تو گفتی که از رخش دارد نژاد
بر بیژن آمد چو پیلی نژاد فردوسی |
دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده
صد ماه رو ز رشکش جیب قصب دریده |
همی گفت هر کس که افراسیاب
از پس بزرگی نبیند بخواب فردوسی |
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را |
از این نامدارن هر کشوری
ز هر سو بد نامور مهتری فردوسی |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
ای گدایان خرابات خدا یارشماست
چشم انعام مدارید ز انعامی چند |
در خانه ی خود نشستته ام ناگاه مرگ آید و گویدم ز جا برخیز |
تار خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
|
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت
بر در میکدهای با دف و نی ترسایی |
اکنون ساعت 10:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)