تو را با غیر می بینم ، صدایم در نمی آید |
ترا تيشه دادم كه هيزم زني |
در دهر چو آواز گل تازه دهند فرمای بتا که می به اندازه دهند از حور و قصور و ز بهشت و دوزخ فارغ بنشین که آن هر آوازه دهند |
در اين دنيا كه مردانش عصا از كور مي دزدند
من از خوش باوري اينجا محبت را طلب كردم |
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست |
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه خوانم شه ملك لا فتي را |
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست |
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد |
دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود غم خوردن بیهوده نمیدارد سود پُر کن قدح می به کفم در نه زود تا باز خورم که بودنیها همه بود |
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم |
اکنون ساعت 06:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)