من بيخود و تو بيخود ما را كه برد خانه
صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه |
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند |
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند |
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي |
تکراری بود که؟!
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند |
ببخشيد
ديدمش خرم و خندان قدح باده بدست وندران اينه صد گونه تماشا مي كرد |
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده |
هركه آمد عمارتي نو ساخت
رفت و منزل به ديگري پرداخت |
ترا آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهانگیری غم لشگر نمی ارزد |
سنبل جان حواست كجاست ت آخرشه
ديدم گل تازه چند دسته بر گنبدي از گياه رسته |
اکنون ساعت 06:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)