- -
معرفی فیلم
(
http://p30city.net/showthread.php?t=28801)
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:05 PM |
مذکر ـ مؤنث - Masculin - Feminin
سال تولید : ۱۹۶۶
کشور تولیدکننده : فرانسه و سوئد
محصول : آنوشکا فیلم، آرگوفیلم، سونسک فیلم و ساندروز
کارگردان : ژان ـ لوک گدار، برمبنای دو داستان نوشته گی دو موپاسان.
فیلمنامهنویس : ژان ـ لوک گدار، برمبنای دو داستان نوشته گی دو موپاسان.
فیلمبردار : ویلی کورانت
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانسیس له.
هنرپیشگان : ژان پییر لئو، شانتال گویا، کاترین ایزابل دوپور، مارلن ژوبر، بریژیت باردو و فرانسواز هاردی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۱۰دقیقه.
"پل" (لئو) که تازه از خدمت سربازی به پاریس بازگشته، دنبال کار میگردد. او با "مادلن" (گویا) آشنا میشود و در همان مجلهای که او کار میکند شغلی به دست میآورد. "پل" که عضو حزب کمونیست است همراه با دوستان خود به فعالیتهای سیاسی هم میپردازد، اما "مادلن" میخواهد خواننده پاپ بشود. وقتی "پل"، منزل اجارهایاش را از دست میدهد، به آپارتمان "مادلن" ـ که "کاترین" (دوپور) و "الیزابت" (ژوبر) هم آنجا زندگی میکنند ـ نقل مکان میکند ـ پس از مدتی نیز با پولی که به ارث برده آپارتمانی میخرد و بهزودی هنگام مشاجره با "مادلن" بر سر "الیزابت"، از بالکن آپارتمان پرت میشود و میمیرد. "مادلن" به سقط جنینی که در شکم دارد میاندیشد...
٭ گذار قصد دارد با این فیلم ـ که اقتباسی غریب از دو داستان موپاسان است ـ مشکلات و مسائل نسل مشخصی را در یک دوره زمانی مشخص به تصویر بکشد. زمان، دسامبر سال ۱۹۶۵ و اوج انتخابات سیاسی فرانسه است که در نتیجه آن ژنرال شارل دوگل بار دیگر به قدرت میرسد؛ و نسل، نسل "بچههای مارکس و کوکا کولا"، که در دنیای "جیمز باند"، ویت کنگها، بمبهای ناپالم، موادمخدر، باب دیلن و... زندگی میکنند. گذار با استفاده از تمهید روائی داستانهای مصور و عرضه مجموعهای از تابلوها و گفتوگوهای مختلف، سیاسی و بیپردگی و کمدی و غم غربت را به هم پیوند میدهد و درونمایه آشنائی یک پسر و دختر را بهعنوان محمل این ملغمه برمیگزیند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:06 PM |
ثروتمند و مشهور - Rich And Famous
سال تولید : ۱۹۸۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ویلیام آلین
کارگردان : جرج کیوکر
فیلمنامهنویس : جرالد ارز، برمبنای نمایشنامهای نوشته جان وان دروتن.
فیلمبردار : دان پیترمن و پیتر اکو
آهنگساز(موسیقی متن) : ژرژ دلرو.
هنرپیشگان : ژاکلین بیسه، کندیس برگن، دیوید سلبی، استیون هیل، مگرایان، مت لاتانزی، دانیل فارالدو و جو موروس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۷ دقیقه.
کالج اسمیت، سال 1959. «مری نوئل» (برگن) با نزدیکترین دوستش، «لیز هامیلتن» (بیسه) خداحافظی میکند تا با «داگ» (سلبی) که زمان دلباخته «لیز» بوده، زندگی مشترکی را آغاز کند. ده سال بعد، «لیز» که حالا یک نویسنده مشهور روشنفکر شده، به دیدن «مری» و «داگ» در خانهشان در مالیبو میرود. او به تلاشهای «داگ» برای برقراری رابطه اهمیتی نمیدهد. «مری» از «لیز» میخواهد تا به او برای عرضه رمانی عامهپسند کمک کند. «لیز» میپذیرد و کتاب به یکی از پرفروشترینها بدل میشود. 1975. «مری» همراه «داگ» به نیویورک میآید - هرچند که این دو در آستانه جدائی هستند. «داگ»، «مری» را ترک میکند و به «لیزا» پیشنهاد دوستی میدهد، اما «لیزا» حاضر به خیانت به «مری» نیست. 1981. «لیز» که اکنون در کانتیکات زندگی میکند، برای دریافت جایزه ملی نویسندگان به نیویورک میآید. نخستین رمان «جدی» «مری» نیز جزو فهرست دریافتکنندگان جوایز است. سرانجام «لیز» و «مری» بهطور مشترک برنده جایزه میشوند. در اینجا، «مری» از پیشنهاد «داگ» (که اکنون قصد ازدواج دوباره را دارد) به «لیز» با خبر میشود و اینکه «لیز» به «مری» اتهام تقلید از او را زده است. آن دو با دلخورثی از هم جدا میشوند، اما در شب سال نو، «مری» جشنی را که به افتخار دریافت جایزه برایش برگزار شده، ترک میکند تا به کانتیکات نزد «لیز» برود.
* شاید فیلم، ضیافتی باشکوه برای مراسم تودیع کیوکِر بزرگ نباشد، اما قطعاً در نمایش یک رابطه دوستانه عمیق پُر از رقابت در کار و عشق میان دو زن، کاملاً موفق است. روژه وادیم در نقش کوتاه ظاهر میشود و رایان نیز نخستین حضور سینمائیاش را در نقش دختر نوجوان برگن ایفا میکند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:07 PM |
شکارچی موش - RATCATCHER
سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : انگلستان و فرانسه
محصول : گاوین امرسن
کارگردان : لین رمزی
فیلمنامهنویس : لین رمزی
فیلمبردار : آلوین ه. کوشلر
آهنگساز(موسیقی متن) : نیک دریک و ریچل پورتمن
هنرپیشگان : ویلیام ایدی، تامی فلانگان، مندی ماتیوز، میشل استوارت، لین رمزی جونیر، لین مولن، جان میلر و جکی کوئین
نوع فیلم : رنگی، ۹۴ دقیقه
̎جیمز̎ (ایدی)، پسربچهای دوازده ساله است که دوران بلوغش را در ناحیه کارگری گلاسکو سر میکند. ̎جیمز̎ که بین در و همسایه همچون وصلهای ناجور بهنظر میرسد، فقط دو رفیق صمیمی دارد: ̎مارگرت آن̎ (مولن)، دختری بزرگتر که نیازهای عاطفیاش معمولاً او را با دردسرهائی روبهرو میکند و ̎کنی̎ (میلر)، پسربچهای که عاشق حیوانات است ولی سر در نمیآورد وقتی موش خانگیاش را به فضا فرستاده، چه اتفاقی افتاده و چه اشتباهی کرده است. یکروز ̎جیمز̎ با پسربچهٔ دیگری نزدیک کانال آب شهر دعوایش میشود و تصادفاً باعث سقوط پسربچه در آب و غرقشدن او میشود. او آنچنان ترسیده که جرأت نمیکند خبر حادثه را به کسی بدهد ولی این ماجرا آنچنان به او فشار میآورد که رابطهٔ پرتنشش را با پدر الکلیاش (فلانگان)، شکرآبتر میکند...
● نخستین فیلم رمزی، کارگردان زن اسکاتلندی، دربارهٔ زیبائیها و زشتیهای یک پسربچهٔ فقیر دوازهساله با استقبال بسیاری روبهرو شد (از جمله در جشنوارههای لندن، ریگا، شیکاگو و ادینبرو جایزه برد و منتقدان نشریهٔ فیلم کامنت آنرا بهعنوان یکی از بهترینهای سال ۲۰۰۰ انتخاب کردند). فیلم دنبالهروی سنت فیلمهای پرآوازه دربارهٔ فقر است (مثل بعضی از آثار نئورآلیستی ویتوریو دسیکا). اما رمزی هوشمندان از وجه احساساتی بخشیدن بهکار احتراز میکند. اینجا منظری که از زاغهنشینان حومهٔ گلاسکو عرضه میشود بهکلی با آنچه که پیش از این شاهد بودهایم، تفاوت دارد و فقرا (برخلاف مثلاً نام من جو استِ کن لوچ، ۱۹۹۷) برای بهبود شرایط زندگی خود به بزهکاری، موادمخدر و خشونت متوسل نمیشوند. شکارچی موش حتی در کشورهای انگلیسیزبان با زیرنویس انگلیسی به نمایش در میآید، چون تمام شخصیتها لهجهٔ غلیظ اسکاتلندی دارند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:07 PM |
قرن بیستم - TWENTIETH CENTURY
سال تولید : ۱۹۳۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : کلمبیا
کارگردان : هوارد هاکس
فیلمنامهنویس : جارلز مکآرتور و بن هکت، بر مبنای نمایشنامه ناپلئون در برودوی نوشته چارلز بروس میلهالند
فیلمبردار : جوزف آگوست
هنرپیشگان : جان باریمور، کارول لومبارد، راسکو کارنز، والتر کانولی و رالف فوریز
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۹۱ دقیقه
ـ "اسکار جافی" (باریمور)، کارگردان نامدار تئاترهای برودوی، دختر با استعداد اما آماتوری بهنام "میلدرد پلاتکا" (لومبارد) را کشف و تربیت میکند و به زودی با نام "لیلی گارلند" به شهرت میرساند. به مدت سه سال "اسکار" هم عاشق، هم استاد و (با رفتار عجیب و غریبش) هم سوهان روح "لیلی" است. تا اینکه طاقت "لیلی" بهسر میآید و در اوج موفقیت حرفهای، "اسکار" را رها میکند. حالا، "اسکار" مرغ تخم طلای خود را از دست داده و حتی ورشکست شده است. سرانجام "اسکار" در فرار از دست طلبکاران، همراه با مدیر برنامهها (کانولی) و کارگزار مطبوعاتی خود (کارنز)، سوار قطار قرن بیستم میشود. بهطور اتفاقی میان مسافران این قطار "لیلی" و نامزد جدیدش، یک قهرمان فوتبال آمریکائی بهنام "جرج اسمیت" (فوریز) نیز حضور دارند و حالا آخرین فرصت طلائی زندگی حرفهای و خصوصی "اسکار" بهدست آمده است. او باید، بار دیگر، "لیلی" را فریب بدهد!...
ـ از بهترینهای باریمور و نخستین کمدیهای دیوانهوار (خاص هالیوود در دهه ۱۹۳۰). گفتوگوهای درخشان فیلم، از نظر کنایهها و سرعت رد و بدل شدن آنها، در تاریخ سینما بینظیر باقی میمانند. با اینکه کل کار، نمایش یک نفره باریمور بهشمار میآید، اما لومبارد را نیز به شهرت میرساند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:08 PM |
کچ - 22 (معضل بزرگ) - Catch - 22
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : بارامونت
کارگردان : مایک نیکولز
فیلمنامهنویس : باک هنری، بر مبنای رمانی نوشته جوزف هلر.
فیلمبردار : دیوید واتکین
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : آلن آرکین، مارتین بالسام، ریچارد بنجامین، آرت گارفونکل، جک گیلفورد، هنری، باب نیوهارت، آنتونی پرکینز، پالا پرنتیس، جینا رُوِره، ست آلن، جان کورکس، پیتر بانرز، مارتین شین، جان وویت، اورسن ولز، آستین پندلتن و رابرت بالابان.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۲ دقیقه.
پایگاه نیروی هوائی آمریکا در منطقهای مدیترانهای، سال 1944. بمبانداز هواپیما، «یوساریان» (آرکین) که از مرگ تفنگدار جوان، «اسنودِن» (کورکس) بهشدت شوکه شده و از «سرهنگ کت کارت» (بالسام) که مأموریتهای بمباران را افزایش داده، به تنگ آمده از «دکتر دانیکا» (گیلفورد) میخواهد تا حال او را برای پرواز نامساعد تشخیص دهد؛ اما «دکتر» برایش از موقعیت «کچ 22» میگوید؛ این که هیچ آدم عاقلی نمیخواهد پرواز کند بنابراین هر فردی که در آرزوی ماندن بر روی زمین باشد، الزاماً دیوانه در نظر گرفته نمیشود. یکی یکی افسران همراه «یوساریان» یا کشته یا مفقود میشوند؛ «هانگری جو» (آلن) وقتی «مکوات» (بانرز) با ارتفاع کم بر روی یک کلک پرواز میکند، هواپیمایش به کوه برخورد میکند و دو تکه میشود؛ «نیتلی» سادهلوح (گارفونکل) که با یک خیابان گرد رُمی (رُوِره) نامزد کرده، توسط هواپیماهای آلمانی کشته میشود؛ «اُر» (بالابان) هم اتاقی «یوساریان» در پایگاه، پس از پیدا کردن تکههای متلاشی هواپیمایش در اقیانوس، مرده تشخیص داده میشود. جنون «یوساریان» بیشتر میشود. او بهخاطر انداختن بمبهایش در دریا توبیخ میشود چرا که تمام اسکادران تصمیم گرفته فرارا را بمباران نکند. «سرگرد میجر» (نیوهارت) برای فراار از اسکادران تصمیم گرفته فرارا را بمباران نکند. «سرگرد میجر» (نیوهارت) برای فرار از زیر دستهایش، سبیل قلابی میگذارد و مدام به سرجوخههایش یادآوری میکند که تنها زمانی در دسترس است که آنجا نباشد. نامزد «نیتلی» با لباس مبدل، «یوساریان» را چاقو میزند. در بیمارستان «کاتکارت» به او پیشنهاد میدهد که اگر موافقت کند به هنگام بازگشت، کارهای واحد روابط عمومی را انجام دهد و از مأموریتها معافش میکند. اما وقتی «چَپلین تپمَن» (پرکینز) به او میگوید که «اُر» برای فرار به منطقه بیطرف سوئد، خودش باعث سقوط هواپیما شده، «یوساریان» از پنجره بیمارستان به پائین میپرد و با یک قایق بادی به وسط دریا میرود.
* این کمدی سیاه و پُر هزینه که بر مبنای رمانی طنز آلود و نیشدار نوشته هلر ساخته شده تا حدی در پرداخت سوررآلیستی از جنون نظامی موفق است. اما موقعیتهای بالقوه آن به خوبی مورد استفاده قرار نگرفتهاند، در نتیجه ملالتبار مینماید. نیکولز با پرداختی اپیزودیک و سوررآل میخواسته فیلمی تلخ و پوچگرایانه بسازد. فیلم مثل کابوسی از اپیزودی غریب به اپیزود غریب دیگری میرود که برای بسیاری از تماشاگران قابل تحمل نیست. شیوه کاریکاتورسازی از شخصیتها یادآور دکتر استرنج لاوِ استنلی کوبریک (1964) است. فیلم بهرغم خیل ستارگانش شکستی بزرگ در پی داشت
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:08 PM |
کسیدی جوان - Young Cassidy
http://vista.ir/include/films/images...5b90c5c0b8.jpg
سال تولید : ۱۹۶۵
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : ******تانت
کارگردان : جان فورد و جک کاردیف.
فیلمنامهنویس : جان وایتینگ، برمبنای رمان آینه در خانه نوشته شان اوکیسی.
فیلمبردار : تد اسکایف
آهنگساز(موسیقی متن) : شان اوریادا
هنرپیشگان : راد تیلر، فلورا رابسن، مگی اسمیت، جولی کریستی، ادیت اوانز و مایکل ردگریو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۰ دقیقه.
دابلین، سال ۱۹۱۱. "جانی کسیدی" (تیلر)، جوانی آرمانگرا است که آگاهی کاملی نسبت به فقر و بیعدالتی پیرامونش دارد. او در کنار کمک به خانواده، نویسندگی را نیز ادامه میدهد و حیت اعتصاب کارگران تراموا، اعلامیههای تبلیغاتی مینویسد. در اغتشاشهیا بعدی با "دیزی بتلز" (کریستی) آشنا میشود و سپس به کتابفروشی بهنام "نورا" (اسمیت) دل میبازد. نخستین کتابش را پس از "جنبش عید پاک" سال ۱۹۱۶ به چاپ میرساند، اما چندی بعد مادرش (رابسن) در میگذرد. سپس به نمایشنامهنویسی روی میآورد و به شهرت میرسد...
٭ خود سرگذشتنامه اوکیسی، نمایشنامهنویس معروف ایرلندی، مبنای فیلمنامه بوده است. ابتدا فورد حدود ۲۰ دقیقه از فیلم را ساخت و سپس به دلیل بیماری جایش را به کاردیف داد. صرفنظر از یکی دو صحنه، شیوه یا مضمونی را نمیتوان یافت که بشود به فورد یا کاردیف نسبت داد. در عوض فیلمنامه به سیاق بسیاری از فیلمهای انگلیسی نعل به نعل و بدون خلاقیت کارگردان تصویر شده است. تیلر استرالیائیالاصل اغلب کاملاً سمپاتیک مینماید، با این همه شخصیت او برای این نقش بسیار خشن بهنظر میرسد. با یان همه شخصیت او برای این نقش بسیار خشن بهنظر میرسد. سایر شخصیتهای ایرلندی فیلم هم فوراً پس زمینه تآتریشان را در بازیها نشان میدهند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:09 PM |
آمریکا، آمریکا - America, America
سال تولید : ۱۹۶۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : الیا کازان
کارگردان : کازان، برمبنای کتابی نوشته خودش.
فیلمنامهنویس : کازان، برمبنای کتابی نوشته خودش.
فیلمبردار : هاسکل وکسلر.
آهنگساز(موسیقی متن) : مانوس حاجیداکیس
هنرپیشگان : استاتیس گیاللیس، فرانک وولف، هاری دیویس، النا کارام، گریگوری رزاکیس، کاترین بالفور و لیندا مارش.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۷۷ دقیقه.
ترکیه، سال ۱۸۹۶.جوانی یونانی بهنام "استاوروس" (گیاللیس) و "وارتان" (وولف)، دوست ارمنی او، پیوسته رویای فرار به آمریکا را در سر یمپرورانند. "وارتان" به دست ترکها کشته میشود و "استاوروس" عاجزانه از مادر بزرگ خود میخواهد تا پول سفر به آمریکا را به او بدهد. اما پدر مخالفت میکند و او را نزد پسرعمویش در قسطنطنیه میفرستد. "استاوروس" در آنجا سخت کار میکند و همچنان قصد رفتن به آمریکا را دارد، اما پسر عمو میخواهد که او با "تومنا" (مارش)، دختر یکی از تاجران ثروتمند ازدواج کند. "استاوروس" نمیپذیرد و پس از آشنائی با "سوفیا" (بالفور)، همسر یک تاجر آمریکائی، با کشتی راهی آمریکا میشود و با فداکاری دوست ارمنی واکسیاش (رزاکیس)، سرانجام به سرزمین رویاهایش میرسد...
٭ کازان، روایت خود را براساس ماجرائی مشابه، که برای خانوادهاش رخ داده بود، به تصویر میکشد. اما صحنههای آغازین، تا زمانی که قهرمان داستان به قسطنطنیه میرسد، به ندرت اشارهای به این واقعیت را به نمایش میگذارند. در عین حال، اگر کازان با ساختن این فیلم حرفی برای گفتن داشته باشد، آن را با ابراز عشق "تومنا" و ایثار پسرک واکسی بیان میکند. هرچند کازان میتواند بهتر از این باشد، اما بازی گیاللیس در ایفای نقش پیچیده قهرمان داستان اصلاً در جهت این "بهتر بودن" نیست. با این همه وکسلر توانسته است با فیلمبرداری زیبای خود، فضای غربت حاکم بر روایت را القا کند.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:09 PM |
عملیات زیردامن - Operation Petticoat
سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت آرتور
کارگردان : بلیک ادواردز
فیلمنامهنویس : استنلی شاپیرو و ماریس ریچلین، برمبنای داستانی نوشته پل کینگ و جوزف استون.
فیلمبردار : راسل هارلان و کلیفورد استین.
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید رز.
هنرپیشگان : کاری گرانت، تونی کورتیس، جون اوبراین، دانیا مریل، آرتور اوکانل، جین اوانز، دیک سارجنت و ویرجینیا گرگ.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۴ دقیقه.
در سال ۱۹۴۱ شاهد نحوه گذران زندگی روزمره خدمه زیردریائی "ببر دریا" هستیم که "دریاسالار مت شرمن" (گرانت) فرمانده منضبط آن است. "ستوان نیک هولدن" (کورتیس) که چندان پایبند مقررات نیست، تجهیزات لازم برای زیردریائی را با روشهای غیرقانونی اما اجتنابناپذیر تهیه میکند. تا اینکه در راه آنان مجبور میشوند پنج پرستار، یک خانواده فیلیپینی و یک بز را سوار کنند. زنان باعث برهم خوردن روال عادی کار در زیردریائی میشوند. در پایان جنگ، "شرمن" و "هولدن" با دو تن از پرستاران ازدواج میکنند...
٭ براساس فیلمنامهای پر از شوخیهای درخشان و مفرح و با بازیهای عالی گرانت (که باید به دردسرهای معمول فرماندهی، مشکل حضور زنان را هم بیفزاید) و کورتیس (که نمیتواند برابر وسوسه لذت بردن از هر چیز ـ از اتاق را هم بیفزاید) و کورتیس (که نمیتواند برابر وسوسه لذت بردن از هر چیزی ـ از اتاق شخصیاش گرفته تا تازهواردان خوش برخورد ـ مقاومت کند). ادواردز قریحهاش در کمدیسازی را با این فیلم که در آن هر گوشه و کنار فضای بسته زیردریائی برای شوخیسازی را با این فیلم که در آن هر گوشه و کنار فضای بسته زیردریائی برای شوخیسازی به کار میرود (مثلاً راهروهای باریک یا موتورخانه)، بار دیگر ثابت میکند و نشان میدهد که در طول جنگ جهانی دوم، جنگیدن فقط یکی از مشغلههای متعدد نیروهای نظامی آمریکا بوده است! در سال ۱۹۷۷ (به کارگردانی جان آستین) در قالب مجموعهای تلویزیونی بازسازی میشود و یکی از بازیگران آن جیمی لی کورتیس (دختر تونی کورتیس) است.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:10 PM |
پنج گانه - Quinter
سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت آلتمن
کارگردان : آلتمن
فیلمنامهنویس : فرانک بارهیت، پاتریشا رسنیک و آلتمن، برمبنای داستانی نوشته لایونل چتویند، رسنیک و آلتمن.
فیلمبردار : ژان بوفتی.
آهنگساز(موسیقی متن) : تام پییرسن.
هنرپیشگان : پل نیومن، ویتوریو گاسمن، فرناندو ری، بیبی آندرسون، بریژیت فوسی، نینا وان پالانت، دیوید لنگتن، کریگ ریچارد نلسن و تام هیل.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.
نسل سگهای آبی که «ا******» (نیومن) شکار میکرده، حالا دیگر منقرض شده و او به اصرار دوستش، «ویویا» (فوسی) به شهری باز میگردد که ده سال پیش ترک کرده و حالا دوران تازه یخبندان فلجش کرده است؛ در شهری که پیرمردها از سرما میمیرند و سگها لاشههایشان را میخورند، «ا******» برادرش، «فرانکا» (هیل) را مییابد. در یک مهمانی «فرانکا» پیشنهاد یک دور بازی «پنجگانه» را میدهد، یک جور بازی که در آن، هدف «کشتن» رقباست. در یک لحظه غیبت «ا******»، بمبی به اتاق پرتاب میشود و همه میمیرند. «ا******» بهدنبال قاتل («رداستون» / نلسن) میرود. و او را با گلوی بریده (به دست «سینت کریستوفر» / گاسمن) پیدا میکند. در جیب جسد مهرههای بازی پنجگانه «فرانکا» و یک فهرست شش نفره است: «رداستون»، «فرانکا»، «دوکا» (وان پالانت)، «گُلداستار» (لنگتن)، «سینت کریستوفر» و «آمبروزیا» (آندرسون). «ا******» رد اولین اسم را تا هتل الکترا (به مدیریت «دوکا») دنبال میکند و با معرفی خود به جای «رداستون» اتاقی در همسایگی زنی به نام «آمبروزیا» میگیرد. پس از ملاقات با «گریگور» (ری)، «ا******» میفهمد که یک «پنجگانه» واقعی در جریان است. پس از آنکه «گُلداستار» و «دوکا» به نوبت کشته میشوند، «ا******» تلاش میکند تا «آمبروزیا» را متوجه خطری کند که جانش را تهدید میکند. پایبندی «آمبروزیا» - «نفرششم» بازی که ترتیب قتلها را مشخص میکند و باید با برنده رودررو شود - به قواعد بازی، «ا******» را حیرتزده میکند و «آمبروزیا» تلاش میکند تا «گریگور» را متقاعد کند «ا******» در این بازی هیچ کاره است. اما «گریگور» فکر میکند که «ا******» با جا زدن خودش به جای «رداستون»، وارد بازی شده است. «آمبروزیا» تلاش میکند تا «ا******» را برای رویاروئی با «سینت کریستوفر» مسلح کند، در حالی که «سینت کریستوفر» طی تعقیب «ا******» در حادثهای کشته میشود. «ا******»، «آمبروزیا» را نیز میکشد و با وجود چربزبانیهای «گریگور» - که او را به بازی «پنجگانه» تشویق میکند - شهر را ترک میکند و ناپدید میشود.
* پنجگانه که قرار است تصویری از وضعیت انسان در یک نوع دنیای پس از فاجعه هستهای باشد، در زمان نمایشش بهعنوان اثری توخالی و به شدت متظاهرانه به ریشخند گرفته شد. از آلتمن ساختن چنین فیلمی هم برمیآید، و این اصلاً از دلایل پیشبینی ناپذیر بودن و مسئلهساز بودن تکتک آثار او و ناهمواری عجیب کارنامهاش بهطور کلی است. در پنجگانه تصویر بنیادی فیلم که همهچیز دیگر بدان متکی است، همان حالت ناباوری موج زننده در قیافه «آمبروزیا» (با بازی زیبای آندرسون) است، هنگامی که در مییابد «ا******» در سوء تفاهمی کامل خیال کشتن او را دارد. انتقادهائی از بازیگران بینالمللی و مشکلشان در ادای گفتوگوها شده است. اما در فیلمی که کارهای ضد بشری نوع بشر نسبت به هم نوعانش موضوع اصلی است، بیارتباطی و بیتناسب زبانی هم میتواند بجا باشد.
|
زکریا فتاحی |
09-21-2010 10:11 PM |
پس از تاریکی، عزیزم - after dark, my sweet
سال تولید : ۱۹۹۰
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : ریک کیدنی و باب دولین
کارگردان : جمیز فولی
فیلمنامهنویس : ردلین، بر مبنای رمانی نوشتهٔ جیم تامپسن
فیلمبردار : مارک پلامر
آهنگساز(موسیقی متن) : موریس ژار
هنرپیشگان : جیسن پاتریک، ریچل وارد، بروس درن، جرج دیکرسن، جیمز کاتن، کوری کارییر، راکی جوردانی
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۴ دقیقه
ـ بوکسور سابقی به نام ̎کالی̎ (پاتریک) با ̎فی̎ (وارد) بیوهای الکلی و ̎عمو باد̎ (درن)، که قبلاً وکیل بوده، آشنا میشود. این دو آدم خلافکار، پای ̎کالی̎ را به یک توطئه آدمربائی میکشند. ̎کالی̎ که در بدو امر مایل است به هم کاری با آنان ادامه دهد، از رفتار ̎فی̎ خسته شده و در پی قطع کردن رابطهاش با او است. ̎دکتر گلدمن̎ (دیکرسن) هم تمایل زیادی دارد با ̎کالی̎ دوست شود، ولی در نهایت، ̎کالی̎ دوباره به طرف ̎فی̎ بر میگردد و میپذیرد که در آدمربائی شرکت کند. اما وقتی قربانی، یک بیمار دیابتی از کار در میآید، اوضاع به هم میریزد.
ـ یک نو آر امروی با همهٔ قواعد ژانر. فولی در پس از تاریکی، عزیزم دنیائی خلق میکند که شباهتهای زیادی با نو آرهای دههٔ ۱۹۴۰ دارد. البته در چند جا او از کلیشهها میگذرد و بر خلاف جهت حرکت میکن اما در کلیت، همین فضای نو آر است که به کار اعتبار میبخشد. فیلم تا نیمه غافلگیرکننده و عالی است اما از اواسط و برای گرهگشائی دچار مشکلاتی میشود. بازیهای پاتریک و وارد استثنائی است.
|
اکنون ساعت 09:12 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
|
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)