پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   اشعار زیبا - اشعاری که دوستشان داریم برای تقدیم به عزیزانتان یا برای دل خودتان (http://p30city.net/showthread.php?t=1851)

ترنم 05-01-2011 01:29 AM

عشق را تن پوش جانم میکنی
چتری از گل سایبانم میکنی

ای صدای عشق در جان و تنم
آن سکوت ساده و تنها منم
من پر از اندوه چشمان تو ام
آشنای دل پریشان تو ام
آتش عشق تو در جان منست
عاشقی معنای ایمان منست
کی به آرامی صدایم می کنی
از غم دوری رهایم می کنی
ای که در عشق و صداقت نوبری
کی مرا با خود از اینجا می بری ؟


ترنم 05-01-2011 01:31 AM

قفــــسی هســت و دلـم در آن اسـت
دفتــر قــصه ما را ورق پایان است
خـــسته از قــلب اســـیرم چـه کــنم
فــکر پــرواز چــطور آسان است ؟
هوســی هسـت و دلم بیــمار اســت
جراتی نیست و زبان بی جان است
در هــوای رخ جــانان نشانی دادند
همــره دوســت شــدن آســان است


yad 05-01-2011 03:08 PM

گمان نمی‌کنم این دست‌ها به هم برسند
دو دل شکسته‌ی در انزوا به هم برسند

ضریح و نذر رها کن ،بعید می دانم
دو دست دور به زور دعا به هم برسند

کدام دست رسیده به دست دلخواهش
که دست‌های پراز زخم ما به هم برسند

شکوه عشق به زیر سؤال خواهد رفت
وگرنه می‌شود آسان دوتا به هم برسند

فلک نجیب نشسته است وموذیانه به فکر
که پیش چشم من آن دو چرا به هم برسند

نشانی ده بالا به یادمان باشد
مگر دو دور٬ درآن دورها به هم برسند


GhaZaL.Mr 05-01-2011 08:28 PM

مجنون اسیر سحر نگاه کسی مشو

هرگز کسی برای تو لیلا نمی شود ......!

سادات 05-01-2011 08:39 PM

اینم ازقسمت ماوبودما
سینه ی شکسته وکبودما
اینم ازقصه ی عشق وعاشقی
اخریکی نبود وبودما

GhaZaL.Mr 05-03-2011 01:12 PM

دیدی که غزل سرود عاشق شده بود
این کار خودش نبود عاشق شده بود

شیرینی عشق زهر مارش می شد
چون در بلدی حسود عاشق شده بود

در شهر چنان به او نظر می کردند
کانگار ز بنگ و دود عاشق شده بود

تقصیر کسی نیست به این روز افتاد
بی تجربه بودو زود عاشق شده بود

افتادو شکست و زیر باران پوسید
آدم که نکشته بود عاشق شده بود

ای چرخ جواب عشق صادق این بود؟
گیریم یکی جهود عاشق شده بود

عادل سالم

GhaZaL.Mr 05-03-2011 01:15 PM



پلنگ



مثل یك نعره، مثل یك فریاد


از تهِ دره تا كمركشِ كوه


سربلند ایستاده بر تپه


مثل كوهی، پلنگِ سركشِ كوه




پوستی خال‌خالی و یك‌دست


خزِ نرمی تنیده بر تن او


از همین‌جا نگاه كن: پیداست


جای زخمی كنار گردن او




یادِ آن‌روزها كه با نامش


برمی‌آشفت خوابِ كفتاران


رعشه بر جان كوه می‌افتاد


لرزه بر قامت سپیداران




آسمان در تصرف نامش


دشت در سلطة صدایش بود


هیچ جنبنده‌ای نمی‌جنبید


هركجا ردّ پنجه‌هایش بود




آفتابی نمی‌شد از بیمش


ماه بالای آشیانة او


سال‌ها مانده‌بود نیمه‌شبان


سرِ صحرا به روی شانة او




سایه‌اش را دولول‌ها با خشم


روز و شب داغ‌داغ بوسیدند


سرِ راهش چه دام‌ها، تله‌ها


زیر باران و برف پوسیدند




در كنامت نمیر و با خونت


برف‌ها را شراب رنگی كن


ای غرورِ اصیلِ كوهستان!


باز هم، باز هم پلنگی كن
:(



سعید بیابانکی

ترنم 05-05-2011 02:06 AM

دلم که مهمون نميخواست کي گفت که مهمونم بشي؟
کي گفت بياي تو قلبم و مهمون نا خــونــده بشي؟
کي گفت که از چشاي من خواب و بدزدي و بري؟
کي گفت پريشونم کني٬ کي گفت بری؟کي گفت بري؟

روناک 05-08-2011 02:21 PM



عشقبازی به همین آسانی است

که گلی با چشمی




بلبلی با گوشی



رنگ زیبای خزان با روحی



نیش زنبور عسل با نوشی



کارهموارۀ باران با دشت

برف با قلۀ کوه

رود با ریشۀ بید

باد با شاخه و برگ

ابر عابر با ماه

چشمه‌ای با آهو

برکه‌ای با مهتاب

و نسیمی با زلف

دو کبوتر با هم

و شب و روز و طبیعت با ما



عشقبازی به همین آسانی است

شاعری با کلماتی شیرین

دستِ آرام و نوازش‌بخش

بر روی سری

پرسشی از اشکی

و چراغ شب یلدای کسی با شمعی

و دل‌آرام و تسلا و مسیحای کسی یا جمعی





عشقبازی به همین آسانی است

که دلی را بخری

بفروشی مهری

شادمانی را حرّاج کنی

رنج‌ها را تخفیف دهی

مهربانی را ارزانی عالم بکنی

و بپیچی همه را لای حریر احساس

گرۀ عشق به آن‌ها بزنی

مشتری‌هایت را با خود ببری تا لبخند



عشقبازی به همین آسانی است

هر که با پیش سلامی

در اول صبح

هرکه با پوزش و پیغامی

با رهگذری

هرکه با خواندن شعری کوتاه

با لحن خوشی

نمک خنده

بر چهرۀ در لحظۀ کار

عرضۀ سالم کالای ارزان به همه

لقمۀ نان گوارایی

از راه حلال

و خداحافظی شادی

در آخر روز

و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا



عشقبازی به همین آسانی است

سادات 05-08-2011 03:34 PM

یه جورایی حس میکنم همش به دنبال منی
اگرچه دوری توزمن ولی بازم مال منی
یه جورایی دوسم داری حس میکنم به روشنی
گاهی دلت تنگه برام یه ذره توفکرمنی...
یه جورایی حس میکنم هنوزمیری سرقرار
شایدمنوبازببینی تاغصه هات بره کنار...
یه جورایی حس میکنم بازی گرفتی تومنو
اماتوباختی اخرش اگرچه بردی دلمو.



اکنون ساعت 04:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)