به فرياد من رس، که اين وقت رحمست
که صد جا به فرياد جانم رسيدي |
وقت سحر است خیز ای طرفه پسر
پر باده لعل کن بلورین ساغر کاین یکدم عاریت در این گنج فنا بسیار بجوئی و نیابی دیگر |
نابرده رنح گنج ميسر نميشود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد |
بر پشت من از زمانه تو میاید
وز من همه کار نانکو میاید جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو گفتا چکنم خانه فرو میاید |
چون غنچهٔ گل قرابهپرداز شود
نرگس به هوای می قدح ساز شود فارغ دل آن کسی که مانند حباب هم در سر میخانه سرانداز شود |
مژدگاني که گل از غنچه برون ميآيد
صد هزار اقچه بريزند درختان بهار |
مژدگاني که گل از غنچه برون ميآيد
صد هزار اقچه بريزند درختان بهار |
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست |
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا معلوم نشد که در طربخانه خاک نقاش ازل بهر چه آراست مرا |
هر چند که از آينه بي رنگ تر است
از خاطر غنچه ها دلم تنگ تر است بشكن دل بي نواي ما را اي عشق كاين ساز شكسته اش خوش آهنگ تر است |
عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را |
برخیز و بیا بتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم زان پیش که کوزهها کنند از گل ما |
ماهم که رخش روشنی خور بگرفت
گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت دلها همه در چاه زنخدان انداخت وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت |
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد پر کن قدح باده و بر دستم نه نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد |
قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشای
ما را نگذارد که درآییم ز پای تا کی بود این گرگ ربایی، بنمای سرپنجهٔ دشمن افکن ای شیر خدای |
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت |
بشناس ایکه راهنوردستی
پیش از روش، درازی و پهنا را خود رای مینباش که خودرایی راند از بهشت، آدم و حوا را |
ای راهنورد ره حقیقت
هشدار که دیوت رکابدار است ای دوست، مجازات مستی شب هنگام سحر، سستی خمار است |
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما |
چون غنچهٔ گل قرابهپرداز شود
نرگس به هوای می قدح ساز شود فارغ دل آن کسی که مانند حباب هم در سر میخانه سرانداز شود |
ای شرمزده غنچهٔ مستور از تو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو گل با تو برابری کجا یارد کرد کاو نور ز مه دارد و مه نور از تو |
مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند
ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست |
دوش لعلش عشوهاي ميداد حافظ را ولي
من نه آنم کز وي اين افسانهها باور کنم |
سراینده بسیار همراه کرد
به افسانهها راه کوتاه کرد دبیران و زروان و دستور شاه برفتند یک روز پویان به راه |
رحمان لایموت چو آن پادشاه را
دید آن چنان کز او عمل الخیر لایفوت جانش غریق رحمت خود کرد تا بود تاریخ این معامله رحمان لایموت |
فراموشم مکن یا رب ز رحمت
اگر غیر تو را من یاد کردم |
مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو |
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور |
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور |
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدهست و روزی که گذشت |
برفت عمر و نرفتيم راه شرط و ادب
به راستي که به بازي برفت چندين سال |
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه
کنون چو مست و خرابم صلای بیادبی |
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت |
چون غنچه عاقبت لبم از يکدگر برفت
تا چون شکوفه پر زر سرخم کني دهان |
هر صبح که روی لاله شبنم گیرد
بالای بنفشه در چمن خم گیرد انصاف مرا ز غنچه خوش میآید کو دامن خویشتن فراهم گیرد |
بيفروز از فروغ خود، چمن را مکاه، اي دوست، قدر خويشتن را |
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم |
گو شمع مياريد در اين جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است در مذهب ما باده حلال است وليکن بي روي تو اي سرو گل اندام حرام است |
سرو بالای من آنگه که در آید به سماع
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد |
چون به هوای مدحتت زهره شود ترانهساز
حاسدت از سماع آن محروم آه و ناله باد نه طبق سپهر و آن قرصهٔ ماه و خور که هست بر لب خوان قسمتت سهلترین نواله باد |
اکنون ساعت 07:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)