصیه می کرد واسه اینکه زندگی بگذره هدف داشته باش ... و من حالا واسه این زندگی ای که دوست دارم بگذره، دو تا هدفِ کوتاه مدت دارم ... تو از ساختنِ من چه هدفی داشتی؟ که زندگیت بگذره؟؟؟ تو که دستِ خودتِ خب تمومش کن ... پس کلا یه هدفی داره آره؟؟؟ خوبه ... تو از اون دسته از ساخته های ذهنی که همیشه دوستش داشتم و دارم و هزارتا دین و مسلک تو رو تقویت نمی کنه و صد هزارتا هم بخوان دست به دست هم بدن که نباشی ... فکر کنم نشه ... اصلا همین که هستی من هستم

مهبا 11-19-2011 12:20 AM

دلم می خواد بدونی که این سپیده ای رو که بیست و پنج سالِ دارم دنبالِ خودم می کشونمش، اونقدا هم مایه ی افتخارم نیست، چیزی که این وسط مایه ی افتخارِ اینِ که خیلی چیزا رو با هم یاد گرفتیم ، من فهمیدم خیلی جاها ی زندگیم نفسم و خودخواهیم خیلی چیزها رو به باد داد، نابود کرد ... با همه ی این احوالات چیزهایی که نابود شد علی رغمِ دردی که به جا گذاشت نابودیش دور از منفعت نبود
دلم می خواست با همین حالتِ خالصِ ناشی از بیماری بیام سراغت و بگم که از اینکه حواست به همه چیز هست بسیار سپاسگزارم
من یاد گرفتم، با بهای گزاف ... هرگز از دست نخواهم داد ... و هرگز این دردها رو بهانه برای ادامه ای بدتر از این نمی کنم ...
خدایِ من ... درونِ من ...

bigbang 11-25-2011 03:39 AM

خدایا چرا من هر وقت صدات میزنم جوابمو میدی ؟ توی من چی میبینی خدا ؟ فکر میکنی من چکار میتونم بکنم ؟ من کیم خدا ؟
از من چی میخوای ؟
خدایا تو حق داری منو به جهنم بفرستی خدایا تو حق داری تحقیرم کنی مجازاتم کنی به عزتت قسم محقی تا ادبم کنی تو خیلی دوست داشتنی هستی
خدای عزیز همیشه همونی که بودی هستی تو قول میدی و بهش عمل میکنی چیزی که ذهن منو مشغول میکنه این هست که چرا ما اینطوری هستیم
خدایا توبرای من سکوت شبی ! تو برای من لحظه غمگین و شاد هستی
گریه های تنهایی و حس ترحم
خدایا گاهی اوقات از درون خودم تو را با مایه ی وجودم صدا میزنم و تو پاسخت اینقدر گرم و متین هست که من که خیلی زود محبت یا غضب رو درک میکنم مدتها طول میکشه بفهمم ، خیلی خوبه که هر چیزی که در مورد تو در جریان هست همه چیز برای معنایی هست معناگر از تو خدایا نیست . و عجب خدایی هستی خدا . یعنی من چطوری روزی در مقابل تو قرار بگیرم و بگم خدایا سلام . چطور میشه تو از من راضی باشی ؟
رضایت از بابت چی خدا ؟ من پر از سوالم ! پر از سوالهای عجیب و معمولی
چرا بزرگ اینقدر ؟ این آسمون این سیستم بزرگ چرا ؟ اینکه ما ببنیم و حسرت بخوریم ؟
خدایا نسلهای پیشین ما اونهایی که کشته شدن و روزهای خوب رو که تو وعده دادی چی میشن ؟ شاید تا زمانی که فرستاده تو روی زمین میاد من نباشم .
من کی میتونم آخر این نمایش بزرگ این فیلم این تصویر این نقاشی رو ببینم
من هم حق دارم اون روز رو ببینم مثل همه
نمیخوام مثل یک آدم معمولی که موقع مردن دورش جمع میشن گریه زاری میکنن و بعد مثلاً این آدم چه حیف شد که مُرد باشم
میخوام پرواز کنم شوق دارم ، ذوق دارم، دوست دارم خدایا میخوام دوستهام و دشمنام نسبت به من یک حس داشته باشن میخوام بزرگ باشم دوست دارم
مهربانی کنم دوست دارم بابا باشم و پیشانی پسرم یا دخترم رو بوس کنم دوست دارم پاره تن داشته باشم . اما یه حسی به من میگه تو اینطوری نیستی تو مال یه جای دیگه ای مال یه مکان دیگه ای تو نباید جا بزنی . باید ادامه بدی ...............
خدایا چرا اینقدر پیچیده اش میکنی بیا و تکلیف منو روشن کن اگه میخوای من برات بمیرم حاضرم خدای عزیز
خدایا من عروسی و مجلس دوست ندارم . چون ادم راحت نیست حرف بزنه
حرف دلتو نمیگی چون نگرانی ، نگرانی از اینکه کسی ناراحت بشه
اونها فکر میکنن تو قصد و منظوری داری ولی نمیدونن این چیزی هست که هستی
من همینم چیزی هم نمیتونم باشم که نیستم
میدونم که تو از من میخوای همینطور که هستم باشم اما خودم باشم
من نماز هام بدرد هیچی نمیخوره میدونم دلداریم میدی چکار کنم من همین قدر حالیم میشه سوره میخونم و رکوع میکنم سجده میرم اما خیلی کم پیش میاد که حست کنم
خدایا من مکه رفتم . حج عمره ، منو یادته اون روز که همه گریه میکردن ولی من میترسیدم چون نمیفهمیدم ، من میترسیدم چون نمیدونستم
دروغ نمیگم تمام اعمال حجم رو انجام دادم ولی یه حس غریبی بود
نمیدونم اون چه آروزیی بود که اولین بار موقع دیدن کعبه کردم
ولی میدونم که هر کدومشون داره عملی مییشه
یعنی اگر اون آرزویی که کردم برآورده بشه چیییییی میشه خدا !
از کعبه که اومدم بیرون در مسجد الحرام نشستم فقط نگاه کردم . فقط نگاه کردم
خدایا من فکر میکردم همه گریه میکنن پس حاجتاشون رو میگیرن
اما من گریه ام نمیگرفت فکرکردم دست خالی برگشتم اما الان که میبینم من دست خالی برنگشتم
خدایا وعده های تو سخت حقیقت دارند
تو گفتی من رو صدا کن به تو جواب میدم
من صدات کردم و تو به جواب دادی
خدایا اگر بگی من این کار رو میکنم حتماً انجامش میدی من این رو میدونم
ای خدا اراده تو چقدر سخت و محکم هست ! من چی ازت بخوام ؟ من چی از تو بخوام ؟ من که هر چی ازت خواستم بهم دادی من باز به وعده های خودم پشت پا زدم !
تو چه امیدواری خدا ! چه امیدی هست که تو به بنده خودت داری ؟
عجیبتر این که تو همه چیز رو میدونی و ما اینو میدونیم ولی اونطوری که باید نمیدونیم !

dokhtare darya 11-25-2011 08:14 PM

خدایا امشب اومدم تو این جا باهات حرف بزنم،خدایا شکرت ،اما خدا خستم خیلی خستم ،خیلی وقته کم آوردم ،خدایا من تازه داشتم کم کم خودما پیدا میکردم،داشتم به خودم میقبولوندم که باید بسوزم وبسازم با شرایط ،خدایا حالا که من داشتم فراموش میکردم چرا ،خدایا آخه منم بنده تو هستم،خدایا این بغضی که دارم را آخه کجا برم خالی کنم ،حتی از ترس اذیت شدن پدر ومادرم جرات گریه ندارم دارم خفه میشم ،خدایا چرا اخه چرا،میدونم ناشکرم ،گناهکارم،بدم، اما خدا منم بنده تو هستم ،خدایا خودت به دادم برس خسته شدم خسته

donya elahi 11-26-2011 01:27 PM

خدایا آنروز را دوست دارم که با طلوع عشق تو شروع شود آنروزی که خورشید لطف تو سردی زندگیمو گرمی بخشد آنچنان گرمی که حرارت آن سرتاسر وجودم را فرا گیرد.

الهی زنجیر را زمانی دوست دارم که زندانی عشق تو باشم و چه زیباست
حصارزندان آن زمان و آن لحظه ای که خود را در بند تو احساس می کنم و آن زمان است که مفهوم ازادی را ترک خواهم گفت :
ترا می خواهم ترا که در گوشه قلبم بمانی ترا برای مهربانیت فقط تو فقط تو..............


اکنون ساعت 06:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)