هر آن دلبر که چشم مست دیره هزاران دل چو ما پا بست دیره میان عاشقان آن ماه سیما چو شعر مو بلند و پست دیره |
همه زیر دستان خود را بخاند
شب تیره چو باد لشکر را براند فردوسی |
دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت لباسی دوختم بر قامت دل ز پود محنت و تار محبت |
تو گفتی بگریزم از چنگ مرگ
چو باد خزان آمد از شاخ و برگ فردوسی |
گلش در زیر سنبل سایه پرور نهال قامتش نخلی است نوبر زعشق آن گل رعنا همه شب چو بلبل ناله و افغان برآور |
روانش باد جفت شاد کامی
که گوید باد رحمت بر نظامی نظامی گنجوی |
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد |
دگر گفت کای شهریار جوان
بخفتی و بیدار بودت روان فردوسی |
ندونی ای فلک که مستمندم وامو پر بد مکه که دردمندم به یک گردش که میکردی ببینی چو رشته مو به سامانت ببندم |
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت |
اکنون ساعت 08:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)