من بودم دوش و آن بت بنده نواز از من همه لابه بود و از وی همه ناز شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شب را چه گنه قصهٔ ما بود دراز |
ز کار هر که یک مشکل گشایی |
یا رب به دو نور دیدهٔ پیغمبر یعنی به دو شمع دودمان حیدر بر حال من از عین عنایت بنگر دارم نظر آنکه نیفتم ز نظر |
روز وصل دوستداران یاد باد |
در وصل زاندیشه ی دوری فریاد در هجر زدرد ناصبوری فریاد افسوس ز محرومی دوری افسوس فریاد زدرد ناصبوری فریاد |
ديده بگشا كه جلوه ديدار |
روی تو مبیناد دگر دیده ی سعدی |
هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد |
دیوانه دلی خفته در این خلوت خاموش |
شمه ای از داستان عشق شورانگیز ماست این حکایتها که از فرهاد و شیرین کردهاند هیچ مژگان دراز و عشوهٔ جادو نکرد آنچه آن زلف دراز و خال مشکین کردهاند |
اکنون ساعت 10:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)