روی ننمود یار چه توان کرد نیست تدبیر کار، چه توان کرد؟ بر درش هر چه داشتم بردم نپذیرفت یار ، چه توان کرد؟ |
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی |
یاران ، غمم خورید ، که غمخوار مانده ام در دست هجر یار گرفتار مانده ام یاری دهید ، کز در او دور گشته ام رحمی کنید ، کز غم او زار مانده ام |
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون |
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران |
نیم آگه از اصل و فرع خراج
همی غلتم اندر میان دواج فردوسی |
جسم تو در خواب است و روحت پا به پای من
طی می کند تا صبح , ناهموار بیداری منزوی |
یاور از ره رسیده با من از ایران بگو از فلات غوطه در خون بسیاران بگو باد شبگرد سخن چین ، پشت گوش پرده هاست تا جهان آگه شود ، بی پرده از یاران بگو |
وصال دوستان روزی ما نیست
بخوان حافظ غزلهای فراقی |
ياور هميشه مؤمن تو برو سفر سلامت غم من نخور كه دوريت براي من شده عادت |
اکنون ساعت 11:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)