تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم |
می باقی بده تا مست و خوشدل
به یاران برفشانم عمر باقی |
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است |
تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو |
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست |
تا عاشقان یه بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه ای و در آرزو ببست |
تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست
در سر هوس ساقی در دست شراب اولی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
و آنکه به یک پیمانه می با من وفاداری کند |
دیدم به خواب خوش که بدستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار بدولت حواله بود |
اکنون ساعت 08:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)