تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم |
مشنو سخن خصم که بنشین و مرو بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا |
ای کرده غمت غارت هوش دل ما درد تو شده خانه فروش دل ما رمزی که مقدسان ازو محرومند عشق تو مر او گفت به گوش دل ما |
آیتی بود عذاب انده حافظ بی تو |
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت میسوختم آنچنانکه غیر از دل تو بر من دل کافر و مسلمان میسوخت |
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود |
دلها همه در چاه زنخدان انداخت وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت |
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو |
وصل تو کجا و من مهجور کجا دردانه کجا حوصله مور کجا هر چند ز سوختن ندارم باکی پروانه کجا و آتش طور کجا |
از اشک شوق نیز دو چشمم معاف دار |
اکنون ساعت 08:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)