به سر خار مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود |
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست |
زنند طعنه کاندر جهان پناهت نیست
بجان دوست همان نیستی پناه من است |
آب و هوای فارس عجب سفله پرور است
گو همرهی که خیمه از این خاک برکنم |
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم |
بسوز این خرقه تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم |
آتش خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد |
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند |
شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند
ای دوست بیا رحم به تنهایی ما کن |
چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل
عنبر افشان به تماشای ریاحین آمد |
اکنون ساعت 01:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)