|
|
behnam5555 |
08-27-2011 09:17 AM |
واقعیت
پرسیدم: بار الهی چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا میدارد؟
پاسخ آمد: اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر میبرید و دوران پس از آن را نیز در حسرت بازگشت به كودكی میگذرانید.
اینكه شما سلامتی خود را فدای مالاندوزی میكنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی مینمایید.
اینكه شما به قدری نگران آیندهاید كه حال را فراموش میكنید، در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را.
این كه شما طوری زندگی میكنید كه گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر میگیرد كه گویی هرگز زنده نبودهاید.
سكوت كردم و اندیشیدم،
در خانه چنین گشوده، چه میطلبیدم؟ بلی، آموختن ...
پرسیدم: چه بیاموزم؟
پاسخ آمد:
بیاموزید كه مجروح كردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمیكشد ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است.
بیاموزید كه هرگز نمیتوانید كسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد، زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آینهای از كردار و اخلاق خود شماست.
بیاموزید كه هرگز خود را با دیگران مقایسه نكیند، از آنجایی كه هر یك از شما به تنهایی و بر حسب شایستگیهای خود مورد قضاوت و داوری ما قرار میگیرد.
بیاموزید كه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعفها و نقصانهای شما آشنایند ولیکن شما را همانگونه كه هستید و دوست دارند.
بیاموزید كه داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمیدهد، بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست.
بیاموزید كه دیگران را در برابر خطا و بیمهری كه نسبت به شما روا میدارند مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل را با ممارست در خود تقویت نمایید.
بیاموزید كه دو نفر میتوانند به چیزی یكسان نگاه كنند ولی برداشت آن دو هیچگاه یكسان نخواهد بود.
بیاموزید كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نكنید، بلکه تنها هنگامی كه مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشید.
بیاموزید كه توانگر كسی نیست كه بیشتر دارد بلكه آنكه خواستههای كمتری دارد از همه توانگرتر است.
به خاطر داشته باشید كه مردم گفتههای شما را فراموش میكنند و همین مردم اعمال شما را نیز از یاد خواهند برد ولی، هرگز احساس شما نسبت به خویش را از خاطر نخواهند زدود.
|
behnam5555 |
08-27-2011 09:20 AM |
شرط بندی جالب
یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد. سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند. و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت. قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد.
پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد. مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند. تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی داستان این پول زیاد چیست؟ آیا به تازگی به شما ارث رسیده است. زن در پاسخ گفت خیر، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که شرط بندی است، پس انداز کرده ام. پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که فردا شما شرت قرمز مي پوشيد!
مدیر عامل با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول.. زن پاسخ داد 20 هزار دلار و اگر موافق هستید، من فردا ساعت 10 صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است. مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت 10 صبح برنامه ای برایش نگذارد.
روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت.
پیرزن بسیار محترمانه از مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان شلوار خود را پايين بكشد.
مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد. بله، شرت مدير عامل سبز راه راه بود..
وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد. مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید، با تعجب از پیرزن علت را جویا شد.
پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما شلوار خود را پايين بكشد!
|
behnam5555 |
08-27-2011 12:41 PM |
|
behnam5555 |
08-27-2011 12:41 PM |
|
behnam5555 |
08-27-2011 12:42 PM |
|
behnam5555 |
08-28-2011 09:22 AM |
تاریخچه ی فرانسه
سرزمین گُل از نظر رومیان منطقه وسیعی بود؛ که علاوه بر فرانسه امروزی، بلژیک، سوئیس و ساحل غربی رود راین را در بر می گرفت. گُلها از تبار سلتی بودند. رومیها در سال ۱۲۵ پیش از میلاد مسیح، وارد سرزمین گُل شده و به مرور آن را تصرف کردند.
سدههای میانه
در سال ۴۸۶ پس از میلاد، کلوویس رهبر فرانکها با شکست فرماندار رومی گل، کنترل اوضاع آن سرزمین را در دست گرفت. بین سدههای پنجم تا نهم میلادی، سلسلههای سلطنتی مروونژیان و کارولنژیان بر سرزمین گل حکومت کردند.
در سده نهم میلادی با تضعیف حکومت مرکزی، وضعیت ملوک الطوایفی بر فرانسه حاکم شد. قدرت گیری مجدد پادشاهان در سده دهم صورت گرفت و رونق اقتصادی و پیشرفت علمی و فرهنگی از سده سیزدهم به بعد ایجاد شد.
طی سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۴۵۳، جنگهای معروف به جنگهای صدساله بین انگلیسیها و فرانسویها روی داد. زمینه اصلی جنگ، اختلاف بر سر مالکیت سواحل دریای مانش بود که از سده یازدهم بروز کرده بود؛ اما جرقه شروع رسمی نبرد، ادعای ادوارد سوم پادشاه وقت انگلستان، مبنی بر تملک بر فرانسه بود.
در جنگ دریایی سال ۱۳۴۰، فرانسه به سختی شکست خورد. در سال ۱۳۴۶، بار دیگر فرانسویان در ناحیه کرسی شکست خوردند و سال بعد بندر کاله به دست انگلستان افتاد. در جنگی که طی سال ۱۳۵۶، در ناحیه پواتیه رخ داد، ژان دوم پادشاه فرانسه، مغلوب و اسیر شد.
دوره اول جنگها، در حالی در سال ۱۳۶۰ پایان یافت که فرانسویها شکست خورده، و به موجب پیمان بریتانی، مناطق زیادی از فرانسه در اختیار انگلیسیها قرار گرفته بود. پیمان مذکور، ناحیه کاله و نواحی غربی و جنوب غربی فرانسه را به انگلستان واگذارد.
در دوره دوم فرانسویها با فداکاریهای ژاندارک و کمکهای دوک بورگونی پیروز شدند؛ و بیش تر سرزمین هایی را که در دوره اول از دست داده بودند، بازپس گرفتند. جنگهای صد ساله همچنین باعث رشد هویت ملی و تقویت حس وطن پرستی انگلیسیها و فرانسویها گشتند.
جنگهای طولانی مدت با اسپانیا و ایتالیا، شیوع طاعون و کشمکشهای کاتولیک ها و پروتستان ها نیز مزید بر علت شده، دشواریهای فراوانی را در سدههای چهاردهم و پانزدهم برای فرانسویها رقم زدند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._of_France.jpg
لویی چهاردهمبا لقب پادشاه آفتاب، در ۱۶۶۱ به پادشاهی رسید و تا ۱۷۱۵ با خودکامگی تمام حکومت نمود. پس از او لویی پانزدهم به سلطنت رسید. او فرانسه را درگیر جنگهای جانشینی اتریش (۱۷۴۰ تا ۱۷۴۸) کرد و موجب تهی شدن خزانه کشور شد.
انقلاب کبیر فرانسه و پیامدهای آن
انقلاب کبیر فرانسه به سال ۱۷۸۹، عصر نوینی در تاریخ فرانسه و جهان آغاز نمود. دانتون و روبسپیر که از سران انقلاب بودند، به قلع و قمع شدید مخالفان داخلی پرداخته، عصر ترور یا وحشت را آغاز نمودند. مخالفان، روبسپیر را برکنار نموده و به سال ۱۷۹۴ اعدام کردند؛ اما در تامین امنیت و ثبات کشور ناکام ماندند. در این شرایط ناپلئون بناپارت به سال ۱۷۹۹ کودتا نمود، و در ۱۸۰۴ خود را امپراتور خواند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...px-Louis18.jpg
لویی هجدهم
با شکست ناپلئون در جنگ واترلو به سال ۱۸۱۵، لویی هجدهم به سلطنت رسید. در زمان او کنگره وین تشکیل شده و مرزهای اروپای مرکزی و از جمله فرانسه و آلمان را تثبیت کرد.
فرانسه در قرن بیستم
با پایان جنگ جهانی اول در ۱۹۱۸، فرانسه با وجود متحمل شدن خسارات بسیار نواحی آلزاس و لورن را از آلمان پس گرفت.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi..._retouched.jpg
هیتلر
در ژوئن ۱۹۴۰ و در جریان حمله برق آسای آلمان نازی به فرانسه، مارشال پتن به نمایندگی فرانسه، پیمان عدم مخاصمه با آلمان را امضا کرد، و حکومتی دست نشانده هیتلر در فرانسه روی کار آمد.
همزمان ژنرال شارل دوگل جمهوری در تبعید فرانسه را در لندن تشکیل داد. با آزاد شدن فرانسه در ۱۹۴۴، دولت ژنرال دوگل به پاریس انتقال یافت.
بعد از سال ۱۹۴۵، مستعمرات فرانسه به تدریج به استقلال رسیدند. آخرین مستعمره اصلی فرانسه الجزایر بود که در ۱۹۶۱ به استقلال رسید.
نتایج یک نظرخواهی در ۱۹۹۸ نشان می داد که از هر ۵ فرانسوی، ۲ نفر دارای علایق نژادپرستانه هستند. در دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ نیز، ژان ماری لوپن نامزد ملی گراهای افراطی و نژادپرست، پس از ژاک شیراک حائز رتبه دوم شد.
منبع
عباس جعفری. گیتاشناسی نوین کشورها. چاپ سوم، تهران: انتشارات گیتاشناسی، ۱۳۸۷، 3421434-964-978، صفحه ۳۰۶ و ۳۰۷.
|
behnam5555 |
08-28-2011 09:25 AM |
کورش ، بزرگ مرد تاریخ جهان
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...ire%29.svg.png
کورش از پدری شاهزاده به نام کمبوجیه و مادری نجیب زاده به نام ماندانا متولد شد. ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد بود. درآن زمان پارس تحت قلمرو دولت بزرگ و مقتدر ماد بود.
آستیاگ پادشاهی خودخواه و مغرور بود.شبی در خواب دید که از دخترش ماندانا فرزندی به دنیا آمده که مانند درختی بزرگ تمام شاخ و برگ های آن تمام آسیا را پوشانید.تعبیر آن را از خوابگزاران پرسید و
از ترس از دست دادن حکومت به جای این که دخترش را به بزرگان ماد و یا پادشاهان سرزمین های بزرگ مجاور مانند لیدی و بابل بدهد ، آن را به فرماندار پارسی به نام کمبوجیه داد.
|
behnam5555 |
08-28-2011 09:34 AM |
شاپور دوم - احیای عظمت
http://upload.wikimedia.org/wikipedi.../6f/Shapur.jpg
شاپور دوم،سومین پادشاه قدرتمند ساسانی بود. كه توانست به اوضاع كشور سرو سامان دهد. فوری ترین و ضروری ترین اقدام وی تنبیه اعرابی بود كه با تاخت و تازشان قسمتی از سواحل خلیج فارس و نواحی مجاور بابل و حیره را دچار ناامنی كرده بود. وی در تنبیه و مجازات آنان تا آن اندازه قساوت به خرج داد كه سبب شد لقب ذواالاكتاف برای همیشه بر وی بماند. این پادشاه جوان در آغاز كار پس از حمله به اعراب و تا رو مار كردنشان عده ای از آنان را به اسارت در آورده و برای عبرت سایر رهزنان شانه های اسیران را سوراخ كرده و از سوراخ شانه هایشان طناب گذرانید و آنها را با خواری به بندگی و بیگاری گرفت. كه باعث شد حتی ایرانیان نیز در نتیجه این عمل او را (هوبه سبنا) یا سوراخ كننده شانه ها بنامند، انعكاس این اقدامات شاپور دوم در دربار ترس و احتیاط نجبا و موبدان را به همراه داشت. و بتدریج دست آنها را از كارها كوتاه كرده و به شاپور فرصت داد تا زمینه را برای تامین تفوق و برتری خویش بر آنان كه هنوز به او به چشم جوانی بی تجربه می نگریستند آماده سازد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedi...x-Shapurii.jpg
شاپور با محدود ساختن قدرت بزرگان و تسلط كامل بر اوضاع خود را برای مقابله با رومیها آماده كرد،و در جنگی سخت آنان را شكست داد وی همچنین موفق به شكست تركان شمال شرقی شد. از دیگر اقدامات شاپور دوم سختگیری نسبت به عیسویان بود در این زمان، دین مسیحی در روم رسمی شده بود. در نتیجه مسیحیان ایران مورد سوء ظن شاپور قرار گرفت. او آنها را به چشم طرفداران روم می نگریست در نتیجه با اقداماتی مانند گرفت مالیات های سنگین، جلوگیری از تبلیغ مسیحیت، آزار و اذیت آنان ،تعطیل كردن چندین كلیسا و حتی توقیف اموال كلیساها سعی در محدود كردن آنها داشت. شاپور دوم مرزهای ایران را به دوران شاپور اول رساند، خاطره فرمانروای پرشكوه و طولانیش او را در ردیف شاپور اول یك بنیانگذار و یك احیا كننده دولت نشان داد، روح تازه ای كه او در كالبد سلسله ساسانی دمید تا مدتها همچنان نگهدارنده سلطنتی بود كه خسرو اول انوشیروان پس از سالها آنرا احیاء نمود.
|
behnam5555 |
08-28-2011 10:35 AM |
« فــــــــــاجــــــعـــــه »
سال ها پیش دراسکاتلند ، خانواده «کلارک» آرزویی داشتند . کلارک و همسرش به سختی کار میکردند و پول آن را در بانک می گذاشتند ، با این نیت که خانوادگی ، یعنی به اتفاق 9 فرزندشان به امریکا بروند ...
سال ها طول کشید ، اما هرطور بود انان به اندازه کافی پول پس انداز کردند ، گذرنامه هایشان را گرفتند و در یک کشتی اقیانوس پیما جا ذخیره کردند ...
این اقدام جسورانه ، همه افراد خانواده را غرق در هیجان کرده بود . اما چند روز پیش از مسافرت کوچکترین پسر خانواده را سگی گاز گرفت . پزشک معالج پای پسر را بخیه زد ، ولی پرچم زرد سر در خانه اشان نصب شد ، به علامت آنکه به علت احتمال ابتلا به بیماری هاری ، تمام خانواده به مدت چهارده روز در قرنطینه به سر خواهند برد .
رویای خانواده از هم پاشیده بود . آنان نمی توانستند طبق برنامه به آمریکا بروند . پدر ، در حالی که نا امیدی و خشم وجودش را پر کرده بود به اسکله رفت تا رفتن کشتی را ، بدون خانواده کلارک ، ببیند . پدر سخت از شدت ناراحتی ، گریست و آن پسر را سرزنش کرد و اینکه بدشانسی به او رو کرده بود سخنان کفرآمیز بر لب آورد .
پنج روز بعد خبری وحشتناک به اطلاع اهالی اسکاتلند و مردم جهان رسید : کشتی عظیم « تایتانیک » غرق شد . کشتی ای که گفته می شد هرگز غرق نمی شود ، به قعر اقیانوس رفت و صدها زندگی را نیز با خودش برد . قرار بود خانواده کلارک در آن کشتی باشند ولی به این سبب که پسر کوچک خانواده را سگ گاز گرفته بود ، آنان جا مانده بودند .
وقتی آقای کلارک خبر را شنید ، پسرش را در آغوش گرفت و خدا را سپاس گفت که خانواده او را حفظ کرد و آنچه میپنداشتند فاجعه ای غم انگیز برایشان شده ، تبدیل به خیر و برکت شد ...
چونکه قبضی آیــــدت ای راهرو آن صلاح توست آتش دل مشو «مولوی»
|
behnam5555 |
08-28-2011 10:58 AM |
معرفی یک هنرمند
(Marzipan Babies)
|
اکنون ساعت 11:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)