من از بيگانگان ديگر ننالم
كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد |
سر به زانوی غم نهاده ام ، به گوشه ای نشسته ام
آتشم به جان و خموشم چو نای مانده از نوا مانده با نگاهی به راهی که می رود به ناکجا ای گل آشنا بیا بیقرارم بیا داد از این غم جدای |
عشق از سرم درآمد وز پای من برون شد
دانست کز غم تو پا و سری ندارم . |
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من |
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن . |
تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت بپا کنیم |
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روزگار هجران گفت . |
زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست
زنده آنست که با دوست وصالی دارد |
بار دگر آن دلبر عیار مرا یافت سرمست همی گشت و به بازار مرا یافت پنهان شدم از نرگس مخمور ، مرا دید بگریختم از خانه ی خمار ، مرا یافت بگریختنم چیست کز او جان نبرد کس پنهان شدنم چیست چو صد بار مرا یافت خواننده : شهره معاونیان آلبوم : مولانا و شورا آهنگ : بار دگر گوشش کنيد خيلي زيباست .. |
خاموش مراز گفت و گفتار تو کرد
بیکار مرا حلاوت کار تو کرد بگریختم از دام تو در خانهی دل دل دام شد و مرا گرفتار تو کرد |
اکنون ساعت 03:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)