از شه چو دید او مژدهای آورد در حین سجدهای
تبریز را از وعدهای کارزد به این هر دو سرا |
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید |
چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود فرشته و این باده از کجا آورد |
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال |
محمد از شکوه وحی می لرزید در آن ساعت محمد بود و شهر مکه و وحی خداوندی پس از آن شب جهان داند که در گفتار پیغمبر سخن از عشق حق بود و حدیث آرزومندی |
ای نام تو بهترین سر اغاز بی نام تو نامه کی کنم باز ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم |
من جوادم ، که دلم غربت مولاست دراو
داغ نامردی کوفه ست که برپاست در او تیغ در دست، به امّید تقاص آمده ام کوفیان، جان علی بهر قصاص امده ام |
لحظه ها در نظر پیر و جوان می گذرد
دل بر این خاک نبندیم زمان می گذرد عمر سرمایه خوبی است به بادش ندهیم آن که سرمایه ندارد نگران می گذرد |
به خوان اشک چشم و خون دل عمريست مهمانم
کجا تا گويدم برچين و تا کي گويدم برخيز که من سلطان عشق و شهريار شعر ايرانم فلک گو با من اين نامردي و نامردمي بس کن |
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشه ات به دو دست دعا نگه دارد |
اکنون ساعت 06:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)