بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را
از آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان را |
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن |
نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد |
در سرای مغان رفته بود و آب زده
نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده |
همکاسه ملک باشد مهمان خدایی را
باده ز فلک آید مردان ثوابی را |
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع |
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت |
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد |
گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر میجو
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را |
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی |
اکنون ساعت 11:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)