پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   تالارهای آزاد (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=192)
-   -   پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل (http://p30city.net/showthread.php?t=3619)

مهدی 05-05-2012 05:30 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 260903)
سلام بر همگی :53:
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین
اولاش از دستتون ناراحت بودم خیلی هیچ کس نگفت این مهبا چه بلایی سرش اومد بعد گفتم به خودم مهبا ناراحت نباش خو اینا رسمشونه فقط دلشون
برا فامیلاشون تنگ میشه اما وقتی خیلی طول کشید دیگه ناراحتیم هم از بین رفت فقط دوست داشتم هرچه سریعتر برگردم پیشتون


سلام بر خاله مهبا :53:
خوشحالم که بهترید و بخیر گذشت :)
ما که جزء فک و فامیلا هستیم طبق رسممون دلمان برا هیچ کی تنگ نمیشه پس از بقیه ناراحت باشد :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 260986)
سلام بر همه دوستان خوب پیسی امیدوارم زنده و شاد و سربلند باشید
نفستون گرم باشه و دلاتون شاد
شامتون تا الان هضم شده باشه ! :d و این که با خیالی آسوده باشید


سلام دایی محمد زنده که هستیم :d بقیه اش هم زور میزنیم تا بویم
شام چی هست؟ تو جیب جا میشه؟:d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 260997)
سلام
خوب هستین
چه خبر
اقا من دیروز یه بلایی سرم اومد
که خداروشکر خداروشکر به خبر گذشت
داشتم میرفتم دانشگاه
یه کم دیر حاضر شدم عجله داشتم
توی مسیر دانشگاه یه پله هایی هست
که بنده از روی اونا افتادم خیلی بدم افتادم

سلام بر بانوی لب تاپ دار
خبر خاصی نیست
خدا رو شکر بخیر گذشت
لب تاپ که چیزیش نشد :21:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261035)
سلاااااااااااااام به همه گی
فقط امیدوارم دشمنم هم به حال من گرفتار نشه
نمیام چون اوضاعم اساسی نابه سامانه
برام دعا کنین
به یادتونم

سلام دختر عمه
ایشالل حالت بهتر میشه
خودت هم تلاش کن و کمتر به خودت موج منفی بده

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهرگان (پست 261040)
سلام آقا مهدی :)
شه بکنیم دیه ! :d
خیر سررم مثلا قراره درس بخونم، آقای فتاحی بهم میگه: کوروش خودش هم اینقدر تو پی سی نمیره که تو میری ! بشین درستو بخون !
آره دیه، صفورا خانوم هم آوردیم، تو فکرم صبا و مرضی و رویا و آتوسا و فرنوش و .... بقیه رو هم بیارم :d ;)

سلام آقا
کار خوبی میکنی
خوبه بقیه رو هم بکشان به اینجا
البت اول درس خودن واجب هست


نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 261102)
آسیب شناسی فک و فامـــــیل ...!
1

:d چطوری خاله ترنم
نقل قول:

نوشته اصلی توسط SOHRAB_HAZHII (پست 261170)
سلام بر دوستان گلم امید وارم حال همتون خوب باشخ
نسیبم نشد دلم برای همتون تنگ شد بود(خصوصا جواد خیابانی)

سلام حاج سهراب
دل ما که برا کسی تنگ نشد :d


نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261194)
سسلااااام به همه دوستای گلم و اعضای محترم فامیل
باورم نمیشه این حرف داره از دهن من در میاد (:d:d:d) ولی دوستون دارم و دلتنگتونم!
ترنم گیان اسممو نزنی پشت شیشه دیگه ها!

سلام
منم باورم نمیشه همچین حرفی زده باشی
دیگه نمیزنه من حواسم هست
هرکی بخواد اسم خترعمه منو بزنه پشت شیشه با هم میزنیم بشد :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مینا جوجو (پست 261200)
سلام به همه ی دوستای گلم به خصوص آجی خودم یلدای عزیزم، چند وقتیه من دلم باهاتون بود اما دسترسی به اینترنت نداشتم،خوشحالم که دوباره اینجا قلم میزنم،من دارم فارغ التحصیل می شم و اصلا احساس خوبی ندارم

سلام مینا خانوم
بالاخره این روزها هم سپری میشند ولی دنبال فارغ التحصیلی بودن سخته احساس مسکنی قسمتی از وجودت را داری جا میزاری


نقل قول:

نوشته اصلی توسط یلدا جوون (پست 261224)
سلام به همگی حالتون چطوره؟

سلام یلدا خانوم
نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 261274)
جای آقا مهدی و خاله رزیتا بد خالیه دلمون براشون تنگه شدید
کاکو شیرازی ها و آریانای همیشه غایب و مینا جیگیلی و غزلک و بقیه هم ایشالا سلامت باشن و شاهد حضورشون باشیم

سلام خاله مهبا
دو روزی مسافرتی مجبوری بودیم حالا دیگر هستیم ایشالله
نقل قول:

نوشته اصلی توسط SOHRAB_HAZHII (پست 261279)
سلام بر همگی
مهبا خانوم شما که به من میگی همیشه غایب
خب من هر وقت میام کسی نیست ولی تا 2روز نمیام
شونصد تا پست عقب می افتم آخه من چه هیزم تری
به شما فروختم

سلام دوباره حاج سهراب
هیزم ترت هم این بود که قرار بود ازدواج کنی نکردی الکی تو پاتوق شایعه درست کردی :21:




***************
راستی ی چیزی هم من اعتراض کنم :d
اینقدر جملات قشنگ اینجا نزنید بزنید تو قسمت جملات کوتاه و قشنگ :d


دوستان غایب بکشوی حاضر شوید بعضی دوستانتان دلشان تنگ شده



مثل همیشه هیچکدومتون رو دوست ندارم و دلم هم یک اپسیلون هم تنگ نشده

mohammad.90 05-05-2012 07:13 PM

سلام به همه همه همه ی دوستان انشاالله که روزهای خوب و پر برکتی داشته باشین:53::53:


کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (2 عضو و 2 مهمان) mohammad.90, ‏GolBarg


:41:

ترنم 05-05-2012 07:17 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 261339)
[/INDENT]

سلام بر بانوی لب تاپ دار
خبر خاصی نیست
خدا رو شکر بخیر گذشت
لب تاپ که چیزیش نشد :21:



نه با خودم نبرده بودم


نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 261339)
[/INDENT]
:d چطوری خاله ترنم



خوبم مرسی
ولی خیلی بدجنسی:p
با این که دو سه بار خونده بودم مجددا رفتم مطالبو خوندمش:d

سلام به همه دوستان
خوبین
خوشین
چه خبرا
من نبودم دیروز
دو صفحه خوندم
غایبین سریع خودشونو معرفی کنن تا اسما دوباره نرفته پشت شیشه
به خصوص جناب دانه کولانه:65:
امیدوارم حال خواهر زاده رزیتا خوب شده باشه
سلامتیشو بهمون خبر بده

یلدا جوون 05-05-2012 07:24 PM

سلام به همتون امیدوارم که خوب خوب باشین

رزیتا جون ایشالا که خواهرزادت زود زود خوب بشه

GolBarg 05-05-2012 07:35 PM

سلااام به همه چقدر دوست جدید اومدن اینجااا:53:
امیدوارم یه محیط صمیمی خوب با هم داشته باشیم:53::53:
بچه ها اینترنت خوف ندارم واسه همین دعوام نکنیددد_:2:
من دختر خوفیم دیگه..اخه دلتون میاد منو دعوا کنیددد_:2:
اومدم یه عالمه براتون بنویسم:d
با اینکه از حال و احوال خیلی ها بی خبرم{قاط}
دلم میخواد بدونم صبا چطوره
مهبا
مهرگان
اناهیتا
ترنم
غزل
خاله رزیتا
شکوفه مامان
اقا مهدی
بچه های شیراز
افسانه جون
اریانا
مادر شوهر فرانک
اقای انصاری سبز
مینا سنبل
دانه کولانه جون
ساقی عزیز
اق شروین
و........
دیگه ذهنم به همین ها کشید
منم خوبم....شکر
یه کم خوب بودم ..یه کم حالم بد شدم..دوباره ..دوباره دارم خوب میشم
:d_:2:_:2::d

اول که روز معلم به معلمین گرامی و اساتید محترم مبارک ها باشه با تاخیر{پپوله}
جز شکوفه جون هیچکس یادش نبود من یه وقتی با بچه های قد و نیم قد سر وکله میزدم:p

همتون اخراجید از دمممممم:rolleyes:
الان نمیدونم چی بنویسم_:2::d
نمیدونم چرا اولش فک کردم یه عالمه میتونم بنویسم ولی الان نمیدونم چی باید بگم..هان ..جانم ...چی :21:

مهبا جون دیدم نوشته بودی کسالت داشتی..چی شد گلم دلبرکم..خوبی الان ..چطوری جیگیل پیگیل؟:53:{پپوله}
مهرگان تهرانی کجایی...اومدی بگو بیارمت پیش خودم..:53:
خاله رزیتا چطوره..پویان شیطنت جدید چی داره...عکس جدیدشو بزارین دیگهههه...ااا:d
حالا میریم سراغ اقا مهدی...به به ..خوبین اقا...ویواز چنده الان؟:d:p:p

مهرگان من ترم یک فن ترجمه زبان اموخته ثبت نام کردم..الان 2 جلسه رفتم..واقعا فوق العاده هست...فقط اینکه بقول استادش بمباران مطلب هست و اینکه همش باید بخونی...و می فهمی چقد قواعد اشتباه بهت یاد دادن!{قاط}

الان که مینویسم..تو خونه تهنام....یه عالمه درس دارم...امیدوارم همگی با نمره های خوب پاس کنیم:53::)
بقول مادر شوهر فرانک شوهر خوب کنیم..از نوع نهنگیششش :21:{شیت شدن}

این روزها این شعر منو خیلی آروم میکنه..البته اهنگشو دارم:53:

دلتنگی های آدمی

را باد ترانه ای می خواند

رویاهایش را

آسمان پر ستاره نادیده می گیرد

هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند

سکوت سرشار از ناگفته هاست

از حرکات ناکرده

اعتراف به عشقهای نهان

وشگفتی های بر زبان نیامده

و در این سکوت حقیقت ما نهفته است

حقیقت تو ومن...............................

برای تو وخویش

چشمانی آرزو میکنم

که چراغهاو نشانه ها را در

ظلمتمان ببیند

وگوشی

که صداها وشناسه ها را

در بیهوشی مان بشنود

برای تو خویش

روحی

که این همه را در خود گیرد و بپذیرد

وزبانی

که در صداقت خود

مارا از خاموشی خویش بیرون کشد

وبگذارد از آن چیزی که در بندمان کشیده است سخن بگوئیم...........


مارگوت بیگل ( ترجمه: احمدشاملو )

رزیتا 05-05-2012 08:28 PM

سلام:):53:

امیدوارم حالتون خوب باشه
مارو هم دعا کنید، یه ذره بهتر بشیم_:2:


نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 261274)
جای آقا مهدی و خاله رزیتا بد خالیه دلمون براشون تنگه شدید

ممنون مهبای گلم، طبق معمول خونه مامان و البته پیش خواهرزاده ی گلم بودم، اینکه میگم گل واقعا گله، گل مریم خاله:)


نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 261356)

رزیتا جون ایشالا که خواهرزادت زود زود خوب بشه

ممنون ترنم جان، خداروشکر روبراهه:)


نقل قول:

نوشته اصلی توسط یلدا جوون (پست 261359)
سلام به همتون امیدوارم که خوب خوب باشین

رزیتا جون ایشالا که خواهرزادت زود زود خوب بشه

یلدا جون ممنون از احوال پرسیت، امیدوارم شما هم موفق باشی

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 261362)
خاله رزیتا چطوره..پویان شیطنت جدید چی داره...عکس جدیدشو بزارین دیگهههه...ااا:d



بد نیستم خداروشکر، اما زیادم روبراه نیستم
بازم به دعای همه تون محتاجم

مینا جون کم پیدایی!

پویان که همش شیطنته، امروز با دائیش رفته بود مغازه یه بسته خیلی بزرگ شکلات میگیره و همونجا تو خیابون ترتیب همشو میده، بعد اومد با عجله و اصرار شدید که بیا خانوم همسایه رو دعوا کن، پرسیدم چرا، فقط جیغ میکشید باید دعواش کنی، اومدم بیرون "خیلی با همسایه های مامان آشنا نیستم" خانومه خودش اومد گفت پسرت میخواد حسابمو برسه:21: گفتم شرمنده، گفت نفرمائید ما تازه با آقا پسر شما آشنا شدیم، بهش گفتم زیاد شکلات نخور، قندت میره بالا، بهم گفته قند بابات بره بالا{قاط}"خانومه این شکلی شده بود :24::24:" واقعا خجالت کشیدممرافه تربیت هم تربیت بچه های قدیم;)

دیگه آماده شده بودیم برگردیم ، خانومه با ناراحتی گفت میخواین برین؟ نمیشه بیشتر بمونین، پسرت ماشااله خیلی بامزس
"تو دلم گفتم بزار از شرمندگی این یکی دربیام، چشم بازم میایم میرسیم خدمتتون:rolleyes:"

عکس جدید هم به روی چشم، در اولین فرصت:)




Saba_Baran90 05-05-2012 08:36 PM

سلاااااااااااام
خیلی خوشحالیدم یه پست بززززززززززرگ از مهبای گلم دیدم
بعدش هم پست پسردایی خوشحالم کرد و حضور مجدد دوست خوبم آقا حسین پسردایی شیطون و دایی ممد و بقیه
خاله رزی گیان من همینطوری از تو بعضی پست ها متوجه شدم خواهرزاده گلتون کسالت داشتن؟درسته؟ ایشالا که به سلامتی برطرف میشه هرچه زودتر
اومدم که اسممو نزنین پشت شیشه و پسردایی هم نزنه بشم و این دفعه بخوام محکم تر دعا کنین
منم قول میدم اگه همه چی اونطور که میخام پیش رفت شیرینی شما و سهمتون از شادیم محفوظه
از قرار معلوم کاریش نمیشه کرد که دوستون ندارم و دلم هم براتون تنگ نمیشه
همونطور که من بامرامم و بخاطر دلتنگی شما میام و کاریش نمیشه کرد!:d
(پسردایی خوب بود؟ این یکی جدید بود!:d)

hossein 05-05-2012 08:47 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261379)
سلاااااااااااام
خیلی خوشحالیدم یه پست بززززززززززرگ از مهبای گلم دیدم
بعدش هم پست پسردایی خوشحالم کرد و حضور مجدد دوست خوبم آقا حسین پسردایی شیطون و دایی ممد و بقیه
خاله رزی گیان من همینطوری از تو بعضی پست ها متوجه شدم خواهرزاده گلتون کسالت داشتن؟درسته؟ ایشالا که به سلامتی برطرف میشه هرچه زودتر
اومدم که اسممو نزنین پشت شیشه و پسردایی هم نزنه بشم و این دفعه بخوام محکم تر دعا کنین
منم قول میدم اگه همه چی اونطور که میخام پیش رفت شیرینی شما و سهمتون از شادیم محفوظه
از قرار معلوم کاریش نمیشه کرد که دوستون ندارم و دلم هم براتون تنگ نمیشه
همونطور که من بامرامم و بخاطر دلتنگی شما میام و کاریش نمیشه کرد!:d
(پسردایی خوب بود؟ این یکی جدید بود!:d)

اول از همه سلام به خانواده بزرگ پی سی سیتی :53:

صبا جان خدا کنه که همیشه خندون باشی و شاد .
یه مدتی حوصله نداشتم اذیتت کنم ، مثل اینکه باید دوباره بریم سراغ جنگهای صلیبی . :d

از کجا باید شروع کنم . .... سوسانو خوبه ؟ یا جودی ابوت ؟ :21:

مهدی 05-05-2012 08:53 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط mohammad.90 (پست 261355)
سلام به همه همه همه ی دوستان انشاالله که روزهای خوب و پر برکتی داشته باشین:53::53:
کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (2 عضو و 2 مهمان)mohammad.90, ‏GolBarg

:41:

سلام محمد شیرازی عزیز
نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 261356)
نه با خودم نبرده بودم
خوبم مرسی
ولی خیلی بدجنسی:p
با این که دو سه بار خونده بودم مجددا رفتم مطالبو خوندمش:d

:d:d خیالم راحت شد فک کردم با خودت برده بودی :21::21: ( کیف کردی اصلا نگران حال خاله ترنم نبودم:21:)
خواهش
تازه فهمیدی بد جنسم :d:d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 261362)
سلااام به همه چقدر دوست جدید اومدن اینجااا:53:
حالا میریم سراغ اقا مهدی...به به ..خوبین اقا...ویواز چنده الان؟:d:p:p

سلام جیگیلی
روزت با تاخیر مبارک . روز معلم به تمامی معلمین عزیز مبارک باشه با تاخیر
ماشالله خوبه زیاد حرفت نیومد اینقدر کم نوشتی :d
قابل نداره شونصد تومن
نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 261377)
سلام:):53:
امیدوارم حالتون خوب باشه
مارو هم دعا کنید، یه ذره بهتر بشیم_:2:

سلام خاله عمه رزی :)
خوبید؟ ایشالله حال خواهرزادتون بهتر میشه
من بشدت از کار پسرخاله عمه پویان دفاع میکنم :d
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261379)
سلاااااااااااام
خیلی خوشحالیدم یه پست بززززززززززرگ از مهبای گلم دیدم
بعدش هم پست پسردایی خوشحالم کرد و حضور مجدد دوست خوبم آقا حسین پسردایی شیطون و دایی ممد و بقیه
از قرار معلوم کاریش نمیشه کرد که دوستون ندارم و دلم هم براتون تنگ نمیشه
همونطور که من بامرامم و بخاطر دلتنگی شما میام و کاریش نمیشه کرد!:d
(پسردایی خوب بود؟ این یکی جدید بود!:d)

سلاممم
مطمئنم اوضاع روبراه میشه :)
حالا شد دختر عمه :d

Saba_Baran90 05-05-2012 11:15 PM

حسین جون می تونی از "به نام خدا" شروع کنی!:d
آنا ادمین یه چیزی مخام بگم بشد ولی نمیگم!:p
پسردایی اون یه بار هم که گفتم صرفا به خاطر این بود که جمع بدونن ما فامیل ها چه آدم های بزرگ و دوست داشتنی ای هستیم!:d
خاله رزی منم از کار پویان دفاع میکنم!:d
دوستون که ندارمممم.....
دلم هم که تنگ نشده ه ه ه ......
وایسا ببینم کار دیگه ای ندارم؟
.
.
.
.
.
.
چیزی به ذهنم نمیرسه! مهم اینه که من حضورمو به ثبت رسوندم و شماها الآن کلی خوشحال شدین!:d

bigbang 05-06-2012 12:56 AM

ماشاالله رزیتا خانوم پسرتون هر روز خوشگلتر میشه . انشاءالله شیرینی عروسیش رو بخوریم خدا براتون حفظش کنه . سلام ما رو هم به پویان کوچولو برسونید :)
--------------------------------------------------------------------------------------------
میبینم که همه بودن و من نبودم
گلبرگ خانوم اومدن ، حسین جان آمد ، صبا خانوم آمد وداداش مهدی خودمون
خلاصه جمعتون جمع بود ، شمع محفلتون خاموش !:d چون من نبودم !
اصلاً من نباشم صفا نداره خودتونم میدونید بیاید این جا همه اعتراف کنید {قاط}
دلم واسه امیر تنگ شده نباشه جاش خالیه ..
ولی تا مهدی هست امیر و بیخیال :d
رزیتا خانوم انشاالله هرچه زودتر حال خواهرزاده تون مریم کوچولو خوب بشه
ترنم خانوم شما هم که آسیب دیدید ای بابا
اینطوری نمیشه یه اسفند برای همتون دود میکنم
بترکه چشم حسود فوووووت فووووووووووت :d دود اسپند بخورین سالم و سلامت باشین
یادش به خیر مادر بزرگم یک تخم مرغ میگرفت با یک مداد هر بار اسم یکی رو میگفت آخر تخم مرغ میشکست بعد میفهمیدن مثلاً فلانی چشممون زده
چقدر ساده بودن ! اینقدر با مداد رو تخم مرغ فشار وارد میکردند
تخم گودزیلا هم بود میشکست چه برسه به مرغ :d
آقا دور از شوخی بلا به دور پارسال که همش تلفات بود امسال همنجوری مشکل داریم واسه خودمون دیگه بلا ملا نیاد سرمون تو رو خدا همه سالم بمونید
من هم براتون آهنگ همه چی آرومه من چقدر خوشحالم میخونم ........
نمیدونم چرا احساس میکنم بامزه ام ! :d
آقا من باید امشب بیدار بمونم گزارش بنویسم پوست میبینی یک من کلفنه !
مثل من پوست کلفت باشید تا کامروا شوید ! شایدم اصلاً برم بخوابم یک طوری میشه دیگه !
راستی مدتی از این جواد جان شیرازی خبری نیست بابا گلهای بهشتی .
----------------------------------------------------------------------------------------
خانوم توکلی میان
ولی جایی پست نمیزنن انشاءالله که خداوند بزرگ هر غم و غصه ای که دارند از دلشون پاک کنن یا به جاش به ازای هر غمی یک شادی دیگه رو بهشون هدیه کنن
---------------------------------------------------------------------------------------

مهربان جون 05-06-2012 10:29 AM

سلاااااااااااام به همه ی دوستان
خسته نباشین همگی
اینجا بارون میاد
هوا عالیههههههههههههههه
ادم لذت میبره
راستی شماها نمیرین نمایشگاه کتاب؟
ما با چن تا از بچه های یه سایت دیگه که یک ساله با هم هستیم یه میتینگ گذاشتیم اونجا دور هم جمع بشیم وهمو ببینیم
شما ها هم یه میتینگ بذارین خوش میگذره میدونم:)

Saba_Baran90 05-06-2012 03:28 PM

سلااااااااااام دایی ممد خوش اخلاق با انرژی
دایی آواتارتو خیلی دوس دارم
اومدم خیالتو راحت کنم که بدون شما حتما صفا نداره!
شما دایی ممدی هرچی باشه و من همیشه انرژی معصومانه حرفیدنتو دوس داشتم و دارم
بامزه هم هستی خیالت راحت!
دایی ها همه بامزه اند، همه خوبن! اصلا من عاشق کلمه دایی ام!
ایشالا شاد و خرم باشی
مهربان خانوم خوشحالم باز می بینمتون
شما هم شاد باشین!
خاله رزی میگم این پسمر خوشل موشلتونو زن نمیدین!قصد ازدواج نداره؟ :rolleyes::65::d
دوستون که ندارم اما به هرحال از اینکه میبینم از بودنم شادین خوشحالم
مهم اینه که با بودنم دلی رو شاد میکنم!:d
پسردایی یه بار میام همه پست هاتونو اساسی نقل قول میگیرم همچینی یه بحث فامیلی راه میندازیم به حول و قوه الهی!:d

GolBarg 05-06-2012 11:59 PM

خاله رزیتا باور کن دلم واسه عزیزانی مثل خودت تنگ میشه
اینم از مزایایی تهرون اومدنه دیگه
نداشتن نت یکیش هست..کلا خیلی مزایا داشت و داره و خواهد داشت واسم
خاله یه چیز بگممم
موقعی که پویان رو دعوا میکنی عکسش میگیری:d
خانم همسایه هم که خوشش اومده از این پسر...بچه ها حوصله نصحیت ندارن...باید از یه راه دیگه نزدیک شد...الان تریپ مشاوره ی اومدم خاله واستت....قابل نداره هزینه ش میشه 50 هزار تومن!

مرسی اقا محمد..چطوری ..
اقا مهدی باور کن بیشتر از این میخواستم بنویسم
اخه اون چیزهایی که تا حالا نوشتم جمع شده..میخوام یه باره واستون بنویسم:d
صبا دایی ها خوبن..دایی ها شادن...منم قبول دارم...منم یه دایی دارم
بچه ها این دکمه تنکس من نزدم...باید بزارم صفحه کامل لود بشه ..حسش نبود..بدونید پست ها رو میخونم

اقا کوروش هم افتخار دادن این دکمه رو زدن...تشکر فراوان دارم خدمت ادمین سایت
راستی چطوری کوروش
این ترم درس سخت چی داری
کی میشی اقای مهنس
اخه من خانم مهنس مشاور هستم
واسه دکترا هرچند نمیشه وارد رشته تجربی شد ولی میخوام از هر رشته یه چیزی رو چشیده باشممم :d
ولی یه چیز بگم من همینو میخونم والسلام...دکتر مکترا هم نمیخوام بگیرم

ترنم 05-07-2012 01:19 AM

چقدر پر می کشد دلم ...!
به هوای تـــــو!
انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند!



http://static.cloob.com//public/user...c4a69c9f0a-300

Afsaneh_roj 05-07-2012 04:17 PM

روز بهاریتون شاد
 
سلام به همه ی دوستان :53:
حالتون خوبه ایشاالله ؟
مدرسه ها هم که داره تعطیل می شه .
مسافرت ها شروع میشه ...
برید حسابی خوش بگذرونید و خستگی ها رو از خودتون دور کنید .

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهبا (پست 261274)

سلام خاله افسانه درود
خدا رحمتش کنه
ایشالا همیشه سلامت باشی



مهبای عزیز . خدا رحمت کنه رفتگان شما رو هم

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 261339)
سلام خاله مهبا
دو روزی مسافرتی مجبوری بودیم حالا دیگر هستیم ایشالله


دوستان غایب بکشوی حاضر شوید بعضی دوستانتان دلشان تنگ شده



مثل همیشه هیچکدومتون رو دوست ندارم و دلم هم یک اپسیلون هم تنگ نشده

آقا مهدی همیشه به مسافرت ......
مگه قرار نشد شما به جای دوستان حاضری بزنید ؟
پس چی شد ؟

نقل قول:

نوشته اصلی توسط ترنم (پست 261356)
سلام به همه دوستان
خوبین
خوشین
چه خبرا
من نبودم دیروز
دو صفحه خوندم
غایبین سریع خودشونو معرفی کنن تا اسما دوباره نرفته پشت شیشه

ترنم جان من حاضری مو زدم .
خوبه غایب داشتیم که یه روز دو صفحه خوندید . وای به روزی که همه حاضر باشند در صحنه :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 261362)
سلااام به همه چقدر دوست جدید اومدن اینجااا:53:
امیدوارم یه محیط صمیمی خوب با هم داشته باشیم:53::53:
بچه ها اینترنت خوف ندارم واسه همین دعوام نکنیددد_:2:
من دختر خوفیم دیگه..اخه دلتون میاد منو دعوا کنیددد_:2:
اومدم یه عالمه براتون بنویسم:d
با اینکه از حال و احوال خیلی ها بی خبرم{قاط}
دلم میخواد بدونم صبا چطوره
مهبا
مهرگان
اناهیتا
ترنم
غزل
خاله رزیتا
شکوفه مامان
اقا مهدی
بچه های شیراز
افسانه جون
اریانا
مادر شوهر فرانک
اقای انصاری سبز
مینا سنبل
دانه کولانه جون
ساقی عزیز
اق شروین
و........
دیگه ذهنم به همین ها کشید
منم خوبم....شکر

ا

گلبرگ جان سلام بر شما .... :53:
دوستان گل همه جمعن گلبرگمون کمه .
خدا رو شکر که خوبید .

نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 261377)
سلام:):53:

امیدوارم حالتون خوب باشه
مارو هم دعا کنید، یه ذره بهتر بشیم_:2:

ممنون مهبای گلم، طبق معمول خونه مامان و البته پیش خواهرزاده ی گلم بودم، اینکه میگم گل واقعا گله، گل مریم خاله:)





پویان که همش شیطنته، امروز با دائیش رفته بود مغازه یه بسته خیلی بزرگ شکلات میگیره و همونجا تو خیابون ترتیب همشو میده، بعد اومد با عجله و اصرار شدید که بیا خانوم همسایه رو دعوا کن، پرسیدم چرا، فقط جیغ میکشید باید دعواش کنی، اومدم بیرون "خیلی با همسایه های مامان آشنا نیستم" خانومه خودش اومد گفت پسرت میخواد حسابمو برسه:21: گفتم شرمنده، گفت نفرمائید ما تازه با آقا پسر شما آشنا شدیم، بهش گفتم زیاد شکلات نخور، قندت میره بالا، بهم گفته قند بابات بره بالا{قاط}"خانومه این شکلی شده بود :24::24:" واقعا خجالت کشیدممرافه تربیت هم تربیت بچه های قدیم;)


سلام بر خواهر رزیتا ....:53:
خدا بد نده .برای خواهر زاده تون اتفاقی افتاده ؟ ببخشید من بی اطلاع بودم احوال نگرفتم .ایشاالله که خواهر زادتون هر چی زودتر خوب بشه .
خدا پویان رو هم براتون حفظ کنه الهی .
بچه ها جدیدا حاضر جواب شدن .
چند روز پیش هم معلم روژینا به من می گه دیروز از روژینا علوم پرسیدم .
امروز هم صداش زدم ریاضی بپرسم . می گه خانم چه خبره مگه دیروز از من درس نپرسیدی ؟:rolleyes:
من هم بهش گفتم دوست دارم هر روز ازت درس بپرسم . مشکلی داری ؟
سرش رو انداخته پایین آروم گفته نه ....

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261440)
حسین جون می تونی از "به نام خدا" شروع کنی!:d

د
وایسا ببینم کار دیگه ای ندارم؟
.
.
.
.
.
.
چیزی به ذهنم نمیرسه! مهم اینه که من حضورمو به ثبت رسوندم و شماها الآن کلی خوشحال شدین!:d

الهـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــی صبـــــــــــا . خیلی با مزه نوشتی .
خیلی هم خوشحال شدیم حاضری زدی .:53:

[/INDENT][/INDENT]

رزیتا 05-07-2012 04:58 PM

سلام به همه خوبان:53::)

سردردم کم شده ولی از بین نرفته_:2: "شاید تومور مموری "فلش مموری نه ها:21:" داشته باشم;)



نقل قول:

نوشته اصلی توسط حسین (پست 261383)
اول از همه سلام به خانواده بزرگ پی سی سیتی :53:

سلام حسین جان
میگم از قرار پیداست عینک ریبنو واسه هاژی آوردی دیگه که صداش در نمیاد!:rolleyes:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 261387)
سلام خاله عمه رزی :)
خوبید؟ ایشالله حال خواهرزادتون بهتر میشه
من بشدت از کار پسرخاله عمه پویان دفاع میکنم :d

سلام بر خواهر زاده برادر زاده گرامی:)
ممنونم شما خوبید؟
ممنون از احوال پرسیتون، خداروشکر حالش خوبه و به عمل دوم هم نیازی نیست، پسرخاله عمه پویان را هم حمایت کنید، انشااله نوبت ما هم می رسد:21:



نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261440)
خاله رزی منم از کار پویان دفاع میکنم!:d

حمایت کنید "قابل توجه جمیع فک و فامیلها;)" نوبت ما هم می رسد;)

نقل قول:

نوشته اصلی توسط bigbang (پست 261460)
ماشاالله رزیتا خانوم پسرتون هر روز خوشگلتر میشه . انشاءالله شیرینی عروسیش رو بخوریم خدا براتون حفظش کنه . سلام ما رو هم به پویان کوچولو برسونید :)


ممنونم محمد جان، پویان هم سلام می رسونه
انشااله به زودی جشن تولد خواهرزاده گلتونو همینجا برپا کنیم :53:
آریانا هم بیاد از اون حرکات موزونش برامون انجام بده
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261504)
خاله رزی میگم این پسمر خوشل موشلتونو زن نمیدین!قصد ازدواج نداره؟ :rolleyes::65::d



صبا جون خدای نکرده از جونت سیر شدی خاله؟!!!!!!!!
نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 261551)
خاله رزیتا باور کن دلم واسه عزیزانی مثل خودت تنگ میشه

مینا جون عزیزی، برات آرزوی موفقیت دارم گلم:53:


نقل قول:

نوشته اصلی توسط GolBarg (پست 261551)

خاله یه چیز بگممم
موقعی که پویان رو دعوا میکنی عکسش میگیری:d

تو این عکس، پویان با خواهرش سر دوربین عکاسی درگیر بودن:21: قهر بودنش تابلوئه، البته جیگر مامان کلی هم اشک ریخته_:2:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 261591)

سلام بر خواهر رزیتا ....:53:
خدا بد نده .برای خواهر زاده تون اتفاقی افتاده ؟ ببخشید من بی اطلاع بودم احوال نگرفتم .ایشاالله که خواهر زادتون هر چی زودتر خوب بشه .
خدا پویان رو هم براتون حفظ کنه الهی .


سلام خواهر جان....:53:

تسلیت میگم خداوند مادر جاریتونو رحمت کنه، ببخشید بابت تأخیر

ممنون افسانه جان، خداروشکر جراحیش موفقیت آمیز بوده


نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 261591)

آقا مهدی همیشه به مسافرت ......
مگه قرار نشد شما به جای دوستان حاضری بزنید ؟
پس چی شد ؟


بدون وسیله:21: به اطلاع میرساند
زین پس هیشکی حق ندارد به جای دیگری حاضری بزند;)
البته با اصل گواهینامه رانندگی;) حق چاپ :24: محفوظ است

چی چیرو آقا مهدی حاضری بزنه افسانه جون؟
اسم خود آقا مهدی آمادس که بره پشت شیشه





Saba_Baran90 05-07-2012 06:37 PM

سلااااااااااااااااااام به همه
خاله رزی بلاچی؟:)
پسربه این خوبی ؟ (وای وای وای!منو نیگا هنوز نه به داره نه به باره چه آتیشی می سوزونم این وسط!:d:d:d)
نقل قول:

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj (پست 261591)
الهـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــی صبـــــــــــا . خیلی با مزه نوشتی .
خیلی هم خوشحال شدیم حاضری زدی .:53:

سلاااااااااااااااااااام خاله افسانه!:cool:
مرسی خاله جون :53::53::53::53:
خودمم خوشحال شدم حاضری زدم!:d

فقط میگم کــــــــــــــــــــــه ................
چیزه...............
آخه.................
یادتونه که؟
بگم یعنی؟

.
.
.
.
.
.
.
.
باشه بازم میگم!
می دونم برای شما سخته که من دوستون ندارم و دلم براتون تنگ نمیشه چون شما دوسم دارین و دلتون برام تنگ میشه، اما کاریش نمیشه کرد!:d
از دست من همین بر میاد که همه رو هر روز خوشحال کنم!:d
خواستم مرام بذارم نگم، نشد!:d
(پسردایی اینم جدید بود!:cool::d)

hossein 05-07-2012 08:55 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 261593)





سلام حسین جان
میگم از قرار پیداست عینک ریبنو واسه هاژی آوردی دیگه که صداش در نمیاد!:rolleyes:






سلام خاله رزیتا ، دو سال من میرفتم آبادان و میومدم هاژی خودش رو کشت عینک ریبن هم
نصیبش نشد . البته شیراز اصلش راحتتر گیر میاد که بخره ، آخه ریبن آبادان هم لاف شـــــــــــــــــــــده :d

ترنم 05-07-2012 10:23 PM

حالـا که رفتـــه ای ، بهانه ی خوبی است...
«شــب، سکـــوت، کــویر»
فقــط صدای این هــق هــق را کم کنــــــید..

رزیتا 05-08-2012 03:13 AM

بازم سلام

یهویی نیمه شبی یاد فرگل عزیز افتادم
چندباره میخوام بپرسم کسی ازش خبر داره یا نه، همش یادم میره
انشااله هرجا که هست شاد و سلامت باشه

شکوفه جان کم پیدایی خواهر!!

مهبا جان که خوشبختانه اومد و سرزد خیالمون راحت شد

غزل و آریانا هم که طبق معمول یا در سفر و یا کنار دریا هستند انشااله سلامت باشند

یه دوست عزیزی هم داشتیم به نام سالومه، خیلی وقته نیستش
کسی ازش خبر داره؟

SOHRAB_HAZHII 05-08-2012 07:49 AM

سلام بر همگی براتون آرزوی موفقییت دارم

وقتی میام میبینم کسی نیست دیگه حوصله ی

پست زدن هم ندارم

shokofe 05-08-2012 08:00 AM

سلام بر همه دوستان عزیزم
خوب و خوش و سلامت باشین ایشالا
ی مدت ی ذره نوشتنم نمیاد ولی این حالتا خوشبختانه گذراست
و این که درگیر امتحانای پارسا هم هستم ولی هستم و هر روز پست ها رو میخونم

رزی جان من از سالومه خبر دارم تو مسنجرم هست خوشبختانه حالش خوبه همین هم بسیار منو خوشحال کرد که فهمیدم خوبه
ولی میگفت بخاطر شوهرش دیگه نمیاد البته حدود 2ماه پیش باهاش چت کردم

مهبا جون خوشحالم که اومدی خدا رو شکر که به خیر گذشت بیشتر مراقب خودت باش

افسانه عزیز بهت تسلیت میگم غم آخرتون باشه

میبینم که مینا هم اومده ایشالا تو درس و کار و زندگی موفق باشی

مهدی میبینم که همچنان پست های خوب و طولانی میزنه خدا قوت

همه دوستان عزیز هم ایشالا خوب باشن اسم نمیبرم تا کسی از قلم نیفته
به همه ی تازه واردین هم خوش آمد میگم ایشالا اوقات خوبی در پی سی داشته باشین
امیدوارم بچه هایی هم که نیستن سرشون به چیز های خوب گرم باشه و گرفتاری نداشته باشن

مثل همیشه دوستون دارم:53:


گمشده.. 05-08-2012 08:16 AM

:53:دوستان خوبم.گاهی وقتا تنهایی کلا فه ام میکنه تا جایی که تا بلایی سر خودم یا وسایل خونه نیارم اروم نمیشم بعضی وقتا میرم پیش مادر بزرگ وپدر بزرگم که توی یکی از روستاهای زیبا وبسیار خوش اب هوا کرمانشاه ولی بازم کلا فه ام بعضی از شبها اونقدر تو خیابون ها رانندگی میکنم از حرص دلم ماشینو به درخت جدول .... میکوبم ولی باز اروم نمیشم چند بار کار خودم به بیمارستان وکار ماشین به اوراقی.فکر نکنید دیوانه ام نه به خدا ...
چی کار کنم؟
ببخشید .چون کلوب درد دل بود درد دلم گرفت

SOHRAB_HAZHII 05-08-2012 08:28 AM

گمشده جون به نظر خودت کار خوبی کردی ماشین و خودت رو

داغون کردی به نظر من هر وقت که کلافه شدی اصلا سوار ماشین نشو

از خونه بزن بیرون پیاده تا هرجا که تونستی برو با قدم زدن هم آروم میشی

هم ضرر نداره بخاطر ریش سفید منم که شده یکبار امتحان کن ببین

چی میبینی :d

اگر هم بتونی تو لحظات ناراحتی راحت با یه دوست درد دل کنی خیلی

آروم میشی :cool:

گمشده.. 05-08-2012 08:34 AM

کار خوبی که نه.. ولی پیاده بیرون رفتن رو امتحان کردم اونقدری رفتم که متاسفانه توی کوچه پس کوچه های تهران گم شدم ودرد سر ساز شد برام
متاسفانه تا حالا نتونستم با کسی ارتباط خوبی برقرار کنم اخلاقم یه خورده بده حتی دختر عمو ودختر های اقوامم از خودم دور کردم....شدم این یه جغد

mohammad.90 05-08-2012 09:01 AM

سلام سلام سلام به رفقا

امدم نبودید رفتم بیایید تا بیایم:24:

کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (1 عضو و 0 مهمان) mohammad.90

Saba_Baran90 05-08-2012 10:04 AM

گمشده عزیز فکر کنم این حرفمو همه تأیید کنن که تنهایی کلا اساس خیلی از تصمیم های اشتباه آدمه
خیلی وقت ها مثل امضای حسین، آدم هرکاری میکنه که فقط تنها نباشه
چون تو تنهاییه که همش به خودت میگی آخه چرا من؟
تو تنهاییه که بقیه خوشبخت تر به نظر میان!
تو تنهاییه که فکر میکنی فقط تو مشکل داری و بقیه نه و این از یه فکر به یه باور تبدیل میشه
مواظب خودت باش
اصلا چرا اینقدر تنهایی تو؟
تنهایی باعث میشه آدم حس کنه اونقدر که باید ارزش تنها نبودن نداره که تنهاس!
باعث میشه فکر کنه که فقط خودشه و خودش و اونوقته که اصلا حوصله بقیه مردم هم نداره به همون خاطر که گفتم : حس میکنه بقیه این مشکلاتو ندارن
بعد هم اگه از سر تنهایی اشتباهی بکنه تو اون اشتباه خورد میشه چون می دونه کسی نمی فهمه!
از طرفی برای اشتباه خودش دلیل داره از طرفی هم نمی تونه هیچکی رو با اون دلیل ها قانع کنه
و این خودش باعث میشه بدتر حس کنه کاراش واقعا اشتباهن که هیچکی مهر تأیید به کاراش نمی زنه
تنهایی بد خوره ایه!
اما همه توضیح هایی که دادم تازه باعث میشه آدم تنهایی رو به بودن با آدم هایی که با بودنشون به تنهاییش دامن می زنن ترجیح بده!
از ته دل برات آرزو می کنم کسی بیاد تو زندگیت که بودنش نه تنها تنهاترت نکنه، بلکه باعث شه آروم شی!:53:

bigbang 05-08-2012 03:10 PM

سلام بر دوستان خوب و عزیز
امیدوارم شاد و سرحال باشید
ببخشید من دیر دیر میام ، یه مقداری حالم گرفته به خاطر دانشگاه که اون هم حل میشه انشاءالله ، به زودی حضورمون بیشتر خواهد شد !
نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 261646)
بازم سلام

یهویی نیمه شبی یاد فرگل عزیز افتادم

چندباره میخوام بپرسم کسی ازش خبر داره یا نه، همش یادم میره
انشااله هرجا که هست شاد و سلامت باشه

شکوفه جان کم پیدایی خواهر!!


مهبا جان که خوشبختانه اومد و سرزد خیالمون راحت شد


غزل و آریانا هم که طبق معمول یا در سفر و یا کنار دریا هستند انشااله سلامت باشند


یه دوست عزیزی هم داشتیم به نام سالومه، خیلی وقته نیستش

کسی ازش خبر داره؟


رزیتا خانوم به نکته خوبی اشاره کردید فرگل خانوم و غزل خانوم مدتی هست که به فروم نیومدن من هم براشون آرزوی سلامتی میکنم
دلم هم برای آریانای عزیز تنگ شده

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261667)
گمشده عزیز فکر کنم این حرفمو همه تأیید کنن که تنهایی کلا اساس خیلی از تصمیم های اشتباه آدمه
خیلی وقت ها مثل امضای حسین، آدم هرکاری میکنه که فقط تنها نباشه
چون تو تنهاییه که همش به خودت میگی آخه چرا من؟
تو تنهاییه که بقیه خوشبخت تر به نظر میان!
تو تنهاییه که فکر میکنی فقط تو مشکل داری و بقیه نه و این از یه فکر به یه باور تبدیل میشه
مواظب خودت باش
اصلا چرا اینقدر تنهایی تو؟
تنهایی باعث میشه آدم حس کنه اونقدر که باید ارزش تنها نبودن نداره که تنهاس!
باعث میشه فکر کنه که فقط خودشه و خودش و اونوقته که اصلا حوصله بقیه مردم هم نداره به همون خاطر که گفتم : حس میکنه بقیه این مشکلاتو ندارن
بعد هم اگه از سر تنهایی اشتباهی بکنه تو اون اشتباه خورد میشه چون می دونه کسی نمی فهمه!
از طرفی برای اشتباه خودش دلیل داره از طرفی هم نمی تونه هیچکی رو با اون دلیل ها قانع کنه
و این خودش باعث میشه بدتر حس کنه کاراش واقعا اشتباهن که هیچکی مهر تأیید به کاراش نمی زنه
تنهایی بد خوره ایه!
اما همه توضیح هایی که دادم تازه باعث میشه آدم تنهایی رو به بودن با آدم هایی که با بودنشون به تنهاییش دامن می زنن ترجیح بده!
از ته دل برات آرزو می کنم کسی بیاد تو زندگیت که بودنش نه تنها تنهاترت نکنه، بلکه باعث شه آروم شی!:53:



توضیح بسیار دقیق و نکته سنجانه ای بود !
ایول ! من از جواب های دقیق حمایت میکنم .
دقیقاً هر وقت تنهایی رو تجربه میکنم میشه گفت 80 ، 90 درصد همین احساسات رو دارم !

نقل قول:

نوشته اصلی توسط گمشده.. (پست 261655)

کار خوبی که نه.. ولی پیاده بیرون رفتن رو امتحان کردم اونقدری رفتم که متاسفانه توی کوچه پس کوچه های تهران گم شدم ودرد سر ساز شد برام
متاسفانه تا حالا نتونستم با کسی ارتباط خوبی برقرار کنم اخلاقم یه خورده بده حتی دختر عمو ودختر های اقوامم از خودم دور کردم....شدم این یه جغد



خانوم گمشده من دقیقاً مثل شما وقتی تنها شده بودم یه روز واقعاً اینقدر پیاده رفتم که نزدیک بود از کمر درد دیوانه بشم !
حقیقتش این مشکلی که شما دارید متاسفانه راه حل سریع نداره
گذر زمان خودش بسیاری از مسائل رو حل میکنه
به این فکر نکنید که شما سالهای بسیاری رو پیش رو دارید که باید بگذرونید و زندگی کنید و حالا مثلاً آینده تون چی میشه و گذشته تون چی بوده
هر کاری که دوست دارید انجام بدید ! از لحظه ، لحظه فرصتی که به شما داده شده استفاده کنید ، کتاب بخونید ، فیلم ببنید
موسیقی گوش بدید و کلاً در زمان حال و در لحظه زندگی کنید
سعی کنید به هیچ چیز نه نگید !
هر کاری که از دستتون بر میاد انجام بدید اگر شاغل هستید با دانشجو کار و درس رو مهمترین دل مشغولی خودتون بکنید ! ممکنه اخلاق شما بد نباشه چرا اینطور فکر میکنید ؟
هیچوقت به خودتون تلقین نکنید من آدم خوش اخلاقی نیستم
من اخلاقم خوب نیست و این جملات رو اصلاً به کار نبرید
شما خیلی هم خوب هستید ولی هنوز توانایی های خودتون رو پیدا نکردید
"در نا امیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید هست "
خوشبختی و رضایت خاطر دست خداست نه مخلوقات خدا
مطمئن باشید هر مشکلی که باشه هر مسئله ای که باشه هر چیزی که باشه بزرگتر از خدا نیست .. و بعد از هر فرودی ، فرازی هست
زندگی پستی و بلندی زیاد داره گاهی اوقات این فرود های ما خیلی زیاد میشه اگر اینطور بود بدونید که فراز بزرگی در انتظارتون هست
دنیا دار مکافات نیست ، مثل یک کفه ترازو هست هر وقت مشکلی یا رنجی باشه طرف دیگه کفه چیزی هست که اون مشکل رو حل میکنه
اگرناراحتی باشه خوشحالی هم هست
این تعادل گاهی اوقات بهم میخوره ، یعنی زندگی گاهی اوقات بیش از حد به کاممون میشه طوری که حتی خودمون هم باورمون نمیشه
و گاهی اوقات برعکس ناراحتی میخواد جان ما رو دربیاره
ولی این ترازو یه روزی به تعادل میرسه و اون موقع هست که انسان به آرامش واقعی میرسه ، هیچوقت فکر نکنید برای انجام هر کاری دیر شده
هیچوقت فکر نکنید موفق نمیشید
اصلاً موفقیت و شکست دست شما نیست که بخواید قضاوت کنید

کلافه شدید ؟ باور کنید ما هم گاهی اوقات این احساس رو داریم و واقعاً نمیدونیم باید چییکار کنیم ! ولی هیچوقت امیدتون رو از دست ندید
به چیزهای خوب فکر کنید ، برید بازار ، خانوم ها بازار زیاد دوست دارند
نمیدونم خلاصه میخواستم فقط یه چیزی بگم که ممکنه کمکی بکنه در هر صورت من خانوم نیستم که بتونم کاملاً احساسات شما رو درک کنم
امیدوارم حرفهای من مفید بوده باشند !

----------------------------------------------------------------------------------------

و در ادامه همه اونهایی که به من میگن دایی مرسی از بابت این که این همه به من میگید دایی ! :d خلاصه من خودم میدونستم مهربون هستم حالا که دایی میشم دیگه آخر مهربونی و مرام این داستانا هستیم دیگه چیکار کنیم ! بعضی تو خونشون هست دایی شدن ما هم از همون بعضیها هستیم ! و این که صبا خانوم مرسی شما خیلی لطف دارید ! اینقدر از ما تعریف نکنید باد میکنیم میترکیم ! :d
--------------------------------------------------------------------------------
خلاصه پستهای مهدی جان رو که میبینم ما هم گاهی اوقات جوگیر میشیم نقل قول بگیریم بعد که میریم انجام بدیم حسش نمیاد ، مهدی جان مرسی بابت پستهای زیبات :53:

Saba_Baran90 05-08-2012 03:16 PM

راستی جدی جدی تا حالا دقت کردین که چقدر بده وقتی آدم متوجه نمیشه دیگران بالاخره ازش چی می خوان؟
وقتی بهت میگن از این طرف نرو، اشتباهه! تو راهتو کج می کنی از اون طرف میری، بهت میگن، از اون طرف چرا رفتی؟ کی گفت؟ اشتباهه بابا! توچرا نمیفهمی!
الآن من اونطوری ام!
هرکاری میکنم آخرسر معلوم میشه اشتباه بوده!
واقعا دیگه نمی دونم چی درسته!
از یه طرف میگن بداخلاقی، از یه طرف منم سعی میکنم نرم و آروم برخورد کنم یا مثلا اگه اشتباهی کردم هرچندبار که شده معذرت بخوام تا درسته شه، میگن این چه رفتاری بود؟ چرا اینقدر اهمیت میدی؟
بابا بخدا دیگه نمی دونم چی درسته!
اما یه چیزو خوب می دونم : حوصله هیچی رو ندارم!
یا من عقلم ناقصه که از قرار معلوم هست، یا دیگران معیارهاشون شل کن سفت کنه!
بعد وقتی کسایی عینا اینطور باشن که نظرشون برا آدم مهمه، تکلیف معلومه!
مث الآن من آدم آرزو میکنه که کاش اصلا وجود نداشت!
میگن "اهمیت نمیدی! بداخلاقی! "
اهمیت میدی میگن به توچه! چرا خودتو کوچیک می کنی!
یکی به من بگه چکار کنم!
**************************************
دایی ممد پستتو بعد از پست خودم دیدم!
داشتیم همزمان پست می زدیم!
تنهایی افتضاحه، اما همونطور که گفتی نه فقط تو تنهایی، کلا همیشه همیشه بهتره آدم یادش باشه هرچی که هست ازخدا بزرگتر نیست!
بالاخره یکی اون بالاست که جای حق نشسته و دوسمون داره و دوسش داریم!
گمشده خانوم من وقتی دلم میگیره و کسی حواسش نیست، باخدا بلند بلند (عین حرفیدن عادی) انگلیسی حرف می زنم
قشنگ بهش میگم چه احساسی دارم
اونم مطمئنم گوش میده چون درسته صدایی از تو هوا یهویی نمیاد جوابمو بده، اما یه چیزی تو دلم حس میکنم که جواب حرفامه!
خدا جوابشو رک و روراست به آدم نمیگه
میذاره حسش کنی!
هروقت خیلی محکم خواستی درباره چیزی نحرفی و برای خودت نگهش داری (که آدم تو تنهایی خیلی اینطوری احساسی داره) یه لحظه فقط و فقط و فقط به خدا بفکر! بغضت میگیره!
انگار که یکی هست که جلو اون دیگه نمی تونی تظاهر کنی همه چی روبراهه!
مثل وقتی یکی که خیلی دوست داره دستتاتومیگیره و بهت میگه "می دونم حالت بده! اما تقصیر تو نیست"!
کسی اینو بهت میگه که حرفشو باور داری!
تو میگی نه چیزیم نیست! بعد همون طرف دستتاتو محکم تر میگیره و مهربون تر و باورپذیر تر از دفعه قبل میگه می دونم همه چی روبراه نیست! باهام حرف بزن! می تونم کمکت کنم!
اونوقته که دیگه می دونی تظاهر کردن به اینکه همه چی روبراهه کافی نیست! چشمات گرم میشه و دلت میلرزه! یهویی اشکت درمیاد و شروع میکنی به حرف زدن!
گریه می کنی و حرف می زنی!
هرچقدر که طول بکشه مهم نیست!
طرفت با همون اشتیاق و اهمیت و علاقه و محبت و گرمی گوش میده!
بعدش که حرفاتو می زنی، بهت میگه :" خُــــــــــب! نترس! اینایی که گفتی اونقدا هم بد نیست! میشه یه کاریش کرد! تو فقط بخواه! من شروع میکنم!"
و بعدش دیگه آرومی!
.
.
.
.
.
.
.
خدا همیشه همینطوره!:53:{پپوله}

bigbang 05-08-2012 03:37 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261696)
راستی جدی جدی تا حالا دقت کردین که چقدر بده وقتی آدم متوجه نمیشه دیگران بالاخره ازش چی می خوان؟
وقتی بهت میگن از این طرف نرو، اشتباهه! تو راهتو کج می کنی از اون طرف میری، بهت میگن، از اون طرف چرا رفتی؟ کی گفت؟ اشتباهه بابا! توچرا نمیفهمی!
الآن من اونطوری ام!
هرکاری میکنم آخرسر معلوم میشه اشتباه بوده!
واقعا دیگه نمی دونم چی درسته!
از یه طرف میگن بداخلاقی، از یه طرف منم سعی میکنم نرم و آروم برخورد کنم یا مثلا اگه اشتباهی کردم هرچندبار که شده معذرت بخوام تا درسته شه، میگن این چه رفتاری بود؟ چرا اینقدر اهمیت میدی؟
بابا بخدا دیگه نمی دونم چی درسته!
اما یه چیزو خوب می دونم : حوصله هیچی رو ندارم!
یا من عقلم ناقصه که از قرار معلوم هست، یا دیگران معیارهاشون شل کن سفت کنه!
بعد وقتی کسایی عینا اینطور باشن که نظرشون برا آدم مهمه، تکلیف معلومه!
مث الآن من آدم آرزو میکنه که کاش اصلا وجود نداشت!
میگن "اهمیت نمیدی! بداخلاقی! "
اهمیت میدی میگن به توچه! چرا خودتو کوچیک می کنی!
یکی به من بگه چکار کنم!


سلام بر صبا خانوم .
انشاءالله که سالم و سلامت باشید
صبا خانوم
هر کار دوست داری انجام بده !
اگر حرف پدر و مادر باشه که احترام پدر و مادر واجب هست
ولی هر کسی غیر از پدر و مادر شما بود
اصلاً اهمیت ندید ! شما مجبور نیستید خودتون رو با معیارهای دیگران وفق بدین ، یک سری کلیات هست که آدم تو هر جمع اجتماعی رعایت میکنه

حالا این که میرید تو یک جمعی
و داستان به این شکل هست
و واقعاً آدم نمیدونه باید چطور رفتار کنه همون رفتاری رو بکنید که دوست دارید
به بقیه (به استثناء پدر و مادر ) مربوط نیست که حالا شما چطوری صحبت میکنید یا رفتار میکنید
نظر دیگران برای خودشون محترمه این شما هستید که شخصیت مستقل خودتون رو دارید ، این شما هستید که باید یک عمر با خودتون زندگی کنید
کسی دیگه ای به جای شما زندگی نمیکنه ! پس اونطوری زندگی کنید که خودتون میخواید و اونطوری رفتار کنید که خودتون دوست دارید
حتی اگر در این حالت آدم منزوی هم بشه بهتر از این هست که با معیارهای دیگران زندگی کنه ! در این شرایط هست که دیگران یاد میگیرن که چطور با رفتار و گفتار شما کنار بیان ! و شما رو اونطوری که هستی بپذیرن .
اگر نپذیرفتن مشکل خودشون هست نه شما !
آدم تا یک مرزی میتونه خودش رو با محیط وفق بده ، اگر این وفق دادن به قیمت از دست دادن استقلال شخصیت آدم تموم بشه اصلاً ارزششو نداره !
همونطوری که دوست دارید رفتار کنید
البته این نظر من بود !

safoora s 05-08-2012 05:59 PM

سلام صبا جون
به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی
چون منم دقیقا دو سه روزه مثل تو شدم،هرکاری میکنم،آخرش به این نتیجه میرسم که اشتباه بوده
آخرش جای اینکه طلبکار باشم،تازه بدهکارم میشم،چی بگم والا،خدا خودش کمک کنه

مهدی 05-08-2012 07:09 PM

سلام به همه دوستان عزیز
خوبید
خوشید

حس نقل قول نبود :d

خوشحالم به زیبایی آنچه را که احساس میکنید مفیده و تجربه کردید می نوسید و این بسی زیادتر از زیاد عالیست

دخترعمه کمی مراعات سن ما رو هم بکنبد :d یک درجه این فونت رو بزرگتر کنی من مجبور نمیشم چشامو بچسبونم به مونیتور :d:d

میگم یکی بود نارنجی پوش بود ( نه مدیر خارجکی ها رو نمیگم) لب تاپ داره :d آره همونو میگم اسمشو بزنیم پشت شیشه :21:


ترنم 05-08-2012 08:44 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط مهدی (پست 261718)

میگم یکی بود نارنجی پوش بود ( نه مدیر خارجکی ها رو نمیگم) لب تاپ داره :d آره همونو میگم اسمشو بزنیم پشت شیشه :21:



پس این بانوی لب تاب دار کجاس تا هم بزنم بشش هم اسمشو بزنم پشت شیشه:d

رزیتا 05-08-2012 08:47 PM

من خدا را دارم..

کوله باری بر دوش..
سفری می باید..

سفری تا ته تنهایی محض..!
هر کجا لرزیدی..

از سفر ترسیدی..
فقط آهسته بگو..

من خدا را دارم..!

shokofe 05-08-2012 10:13 PM


سلام
اینم تقدیم به همه اونایی که فکر میکنن تنهان
دوستووووون دارم:53:

خــــــــــدایا
خواستم بگویم تــنهایم
اما...
نـــــــــــگاه خندانت، مرا شــرمگین کرد
چه کسی بـــــــــــــــهتر از تو ..


گمشده.. 05-08-2012 11:38 PM

سلام .ممنون از محبت همتون سعی میکنم به حرفهای خوبتون جامعه عمل بپوشونم. صبا جان اونی که برام ارزو میکنی اومد ولی عمرشو داد به شما دایی جان از لطف شما و دوستان دیگه هم سپاسگذارم

ترنم 05-09-2012 02:23 AM

ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﻦ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﺎهی
ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻧﻪ،
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﻦ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻮﺍﺳﺖ!!
ﺳﺎﮐﺖ ﺍﻣﺎ،
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺗﻮ

گمشده.. 05-09-2012 06:11 AM


خدا جونم ازت متشکرم به خاطر همه دوستای جدیدی که بهم دادی همشون خیلی مهربونن من خیلی دوستشون دارم خدا جونم این دوستای خوب ازم نگیر

دوست دارم خدا جونم بازم ازت ممنونم منو از تنهایی در آوردی

Afsaneh_roj 05-09-2012 03:34 PM

...
 

سلام و عصر بخیر بر دوستان :53:
نقل قول:

نوشته اصلی توسط رزیتا (پست 261593)
سلام به همه خوبان:53::)

سردردم کم شده ولی از بین نرفته_:2: "شاید تومور مموری "فلش مموری نه ها:21:" داشته باشم;)


سلام خواهر جان....:53:

تسلیت میگم خداوند مادر جاریتونو رحمت کنه، ببخشید بابت تأخیر

ممنون افسانه جان، خداروشکر جراحیش موفقیت آمیز بوده




بدون وسیله:21: به اطلاع میرساند
زین پس هیشکی حق ندارد به جای دیگری حاضری بزند;)
البته با اصل گواهینامه رانندگی;) حق چاپ :24: محفوظ است

چی چیرو آقا مهدی حاضری بزنه افسانه جون؟
اسم خود آقا مهدی آمادس که بره پشت شیشه





خواهر رزیتا .خدا نکنه . فکرر کنم سر درد از فکرو خیال باشه ..
انشاالله بهتر میشی خواهر :53:
خدارو شکر که حال و وضعیت خواهر زادتون بهتره .

خدا رحمت کنه تمامی رفتگان رو ......

گفتم شاید بشه با پارتی بازی حاضری بزنیم ...
خب عصبانی نشو چرا میزنی ..
اصلا نخواستیم :d

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90 (پست 261604)
سلاااااااااااااااااااام خاله افسانه!:cool:
مرسی خاله جون :53::53::53::53:
خودمم خوشحال شدم حاضری زدم!:d

فقط میگم کــــــــــــــــــــــه ................
چیزه...............
آخه.................
یادتونه که؟
بگم یعنی؟

.
.
.
.
.
.
.
.
باشه بازم میگم!
می دونم برای شما سخته که من دوستون ندارم و دلم براتون تنگ نمیشه چون شما دوسم دارین و دلتون برام تنگ میشه، اما کاریش نمیشه کرد!:d
از دست من همین بر میاد که همه رو هر روز خوشحال کنم!:d
خواستم مرام بذارم نگم، نشد!:d
(پسردایی اینم جدید بود!:cool::d)

من هم خوش حال می شم حاضری بزنی .
خوشحالم که بهتری :)
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shokofe (پست 261651)
سلام بر همه دوستان عزیزم
خوب و خوش و سلامت باشین ایشالا
ی مدت ی ذره نوشتنم نمیاد ولی این حالتا خوشبختانه گذراست
و این که درگیر امتحانای پارسا هم هستم ولی هستم و هر روز پست ها رو میخونم


افسانه عزیز بهت تسلیت میگم غم آخرتون باشه

مثل همیشه دوستون دارم:53:


سلام بر شکوفه بانو :53:
ممنون خدا رحمت کنه همه ی رفتگان رو ممنون
این درس و مدرسه ه برای ما مشغله ی فکری شده به خدا :rolleyes:
ایشاالله نتیجه ی خوب ببینه پارسا جون {پپوله}

نقل قول:

نوشته اصلی توسط گمشده.. (پست 261653)
:53:دوستان خوبم.گاهی وقتا تنهایی کلا فه ام میکنه تا جایی که تا بلایی سر خودم یا وسایل خونه نیارم اروم نمیشم بعضی وقتا میرم پیش مادر بزرگ وپدر بزرگم که توی یکی از روستاهای زیبا وبسیار خوش اب هوا کرمانشاه ولی بازم کلا فه ام بعضی از شبها اونقدر تو خیابون ها رانندگی میکنم از حرص دلم ماشینو به درخت جدول .... میکوبم ولی باز اروم نمیشم چند بار کار خودم به بیمارستان وکار ماشین به اوراقی.فکر نکنید دیوانه ام نه به خدا ...
چی کار کنم؟
ببخشید .چون کلوب درد دل بود درد دلم گرفت

گمشده جان خوبه گاهی وقتا تنهایی ...
من جای شما بودم از لحظات تنهاییم بهترین استفاده رو میبردم ..
چیکار به ماشین بدبخت داری .
بیشتر به فکر سلامتی خودت باش .



اکنون ساعت 02:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)