زاهد از کوچه زندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند |
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است |
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند |
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود |
دی گله ای ز طره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این ساه کج ، گوش به من نمی کند |
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود |
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند |
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا ... |
از جان طمع بریدن آسان بود و لکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن |
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند |
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد |
دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
کاندر این ره کشته بسیارند قربان شما |
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
وی یاد توام مونس در گوشه تنهایی |
بازم "ی":20:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود |
پس من چی بگم همش د :p
دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیم به آنکه بر در میخانه برکشم علمی |
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست |
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی |
خسته شدم ی پیدا نکردم
|
خودم میگم
یار من چون بخرامد به تماشای چمن برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی:p |
ياری اندر کـس نـمیبینیم یاران را چـه شد
دوسـتی کی آخر آمد دوستداران را چـه شد |
دوستان عيب نظربازی حافظ مکنيد |
ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی |
"ی"
یاد آن صحبت شبها که با نوشین لبان بحث سر عشق و ذکر حلفه عشاق بود |
کس نديدهست ز مشک ختن و نافه چين |
من نمی یابم مجال ای دوستان
گرچه او دارد جمالی بس جمیل |
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد |
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فلکنده ایم دامی |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستاران را چه شد |
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود |
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی:p |
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود |
در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری:p |
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور |
روزگاریست که ما را نگران می داری
مخلصان را نه به وضع و گران می داری:p |
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنید |
در کوی نیکنامی ما را گدر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را |
ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید |
دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا می داری:p |
یا رب این آتش که بر جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل |
اکنون ساعت 05:26 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)