پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر و ادبیات (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=49)
-   -   کشکول نکته ها (http://p30city.net/showthread.php?t=29575)

behnam5555 09-04-2011 07:15 AM


شعری در وصف زن ذلیلان


الهــــی! به مــــــردان در خانه ات!
به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات!
بهآنانکه با امـــــر "روحی فداک"!
نشینند وسبـــــــــــــزی نمایندپاک!
به آنانکه از بیـــــــخ وبن زی ذیند!
شب وروز با امــــــر زن میزیند!
به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند!
ز اخلاق نیکـــــــــوش دممی زنند!
به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند!
که در ظـــرف شستن بهتاب وتبند!
به آنانکه در بچّــــــــــه داری تکند!
یلان عوضکــــــــــــردن پوشکند!
به آنانکه بی امــــــــــــر واذن عیال
نیایددر از جیبشان یک ریــــــــال!
به آنانکه با ذوق وشــــــــــوقتمـام
به مادر زن خود بگویند: مـــام (!)
به آنانکه دارند بــــاافتخـــــــــــــار
نشان ایزو...نه!"زی ذی نه هزار"!
به آنانکهدامـــــــن رفــو می کنند!
ز بعد رفــــــــویش اُتـــو می کنند!
بهآنانکه درگیــــر ســــوزن نخند!
گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند!
بهآن قرمــــــــه سبزی پزان قدر!
به آن مادران به ظاهــــــــــرپدر(!)
الهـــــــــی! به آه دل زن ذلیــــــل!
به آن اشک چشمان "ممّدسبیل"(!)
به تنهای مردان که از لنگـــه کفش
چو جیــــــــغ عیالاتشان شدبنفش!
:که مارا بر این عهـــد کن استوار!
از این زن ذلیلی مکنبرکنـــــــار!
به زی ذی جماعت نما لطف خاص!
نفرما از این یوغمــــــارا خلاص



behnam5555 09-04-2011 07:17 AM


مرگ همکار

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که بوده است.

این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر مى‌کردند: «این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»

کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.

آینه‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود را مى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
«تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جزء خود شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.

زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى‌باشید.

مهم‌ترین رابطه‌اى که در زندگى مى‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.

خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌هاى زندگى خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى‌گرداند. تفاوت‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است.»
«دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.»




behnam5555 09-04-2011 07:21 AM


behnam5555 09-04-2011 07:26 AM


ده شهر گران آسیا از نگاه بیزینس ویک .
این شهرها بترتیب از گرانترین به شرح زیر است.

۱-سئول
بلیط سینما: $8.67(۸۱۵۰ تومان)
یک وعده غذای ساده: $18.09 (۱۷۰۰۰ تومان)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $1,096.82 (۱۰۳۱۰۰۰ تومان)
یک کیلو برنج: $5.07 (۴۷۷۰ تومان)
یک نوشابه : $1.07 (۱۰۰۰ تومان)

توکیو
بلیط سینما: $14.59 (۱۳۷۰۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $12.62 (۱۱۹۰۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $839.92 (۷۸۰۰۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $6.10 (۵۷۰۰ ت)
یک نوشابه: $1.35 (۱۲۷۰ ت)

۳- یوکوهاما
بلیط سینما: $14.80 (۱۳۹۰۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $12.51 (۱۱۷۶۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $771.80 (۷۲۵۵۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $5.36 (۵۰۴۰ ت)
یک نوشابه: $1.42 (۱۳۳۰ ت)

۴-کوبه در غرب ژاپن
بلیط سینما: $15.01 (۱۴۰۰۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $ 11.26 (۱۰۶۰۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $665.31 (۶۲۵۴۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $5.05 (۴۷۰۰ ت)
یک نوشابه: $0.83 (۷۸۰ ت)

۵- هنگ کنگ
بلیط سینما: $ 8.64 (۸۱۲۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $12.43 (۱۱۶۸۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $ 531.48 (۵۰۰۰۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $ 1.70 (۱۶۰۰ ت)
یک نوشابه: $0.83 (۷۸۰ ت)

۶- تایپه در تایوان
بلیط سینما: $ 8.35 (۷۸۵۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $ 9.65 (۹۰۰۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $ 852.91 ( ۸۰۰۰۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $ 2.34 (۲۲۰۰ ت)
یک نوشابه: $0.81 ( ۷۶۰ ت)

۷- پکن
بلیط سینما: $8.39 (۷۹۰۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $ 14.78 (۱۳۹۰۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $627.81 (۵۹۰۰۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $2.38 (۲۲۴۰ ت)
یک نوشابه: $0.67 (۶۳۰ ت)

۸- شانگهای چین
بلیط سینما: $9.06 (۸۵۰۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $13.48 (۱۲۷۰۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $564.28 (۵۳۰۰۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $2.08 (۱۹۶۰ ت)
یک نوشابه: $0.60 (۵۶۰ ت)

۹-سنگاپور
بلیط سینما: $5.78 (۵۴۳۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $11.44 (۱۰۷۵۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $427.13 (۴۰۱۵۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $1.61 (۱۵۰۰ ت)
یک نوشابه: $0.81 (۷۶۰ ت)

۱۰- جاکارتا اندونزی
بلیط سینما: $6.29 (۵۹۰۰ ت)
یک وعده غذای ساده: $11.57 (۱۰۸۷۰ ت)
قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $661.76 (۶۲۲۰۰۰ ت)
یک کیلو برنج: $2.30 (۲۱۶۰ ت)
یک نوشابه: $0.91 (۸۵۵ ت)



behnam5555 09-04-2011 07:30 AM

آیا میدانستیدکه.....
آيا ميدانستيد كه نور خورشید فقط تا عمق 400 متری آب دریا نفوذ می کند


آيا ميدانستيد كه امریکا تا 50 میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد

آيا ميدانستيد كه عدد 2520 را می توان بر اعداد 1 تا10 تقسیم نمود بدون آنکه خارج قسمت کسری داشته باشد
آيا ميدانستيد كه فشار در مرکز خورشید تقریبا 700 میلیون تن بر 452/6 سانتی مترمربع است


آيا ميدانستيد كه طول عمر مردم سوئد و ژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است


آيا ميدانستيد كه شیشه در ظاهر جامد به نظر می رسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت می کند

آيا ميدانستيد كه داغ ترین نقطه کره زمین در دالول اتیوپی است. در این منطقه در یک روز عادی دمای هوا در سایه به 94 درجه فارنهایت می رسد

آيا ميدانستيد كه آبشار آنجل در ونزوئل20 برابر بلندتر از ابشار نیاگارا است

آيا ميدانستيد كه هر تکه کاغذ را نمی توان بیش از 9 بار تا کرد
آيا ميدانستيد كه در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از میلاد ساخته شده است به اندازه ای سنگ به کار رفته که می توان با آن دیواری اجری به ارتفاع 50 سانتی متر در دور دنیا ساخت
آيا ميدانستيد كه سرعت صوت در فولاد 14 بار سریعتر از سرعت آن در هواست
آيا ميدانستيد كه وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می نشیند میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم می شود

آيا ميدانستيد كه هر سال از 600/557/31 ثانیه تشکیل شده است

آيا ميدانستيد كه بزرگترین گل جهان فلوزیا نام دارد

آيا ميدانستيد كه بیشترین ضربان قلب را قناری ها با1000بار در دقیقه و کمترین را فیل با 27 بار در دقیقه دارد
آيا ميدانستيد كه اگر تمام رگ های خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا 97000 کیلومتر می شود

آيا ميدانستيد كه یک لیتر سرکه در زمستان سنگین تر از تابستان است

آيا ميدانستيد كه 30 برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی می کنند در زیر خاک مدفون شده اند

آيا ميدانستيد كه نزدیکترین ستاره به زمین بعد از خورشید الفامنچوری است که فاصله ان تا زمین 3/4سال نوری است

آيا ميدانستيد كه تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند شتر است

آيا ميدانستيد كه فلز اوسمیم سنگین ترین ماده روی زمین است
آيا ميدانستيد كه ۶۰٪ از ماهواره های جهان نظامی و ۴۰٪ بقیه غیرنظامی است
آيا ميدانستيد كه در هر ثانیه بیش از ۵۰۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه تلویزیون بر خورد می کند و تصویری را که شما تماشا می کنید به وجود می اورد
آيا ميدانستيد كه گزنه برای درمان رماتیسم، درد کمر در ناحیة دمبالچه، درد لگن خاصره (درد اعصاب کمر) و نیز درمان بیماری های مثانه، مجاری ادراری و کلیه بسیار مفید است
آيا ميدانستيد كه شانس شبیه بودن دو اثر انگشت یک به ‫64 میلیارد است‌.‏
آيا ميدانستيد كه اگر امواج ماورای صوت را به قسمت محدودی از فضا که در ان گرد و غبار و یا ذرات دود سیگار موجود باشد بتابانیم این ذرات با سرعت رسوب می کنند
آيا ميدانستيد كه ایا می دانستید درجه حرارت بالاترین قسمت یک شعله به 1540 درجه می رسد در حالی که پایین ترین قسمت ان فقط 300درجه حرارت دارد
آيا ميدانستيد كه در تقسیمات لشگری به ده هزار سرباز، تومان گفته و فرمانده آن را امیر تومان می نامند

behnam5555 09-04-2011 08:14 AM


behnam5555 09-04-2011 08:17 AM


behnam5555 09-04-2011 08:17 AM


behnam5555 09-04-2011 08:45 AM


زندگی نامه سنایی غزنوی


ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی در سال 459 در شهر غزنین پا به عرصه‌ی هستی نهاد، و در سال529 در همان جا در گذشت . او‌ در آغاز جوانی،‌ شاعری‌ درباری‌ و مداح‌ مسعود بن‌ ابراهیم‌ غزنوی‌ و بهرام‌ شاه‌ بن‌ مسعود بود. ولی‌ بعد‌ از سفر به‌ خراسان‌ و اقامت‌ چند ساله‌ در این‌ شهر‌ و نشست و برخاست با مشایخ‌ تصوف،‌ در منش، دیدگاه و سمت‌گیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد. از دربار بریده و به دادخواهی مردم برخاست، بر شریعت مداران و زاهدان ریایی شوریده و به عرفان عاشقانه روی آورد.
سنائی‌ در دوره‌‌ی اول‌ فعالیت‌‌های‌ ادبی‌ خویش‌ شاعری‌ مداح‌ بود، روش‌ شاعران‌ غزنوی، به ویژه‌ عنصری‌ و فرخی را تقلید می‌کرد. در دوره‌‌ی دوم‌، که‌ دوره‌‌ی دگرگونی وی بود
، به‌ نقد اجتماعی و طرح اندیشه‌های عرفان عاشقانه پرداخت. درباره‌ی دگرگونی درونی و رویكرد او به عالم عرفان، اهل خانقاه افسانه‏های گوناگونی را ساخته و روایت كرده‌اند كه یكی از شیرین‌ترین افسانه‌ها را جامی در نفحات‏الانس این گونه روایت كرده است: «سلطان محمود سبكتكین در فصل زمستان به عزیمت گرفتن بعضی از دیار كفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده‏ای گفته بود. می‏رفت تا به عرض رساند. به در گلخن كه رسید، از یكی از مجذوبان و محبوبان، آوازی شنید كه با ساقی خود می‏گفت : «پر كن قدحی به كوری محمودك سبكتكین تا بخورم
ساقی گفت: «محمود مرد غازی است و پادشاه اسلام!»
گفت: «بس مردكی ناخشنود است. آنچه در تحت حكم وی درآمده است، در حیز ضبط نه درآورده می‏رود تا مملكت دیگر بگیرد.»
یك قدح گرفت و بخورد. باز گفت: «پركن قدحی دیگر به كوری سناییك شاعر!» ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف است.»
گفت: «اگر وی لطیف طبع بودی به كاری مشغول بودی كه وی را به كار آمدی. گزافی چند در كاغذی نوشته كه به هیچ كار وی نمی‏آید و نمی‏داند كه وی را برای چه كار آفریده‏اند.»
سنایی چون آن بشنید، حال بر وی متغیر گشت و به تنبیه آن لای خوار از مستی غفلت هوشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوك مشغول شد».
در واقع سنایی اولین‌ شاعر ایرانی‌ پس‌ از اسلام‌ بشمار می‌رود که‌ حقایق‌ عرفانی‌ و معانی‌ تصوف‌ را در قالب‌ شعر ارائه کرده است.او درسرودن مثنوی، غزل و قصیده توانایی فوق العاده‌ای داشت. بد نیست بدانید كه سنایی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی كه مسعود در اسارت بود، برای او تدوین كرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و منتشر شد كه این خود حكایت از منش انسانی او دارد.
سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر پژوهنده‌گان او را پایه گذار شعر عرفانی می دانند. کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید.
درون‌مایه‌ی عرفانی و غزل‌سرایی عارفانه- عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در بیش‌تر قالب‌های شعر پیش از خود بازنگری می کند و حال و هوایی تازه ای در کالبد آنان می‌دمد. برای نمونه اگر به سیر قصیده سرایی از فرخی و کسائی مروزی تا عصر سنایی نگاه کنیم،‌ متوجه تکرار درون‌مایه‌ها و تصویرها می‌شویم. در واقع انگار شاعران دیگر حرف تازه‌ای در شعرهایشان نداشته‌اند. شعر آنان فقط یک درون‌مایه داشت و آن هم ستایش پادشاه و اُمرا و وزرا بود، که حتا از نظر ادبی نیز دیگر چنگی به دل نمی‌زد و تازگی هم نداشت. یعنی اگر در قرن چهارم هجری قمری از خواندن مدیحه سرایی‌های فرخی سیستانی می‌شد از نظر ادبی لذت برد، در دوره سنایی دیگر خواندن این اشعار لذتی نداشت. سنایی با وارد کردن درون‌مایه‌های عرفانی، اخلاقی و اجتماعی، جان و روح تازه‌ای به کالبد بی جان قصیده دمید. سنایی به جز درون‌مایه‌های عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد که پس از او مورد توجه شاعری مثل کمال‌الدین عبدالرزاق قرار گرفت. سنایی در حوزه‌ی قصیده‌ی عرفانی نیز نوآوری‌هایی داشته که خاقانی در این زمینه از او تاثیر گرفته است. غزل‌های عارفانه و عاشقانه‌ی وی نیز راه گشای، غزل عرفان عاشقانه بود. بدین اعتبار می‌توان گفت مولانا در غزل عارفانه، سعدی در سرودن غزل عاشقانه، حافظ در سرودن غزل عارفانه و رندانه همه بهره‌مند از خوان سنایی هستند. مولانا كه خویش را وامدار عطار و سنایی می‌داند در بیتی از مثنوی این ارادت را نشان داده و گفته است: «عطار روح بود و سنایی دو چشم او/ ما درپی سنایی و عطار آمدیم»
سنایی با غریبه‌گردانی و آشنا زدایی از مفاهیم پُر شور غزل عاشقانه، از شعر بی روح و سرد زاهدانه فاصله می‌گیرد و با دمیدن درون‌مایه‌ی عارفانه به مفاهیم غزل عاشقانه، معشوق ومی زمینی را به حاشیه می‌راند و معشوق و می آسمانی را به مرکز فرا می‌خواند.
شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. درون‌مایه‌ی بیش‌تر قصاید او در نكوهش دنیاداری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و شریعت‌مداران درباری و حكام ستم‌گر كه هر كدام توجیه‏گر كار دیگری هستند، بی‏پروا می‏ستیزد و از بیان حقیقت عریان كه تلخ و گزنده نیز می‏باشد، هراسی به دل راه نمی‌دهد. البته وی از عافیت طلبی و تن به هر خواری دادن و دِرَم طلبی مردم نیز شکایت می‌کند.
سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی كه دامن‌گیر زمانه شده است، نشان می‏‏دهد كه ، تفكر شبه یونانی بر تفكر شرعی و وحیانی غلبه كرده است؛ در صوفیان، صفایی نیست؛ مجالس ذكر، مجالس برنج و شیر و شكر شده است ؛ حرام‏خواری رایج و پارسایان خوب كردار منزوی شده‏اند؛ و نشانی از جامعه‌ی بسامان و نیک منشی فردی دیده نمی‏شود.
بخش عمده‏ای از درون‌مایه و اندیشه در قصاید سنایی بر مدار انتقادهای اجتماعی می‌گردد. لبه‌ی تیز تیغ زبان او در بیش‌تر موارد متوجه زراندوزان و حكام ظالم است. سنایی با تصویر زندگی زاهدانه‌ی پیامبر و صحابه و تأكید بر آن در قصاید، سعی دارد جامعه آرمانی مورد نظر خود را نشان دهد.
ترویج آموزه‌های زهد و عرفان نیز از مهم‌ترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است. نكوهش دنیا، مرگ اندیشی، توصیه به گسستن از آرزوهای بی‏حد و حصر، ترویج قناعت پیشه‌گی و مناعت طلبی، کوشش برای به جوشش در آوردن گوهر حقیقی آدمی، از مضامین رایج قصاید اوست:

ای مسلمانان! خلایق، حال دیگر كرده ‏اند
از سر بی‏حرمتی، معروف، منكر كرده‏اند

شرع را یك سو نهادستند، اندر خیر و شر
قول بطلمیوس و جالینوس، باور كرده ‏اند

عالمان بی‏عمل، از غایت حرص و امل
خویشتن را، سخره‌ی اصحاب لشكر كرده‏اند

خون چشم بیوگان است، آن كه در وقت صبوح
مهتران دولت اندر جام و ساغر كرده ‏اند

تا كی از دارالغروری ساختن دارالسرور
تا كی از دارالفراری ساختن دارالقرار

بر در ماتم سرای دین و چندین ناز و نوش
در ره رعنا سرای دیو و چندان كار و بار

آثار او عبارتند از :
:
حدیقه‌ الحقیقه‌ و شریعه‌ الطریقه‌
سیر العباد الی‌ المعاد
دیوان‌ قصاید و غزلیات‌
عقل‌ نامه‌
طریق‌ التحقیق‌
تحریمه‌القلم‌
مکاتیب‌ سنائی‌
کارنامه‌ بلخ‌
عشق‌ نامه‌
سنائی‌ آباد.

نمونه‌هایی از قصاید سنایی :

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا

شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه
شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا

گشته‌ست باژگونه همه رسمهای خلق
زین عالم نبهره و گردون بی‌وفا

هر عاقلی به زاویه‌ای مانده ممتحن
هر فاضلی به داهیه ای گشته مبتلا

آنکس که گوید از ره معنی کنون همی
اندر میان خلق ممیز چو من کجا

دیوانه را همی نشناسد ز هوشیار
بیگانه را همی بگزیند بر آشنا

با یکدگر کنند همی کبر هر گروه
آگاه نه کز آن نتوان یافت کبریا

هرگز بسوی کبر نتابد عنان خویش
هرکه آیتی نخست بخواند ز هل اتی

با این همه که کبر نکوهیده عادتست
آزاده را همی ز تواضع بود بلا

گر من نکوشمی به تواضع نبینمی
از هر خسی مذلت و از هر کسی عنا

با جاهلان اگرچه به صورت برابرم
فرقی بود هرآینه آخر میان ما

آمد نصیب من ز همه مردمان دو چیز
از دوستان مذلت و از دشمنان جفا

قومی ره منازعت من گرفته‌اند
بی‌عقل و بی‌کفایت و بی‌فضل و بی‌دها

بر دشمنان همی نتوان بود موتمن
بر دوستان همی نتوان کرد متکا

من جز به شخص نیستم آن قوم را نظیر
شمشیر جز به رنگ نماند به گندنا

نمونه‌‌هایی از غزل‌های سنایی :

گفتی كه «نخواهیم تو را گر بت چینی!»
ظنم نه چنان بود كه با ما تو چنینی

بر آتش تیزم بنشانی، بنشینم
بر دیده خویشت بنشانم ننشینی

ای بس كه بجویی و مرا باز نیابی
ای بس كه بپویی و مرا باز نبینی

با ما به زبانی و به دل با دگرانی
هم دوست‏تر از من نبود هر كه گزینی

من بر سر صلحم تو چرا بر سر جنگی؟
من بر مهرم تو چرا بر سر كینی؟

گویی: «دگری گیر!» مها! شرط نباشد
تو یار نخستین من و باز پسینی

جمالت کرد، جانا، هست ما را
جلالت کرد، ماها، پست ما را

دلآراما، نگارا، چون تو هستی
همه چیزی که باید، هست ما را

شراب عشق روی خرم‌ات کرد
بسان نرگس تو، مست ما را

اگر روزی کف پایت ببوسم
بود بر هر دو عالم، دست ما را

تمنای لب‌ات شوریده دارد
چو مشکین زلف تو، پیوسته ما را

چو صیاد خرد، لعل تو باشد
سر زلف تو شاید، شست ما را

زمانه بند شستت کی گشاید
چو زلفین تو محکم، بست ما را

نمونه‌هایی از رباعی های سنایی :

غم خوردن این جهان فانی هوس است
از هستی ما به نیستی یک نفس است

نیکویی کن اگر ترا دست‌رس است
کین عالم، یادگار بسیار کس است

تا این دل من همیشه عشق اندیش است
هر روز مرا تازه بلایی پیش است

عیبم مکنید اگر دل من ریش است
کز عشق مراد خانه‌ی ویران بیش است

آن‌جا که سر تیغ ترا یافتن است
جان را سوی او به عشق شتافتن است

زان تیغ اگرچه روی برتافتن است
یک جان دادن هزار جان یافتن است

آن کس که بیاد او مرا کار نکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست

گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بد بختی بنده است نه بد عهدی اوست


behnam5555 09-04-2011 09:44 AM


نخستین روز کشف حجاب

این اقدام رضا خان پس از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه و تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک انجام گرفت. پس از سفر وی به ترکیه در ایران شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسه‌های دخترانه پخش شد ولی در این زمان قانونی تصویب نشد.
رضا شاه قانون کشف حجاب را یک باره صادر نکرد. نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پیدا شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات در افغانستان قرار گرفته بود و امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.

رضا شاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:

«نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.»
بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دی دستور العمل اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعا فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بی‌حجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانش‌آموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.



اکنون ساعت 04:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)