دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا |
درودي چو نور دل پارسايان
بدان شمع خلوتگه پارسايي |
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم |
من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس
حافظ راز خود و عارف وقت خويشم |
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند |
دل حافظ كه به ديدار تو خوگر شده بود
ناز پروده وصال است مجو آزارش |
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی که سرآمد شهریاران را چه شد |
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود |
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ای دل مگر آن دم که درمانی |
يارم چو قدح به دست گيرد
بازار بتان شكست گيرد هر کس که بدید چشم او گفت, کو محتسبی که مست گیرد |
اکنون ساعت 08:21 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)