از صبا هر دم مشام جان ما خوش میشود
آری آری طیب انفاس هواداران خوشست |
تا از لب تو بوی لب غیر نیاید تا عشق مجرد شود و صافی و یکتا آن لب که بود کون خری بوسه گه او کی یابد آن لب شکربوس مسیحا |
ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سوال کن که گدا را چه حاجتست |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست دل سودازده از غصه دو نیم افتادست چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست |
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده
مسند خواجگی و مجلس توران شاهی |
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد |
درونم خون شد از نادیدن دوست
الاتعسا لایامالفراق..... |
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود من دیوانه چو زلف تو رها میکردم هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود |
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دلست این و بجان مینوشیم |
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست می بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست |
اکنون ساعت 09:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)