پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

mary.f 05-19-2009 06:49 AM

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

SonBol 05-19-2009 06:56 AM

هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

mary.f 05-19-2009 07:09 AM

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

SonBol 05-19-2009 07:19 AM

سحر ببوی گلستان دمی شدم در باغ
که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ

mary.f 05-19-2009 07:23 AM

غمت در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند

abadani 05-19-2009 09:53 AM

در اندرون من خسته دل ندانم كيست
كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست

دانه کولانه 05-19-2009 09:58 AM

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش

بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم

به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

SonBol 05-19-2009 10:03 AM

آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

abadani 05-19-2009 02:21 PM

مرا دردي است اندر دل اگر گوين زبان سوزد
وگر پنهان كنم ترسم كه مغز استخوان سوزد

mary.f 05-19-2009 02:22 PM

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم


اکنون ساعت 06:45 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)