مست و هشیار محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست گفت مستی ، زان سبب افتان و خیزان میروی گفت جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست گفت میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم گفت رو صبح آی ، قاضی نیمه شب بیدار نیست گفت نزدیک است والی را سرای ، آنجا شویم گفت والی از کجا در خانهٔ خمار نیست؟ گفت تا داروغه را گوییم ، در مسجد بخواب گفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست گفت دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت کار شرع ، کار درهم و دینار نیست گفت از بهر غرامت ، جامهات بیرون کنم گفت پوسیده است جز نقشی ز پود و تار نیست گفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت در سر عقل باید ، بی کلاهی عار نیست گفت می بسیار خوردی زان سبب بیخود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست گفت باید حد زند هشیار مرد مست را گفت هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست پروین اعتصامی |
پیمان سپهری
نقل قول:
اما بخاطر یکی از بهترین دوستام که عاشق این کار پروینه یه روز خوندمش واقعا قشنگه...... و این واژه های رنگی عمق یه نگاه رو می رسونه .... یه تشکر کمش بود... ------------------------------------------------ یک روح پر از بهانه دارم ... برگرد! یک عالمه عاشقانه دارم ... برگرد! با این که دلیل رفتنت - من - بودم یک خواهش کودکانه دارم ... برگرد "پیمان سپهری" |
فروغ فرخزاد در 17 سالگي با پرويز شاپور ازدواج كرد و خيلي زود ( شايد پاي سفره عقد ) فهميد كه مرتكب اشتباه بزرگي شده است . هرچند اين ازدواج تحميلي نبود اما حاصل عشق كودكانه فروغ به پرويز بود . فاصله سني آندو ( 11 سال ) در جدائي آنان نقشي عمده داشت . پرويز شاپور اگرچه خود در زمره هنرمندان بود اما تحمل اشعار بي پرواي فروغ را نداشت . سنت ، دست وپاي ذهنش را بسته بود .
پس از دو سال ، اين پيوند به متاركه انجاميد و فروغ به خانه ي پدري بازگشت . درشعر زير فروغ فرخزاد حس و حال خودش را از روز اول ازدواج بيان ميكند : تمام روز در آئينه گريه ميكردم . بهار پنجره ام را به وهم سبز درختان سپرده بود . و بوي تاج كاغذي ام فضاي آن قلمرو بي آفتاب را آلوده كرده بود . نميتوانستم . ديگر نميتوانستم . تمام روز نگاه من به چشمهاي زندگي ام خيره گشته بود . به آن دو چشم مضطرب ترسان كه از نگاه ثابت من ميگريختند . كدام قله كدام اوج ؟ مرا پناه دهيد اي زنان ساده ي كامل مرا پناه دهيد اي اجاقهاي پر آتش و اي ترنم دلگير چرخهاي خياطي و اي جدال روز و شب فرشها و جاروها تمام روز رها شده ، چون لاشه اي بر آب به سوي سهمناكترين صخره پيش ميرفتم . نميتوانستم ديگر نميتوانستم . صداي پايم از انكار راه برميخاست و آن بهار كه بر دريچه گذر داشت با دلم ميگفت : " تو هيچگاه پيش نرفتي تو فرو رفتي . " شعر وهم سبز از مجموعه ي تولدي ديگر ( البته با اندكي حذف ) |
بیا خط بکش بر سکوت دلم
بیا بغض این دلو پاره کن بیا یک سفر پا به پای من بیا خسته ام از شب و گریه ها از این قصه تلخ بی انتها بیا خط بکش بر سکوت دلم هنوز فرصتی هست اما بیا رها کن سکوتی که بین ماست بیا لحظه لحظه منو تازه کن که من زنده میشم به لبخند تو بیا عشقتو با دل اندازه کن بیا عاشقم باش و باور بکن که با تو کسی غصه هامو ندید هنوز اول راه خوشبختیه بیا اخر این ترانه رسید... |
دهانت را میبویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم دلت را میبویند روزگار غریبیست نازنین و عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه میزنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد |
ماه
دریا را به خود می خواند و آب با کمندی٬ در فضاها ناپدید دم به دم خود را به بالا می کشید جا به جا در راه این دلدادگان اختران آویخته فانوس ها گفتم این دریا و این یک ذره راه! می رساند عاقبت خود را به ماه! من ٬ چه گویم جدا از ماه خویش بین ما افسوس اقیانوس ها..... |
قشنگی قسمت ماست که ما بهم نمی رسیم:
قرار نبود . . . نمیدونم چی شد که اینجوری شد نــمـیدونم چند روزه نیستی پیشم اینارو میگم که فقط بدونـی دارم یواش یواش دیوونه میشم تا کــی به عشق دیـدن دوبارت تو کوچه ها خسته بشم بمیــرم تا کی باید دنبال تو بگردم از کی باید سراغتو بگیرم از کی باید سراغتو بگیرم قرار نبود چشمای من خیس بشه قرار نبود هرچی قرار نیست بشه قرار نبود دیدنت آرزوم شه قرار نبود که اینجوری تموم شه |
]
در آرزوي بوس و كنارت مردم وز حسرت لعل آبدارت مردم قصه نكنم دراز كوتاه كنم بازا بازا كز انتظارت مردم |
امروز امروز است |
امواج نگـــــاهت اعتیاد آور بود
زیبـــــایی تو فــــراتر از بـــاور بود در قاب- نگاه چشم من لبخندت لبخند ژوکـوند ، بلکه زیبــاتر بود |
اکنون ساعت 12:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)