دریغم آنکه به فصل بهار و لاله و گل
به یاد روی تو درد و دریغ باید خورد |
دریغم آنکه به فصل بهار و لاله و گل
به یاد روی تو درد و دریغ باید خورد |
در نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت |
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است |
تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن |
تو از پی گوری دوان چو بهرام
آگه نه که گور از پیت دوانست |
تا درخت دوستی کی بردهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم |
می خواه و گل افشان کن از دهر چه میجویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه میگویی |
مراد از زنده ماندن امتداد خورد و خوابم نیست
کمال همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست |
تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم |
اکنون ساعت 08:51 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)