![]() |
من می روم
http://photo-skin.ir/gallery/albums/..._ir-Love14.jpg قصد سفر دارم می خواهم بروم همراه با خط سفید وسط جاده که مرا تا انتهای دور با خود می برد من میروم تنها بار خاطراتم سنگین است می روم و می دانم بهار نزدیک است خسته ام ، آنقدر که دلم میخواهد برای مدتی بمیرم اما نه ... من بدون تو می میرم میخواهم بگویم و دستم بنویسد مینویسم تا خیالم از دست یادت رها شود اما باز از میان سطرهایم سر بیرون می آوری میدانم تا ابد خیالت مرا رها نخواهد کرد |
برایت با احساسم
دو بال ساختم ... این شد که تو آسمانی شدی ! شاید به همین دلیل باشد که حالا هرچه روی نوک انگشت های پایم می ایستم تا دستم به تو برسد ... نمی رسد.....! |
صدایت را نمیشنوم، درست از همان روز که گفتی تنهایت نمیگذارم. مینویسم شاید بخوانی اما حالا دیگر خواندنت هم دردی را از من دوا نمیکند، میدانی؛ روزها میگذرند ماه ها میگذرند وسالها نیز خواهند گذشت اما چیزی در من تغییر نمیکند. هیچ چیز، انگار كه چیزی را گم کرده باشم، هر روز به دنبالاش میگردم. نمیدانم گم کردهام یا جایی جا مانده است یا شاید تو آن را با خود بردهای. جایش خالی است میسوزد. |
دلی که مُرد، تنگ نمی شود
از دوری تو، سنگ نمی شود دلی که مُرد، کدر نمی شود با نگاه تو، رنگ نمی شود ... |
کاش جدایی وجود نداشت
کاش کاش کاش چقدر تعداد کاشهای زندگیم زیاد شده روزگاری بود که از این کلمه متنفر بودم ولی حالا بیش از هر کلمه ای در زندگیم هشت کاش یک لحظه فقط یک لحظه......... |
چه آسون دل بريدي از دلي كه پاي تو گيره
كه از اين بدترم باشي واسه تو نفسش مي ره نمي ترسم اگه دعاهامون بي اثر باشه هميشه لحظه آخر خدا نزديكتر مي شه . . . تو رو دست خودش دادم كه از حالم خبر داره كه حتي از تو چشماشو يه لحظه بر نمي داره . . . تو اميد مني داري از دست من مي ري با دستاي خودت داري همه هستيمو مي گيري . . . دعا كردم تو آوازم با چشمي كه نخوابيده مگه ميذاره دلتنگي مگه گريه امون مي ده مريضم كرده تنهايي ببين حالم پريشونه من اونقدر اشك ميريزم كه برگردي به اين خونه . . . حسابش رفته از دستم شبايي را كه بيدارم شايد از گريه خوابم برد درارو باز مي زارم |
دلم تنگ است...دلم تنگ است...
دلم اندازه حجم قفس تنگ است سكوت از كوچه لبريز است صدايم خيس و بارانيست نميدانم چرا در قلب من پاييز طولانيست_:2: |
دلم تنگ است
دلم تنگ است برای گریه کردن کجایی تو؟کجایی خدایا چرا؟چرا؟چرا؟ |
حالا دیگر
نه از حادثه خبری هست و نه از اعجاز آن چشم های آشنا . . . از دلتنگی ها هم که بگذریم تنهایی تنها اتفاق این روزهای من است . . . |
اکنون ساعت 02:37 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)